بخش سياسي داخلي: بزودي نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي آغاز به کار مي کند و تازه نفس تر از مجالس گذشته وارد کارزار حل مشکلات مردم و کشور مي شود. هر چند اعوجاجات لاينحل دموکراسي درباره نحوه دقيق بروز و ظهور اراده مردم در حکمراني مانع از ارائه يک برداشت عمومي و صريح مي شود اما بسياري برآنند که مردم سالاري کيفي رابطه مستقيمي با افزايش رفاه عمومي دارد.
با عقلاني شدن بطئي جوامع، نوع رفتار انتخاباتي شهروندان به محاسبات عقلاني براي افزايش کيفيت زندگي مادي و معنوي جامعه متمايل مي شود. احساس گريزي و افزايش آراي خاکستري به معناي کساني که تا لحظه انتخابات تصميم نمي گيرند به کدام جريان راي دهند يک فرايند کاملا طبيعي و محتوم است.
اگر چه اين موضوع به معناي تقبيح تعلقات حزبي در اين جوامع نيست اما گسترش طبقه متوسط تحصيلکرده ناگزير بر آراي خاکستري مي افزايد.در اين فضا تلفيق و تنظيم اولويت هاي سياستگذاري توسط منتخبين مردم با چرايي اقبال عمومي به اين نامزدها پيوندي مرصوص و بنياني دارد.
به تعبير ديگر در انتخابات مختلف راي دهندگان به نامزدهايي راي مي دهند که در برنامه هاي اعلامي خود نماينده تمام يا بخشي از سياستها و منافع مورد علاقه آنها هستند.
شهروندان انتظار دارند که وکلا و منتخبين آنها در صورت بندي اولويتهاي سياستگذاري برنامه هاي اعلامي خود را با جديت و صراحت اجرا کنند و نتيجه و بازخورد آن را در معرض قضاوت عمومي قرار دهند.طي چند انتخابات اخير در کشور ما برنامه هاي اعلامي اصولگرايان که اغلب نقطه ثقل آنها افزايش کارآمدي نظام اقتصادي بود توانست اقبال عمومي چشمگيري را به سوي نامزدهاي اصولگرا جلب کند.
با افزايش عقلانيت سياسي در جامعه و بلوغ رفتار انتخاباتي مردم، برنامه هايي که از جنس مطالبات عمومي بودند توسط راي دهندگان برگزيده شدند که برايند اين انتخاب عقلاني را امروز در دولت، مجلس و شوراها مي توان مشاهده کرد.
بدون ترديد تجربه موفق مردم سالاري ديني در ايران بايد منجر به افزايش کارآمدي اقتصادي و رفاه عمومي گردد چرا که نگارنده معتقد است تجلي واقعي اراده مردم را تنها مي توان در يک الگوي مردم سالار ديني جستجوکرد.
اصولگرايان در دولت و مجلس بايد در سياستگذاري ها همواره به چرايي راي مردم به آنها التفات مضاعف داشته باشند. چرا که تداوم الگوي کيفي مردم سالاري ديني مسبوق به اين است که مردم احساس کنند راي آنها در سرنوشتشان موثر است و مي تواند بر کيفيت زندگي مادي و معنوي آنها بيفزايد.
لختي بوروکراسي، تبار تاريخي بعضي از مشکلات فرارو و يا ساير اصطکاکات کاهنده اي که در سطوح مادون سياستگذاري ها وجو دارد توجيه مناسبي براي راي دهندگاني که منتظر بهبود امور خود هستند، نيست. جرياني که مورد اقبال عمومي واقع مي شود بايد توانايي آن را داشته باشد تا با بيماري هاي مزمن کنار بيايد و مترصد درمان آنها باشد.