جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۶
پای درس رهبر انقلاب؛

کسی که به دنیا رغبت دارد چرا به این آیه پناه نمی‌آورد!

کسی که به دنیا رغبت دارد چرا به این آیه پناه نمی‌آورد!
وقتی گفته می‌شود به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» پناه ببرید مقصود آن است اگر انسان در دل خود معتقد شد که با خدا و در راه خدا است، خدا برای کمک به او کافی خواهد بود.
کد خبر : ۶۱۷۷۱۲

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از باشگاه خبرنگاران، بعد از قرآن کریم، حدیث دومین منبع و سند دین شناسی و تعیین کننده راه سعادت انسان‌ها است. تکیه بر این منبع حیات بخش در برخی حوزه‌های دین پژوهی همچون فقه و بخش‌هایی از اخلاق بیشتر و گسترده‌تر است؛ زیرا اصول این دانش‌ها در قرآن به اجمال و اشاره آمده و تفصیل آن را باید در حدیث یافت.

حضرت آیت الله خامنه‌ای همواره در ابتدای درس خارج فقه خود که تا پیش از کرونا، چندین سال منظم برگزار گردید به قرائت و تبیین و شرح یک حدیث می‌پرداختند. احادیثی که با مضامین اخلاقی و اجتماعی و قابل استفاده برای عموم جامعه است و شرح حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر احادیث نیز حاوی نکات نو و کاربردی در سبک زندگی اسلامی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۲۴ فروردین ماه ۱۳۹۳ با استناد به روایتی از امام صادق (ع) می‌پردازند که در ادامه فیلم و متن این جلسه تقدیم مخاطبان می‌شود:

عن اَبانِ بنِ عُثمانَ و هِشامِ بنِ سالِمَ و مُحَمَّدِ بنِ حُمرانَ عَنِ الصّادِقِ عَلَیهِ‌السَّلامُ قالَ:

عَجِبتُ لِمَن فَزِعَ مِن اَربَعٍ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلی اَربَعٍ: عَجِبتُ لِمَن خافَ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلی قَولِهِ تَعالی حَسبُنا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ، فَاِنّی سَمِعتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ بِعَقَبِها فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوءٌ. مام صادق علیه‌السّلام می‌فرماید: تعجّب می‌کنم از کسی که از چهار چیز بیمناک است، چرا به چهار پناهگاه پناه نمی‌برد؟ تعجّب می‌کنم از کسی که میترسد، چگونه به گفته‌ی حق که خدا ما را بس است و چه خوب وکیلی است" پناه نبرد که شنیدم خدا دنبال آیه فرمود: "با نعمت خدا و فضل او بازگشتند و بدی و ضرری هم ندیدند. (صفحه‌ی ۶)

این روایت مربوط به مجلس دوّم صدوق (رضوان الله علیه) است.

عَجِبتُ لِمَن فَزِعَ مِن اَربَعٍ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلی اَربَع [امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: تعجّب می‌کنم از]کسی که از چهار چیز بیمناک است، چرا به چهار پناهگاه برای مصون ماندن از آن چهار چیز مراجعه نمی‌کند! آن چهار چیزی که از آن‌ها بیم داریم چه چیز‌هایی است؟ و علاج و پناهگاه هر کدام از این چهار چیز چیست؟

عَجِبتُ لِمَن خافَ کَیفَ لا یَفزَعُ اِلی قَولِهِ تَعالی «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» (۱)

شما که می‌ترسید، چرا به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» پناه نمی‌برید؟ چطور؟ استدلال دنبالش هست:

فَاِنّی سَمِعتُ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقولُ بِعَقَبِها «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوء» (۲)

نتیجه‌ی اینکه گفتند «حَسبُنا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» این شد که «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سُوء».

خب، سه مشکل دیگر با سه پناهگاه دیگر را ذکر می‌فرمایند که حالا می‌خوانیم؛ بعد هم یک چیز پنجمی را بیان می‌کنند که آن، دیگر پناه بردن و فرار کردن نیست، رغبت است. کسی که به دنیا رغبت دارد چرا به این آیه پناه نمی‌آورد! نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که پناه بردن به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» یعنی چه؟ یعنی [فقط]بگوییم «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»! از دشمن که می‌ترسیم، بگوییم «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل، حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»؛ همین؟ یا نه، دل و جانمان را با این مفهوم آمیخته کنیم و عمل‌مان را دنبالش بیاوریم؛ کما اینکه در «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ الله» همین بود. بعد از جنگ سخت اُحد و آن‌همه خسارت‌ها و زخمی و کشته، مسلمان‌ها برگشتند مدینه؛ در این بین یک عدّه‌ای آمدند که آقا بترسید، می‌خواهند پدرتان را دربیاورند. کفّار جمع شده بودند نزدیک مدینه که باز دوباره به مسلمان‌ها حمله کنند. یک عدّه مُرجِفین -آن کسانی که شأنشان همین است که توی دل مردم را خالی کنند- هم آمدند که آقا چه نشسته‌اید، پدرتان را در می‌آورند؛ از بین رفتیم، نابود شدیم؛ آیه‌ی شریفه نازل شد: اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل. (۳) پیغمبر فرمود کسانی که امروز در جنگ اُحد مجروح شدند، باید بیایند برویم در مقابل کسانی که جمع شده‌اند شبانه به ما حمله کنند؛ اگر کسی هم نیاید، خودم تنها می‌روم. پیغمبر راه افتاد، زخمی‌های مسلمان‌ها فوراً لباس جنگ پوشیدند و دنبال پیغمبر راه افتادند؛ آمدند و رفتند و آن مجموعه‌ای را که جمع شده بودند برای اینکه حمله کنند، متواری کردند و تارومار کردند. فَانقَلَبوا، یعنی برگشتند؛ بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ؛ هم نعمت آوردند یعنی غنیمت گرفتند از آنها، [هم]«وَ فَضل»، زیادتیِ از سوی پروردگار یعنی احساس پیروزی و احساس قدرت کردند؛ لَم یَمسَسهُم سُوء، هیچ ضرری هم به آن‌ها نرسید؛ وَ اتَّبَعوا رِضوانَ الله. تمسّک به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» یعنی این؛ صِرف اینکه آدم بنشیند بگوید ما از دشمن می‌ترسیم، صد بار حسبنا الله [هم بگوید]کافی نیست؛ که گاهی هم وسط این گفتن‌ها، حواس آدم می‌رود به دکّان و به درس و به مسجد و به مرید و مانند اینها؛ این کافی نیست. اینکه میگویند پناه ببرید به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»، یعنی آن‌چنان‌که آن مسلمان صدر اسلام پناه برد به «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل»؛ اوّلاً در دل خود معتقد شد به اینکه وقتی که با خدا است، وقتی در راه خدا است، خدا برای کمک به او کافی است؛ و بر طبق این اعتقاد عمل هم کرد: پا شد با همان حال زخمی، راه افتاد به طرف جنگ. این آیه‌ی اوّل، تا آیات بعد را هم ان‌شاءالله بعد بخوانیم.