پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۹
به بهانه حمایت منافقین از تروریست‌های کومله؛

جلادان دیروز، متحدان امروز!

جلادان دیروز، متحدان امروز!
دوستی و اتحاد منافقین با تجزیه‌طلبان کومله که رؤیای چند پاره کردن سرزمین ایران را در سر دارند، یادآور حوادثی تلخ در تاریخی نه چندان دور است.
کد خبر : ۶۱۴۸۳۲

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از ایرنا، اغتشاشات پاییز امسال محل تلاقی و اتحاد گروه‌های ضدایرانی، از سلطنت‌طلبان و تجزیه‌طلبان گرفته تا منافقین برای پیشبرد هدف شوم تجزیه و نابودی ایران بود که همچنان به رغم شکست پروژه، این اتحاد‌های صوری ادامه دارد. راه‌اندازی هیئت شش نفره از لیدر‌های اپوزیسیون ایرانی که عبدالله مهتدی به عنوان نماینده تجزیه‌طلبان کرد در کنار رضاپهلوی در آن حضور دارند، مصداقی بر تأیید این امر است.

روز شنبه (۲۰اسفند۱۴۰۱) نیز سازمان منافقین با برگزاری نشستی ضدایرانی در واشنگتن، میزبان هیئتی از حزب دموکرات کردستان بود. در تصاویری که از این نشست منتشر شده است، مریم رجوی سرکرده گروه تروریستی منافقین، با استقبال گرم از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران به آن‌ها خوشامد می‌گوید! در ارتباط با حزب دموکرات کردستان باید گفت که این حزب در کنار گروه تروریستی کومله، به دنبال تجزیه‌طلبی و جدا کردن کردستان از ایران است.

این سازمان تروریستی نیز مثل کومله، جنایت‌های بسیاری را در سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی مرتکب شده است. دوستی و اتحاد منافقین با این تجزیه‌طلبانی که رؤیای چند پاره کردن سرزمین ایران را در سر دارند، یادآور حوادثی تلخ در تاریخی نه چندان دور است. منافقینی که امروز شانه به شانه تجزیه‌طلبان کرد به دنبال عملی کردن پروژه شوم تجزیه ایران هستند، دو دهه قبل دست به کشتار کرد‌هایی زدند که دیکتاتوری رژیم بعث عراق، به طور مشخص صدام را تهدید می‌کردند.

انتفاضه شعبانیه عراق و کشتار کرد‌ها توسط منافقین

در خلال انتفاضه شعبانیه مردم عراق و همچنین جنگ خلیج‌فارس که با حمله صدام به کویت آغاز شد و کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس را درگیر کرد، کرد‌های عراق با استفاده از ضعف حکومت مرکزی فرصت را غنیمت شمردند و اختیار مناطق کردنشین را به دست گرفتند، از همین رو مسعود رجوی به خواست مستقیم ارتش عراق، جهت حفظ حکومت صدام و با بهانه حمله نیرو‌های جمهوری اسلامی به پایگاه‌های منافقین، نیرو‌های خود را به سمت مناطق کردنشین عراق حرکت داد و اقدام به سرکوب اکراد عراقی کرد تا نیرو‌های حزب بعث عراق با خیال آسوده‌ای وارد منطقه شوند.

در کتاب «مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام» در ارتباط با این جنایت منافقین آمده است: «صدام که در جنگ خلیج‌فارس با شکست مواجه شده بود، تمامی نیرو‌های باقی‌مانده خود را به مرز کویت برد. در نتیجه مناطق شمالی از نیرو‌های بعثی تخلیه شد.

در عین حال فرصت مناسبی ایجاد شده بود تا گروه‌های کرد عراقی به این مناطق یورش برند و دوباره در شهر‌های کردنشین که پیش‌تر توسط صدام در اختیار منافقین قرار گرفته بود، ساکن شوند. کرد‌ها شهر‌های بزرگ و اصلی موصل و سلیمانیه را اشغال و سپس به سوی شهر‌هایی مثل «طوز» و «کفری» و «جلولا» پیشروی کردند. با اشغال این شهر‌ها کافی بود کرد‌ها از سه راهی سلیمان‌بیگ عبور کنند و به جاده اصلی برسند و مستقیم به طرف شهر‌های خالص و بغداد پیشروی کنند. در چنین موقعیتی هیچ نیرویی نمی‌توانست مانع آن‌ها شود. برخورد کرد‌ها و نیرو‌های رجوی و سرکوب آن‌ها در این مقطع و مرحله پیش آمد.»

در این کتاب از قول شخصی به نام حائری، عضو قدیمی و جدا شده سازمان منافقین چنین آمده است: «طبق شهادت بسیاری از اعضای مجاهدین خلق که در محل حاضر بودند و من قبل از رفتن به زندان، [چه]در میهمانسرا و چه در زندان با همه آن‌ها گفتگو کردم - سازمان مجاهدین قسمت بزرگی از مناطق کردنشین شامل شهر‌های «طوز»، «خرماتو»، «کفری»، «سلیمان بگ» و «خانقین» را قبل از اینکه کرد‌ها به این مناطق بیایند، به اشغال خود درآوردند. در شهر سلیمان‌بگ اولین عملیات علیه کرد‌ها در محدوده ساختمان راه‌آهن، با وارد شدن یک مینی‌بوس به شهر آغاز شد. این مینی‌بوس پر از پیشمرگ بود که قصد داشتند شهر را آزاد کنند. یک تیپ از سازمان به فرماندهی حسن و تیپ دیگر به فرماندهی احد در دو جبهه به این مینی‌بوس حمله کردند. در اولین لحظات، مینی‌بوس آتش گرفت و سرنشینان آن که قبلاً، پیاد شده بودند به سرعت پراکنده شدند و به سمت کفری عقب‌نشینی کردند.»

او در ادامه می‌افزاید: «چند نفر از این کرد‌ها زیر پل راه‌آهن مخفی شدند و مجاهدین خلق بدون اینکه قصد دستگیری و اسارت آن‌ها را داشته باشند، با توپ، پل را منهدم کردند و روز بعد آن‌ها را در همان نزدیکی پل دفن کردند. بسیاری از سرباز‌های کرد عراقی که از جنگ فرار کرده بودند و قصد رفتن نزد خانواده‌های خود را داشتند و از ترس ارتش عراق و ناامن بودن جاده‌ها از کوه‌ها عبور می‌کردند، در بین راه مورد تهاجم و حمله مجاهدین خلق قرار می‌گرفتند و کشته می‌شدند. مجاهدین خلق برای سرپوش گذاشتن روی کردکشی و دخالت در امور داخلی کردها، جنگ با کرد‌ها را عملیات مروارید نامگذاری کردند و مدعی شدند نیرو‌های ایرانی به قرارگاه آن‌ها حمله و آن‌ها این حمله را دفع کرده‌اند. اگر طبق ادعای رجوی، رژیم به مجاهدین خلق حمله کرده بود، باید درگیری در اطراف پادگان اشرف صورت می‌گرفت، نه کیلومتر‌ها دورتر از محل استقرار مجاهدین خلق و در شهر‌های کردنشین عراق. از طرفی مجاهدین خلق در این جنگ گوسفند و مرغ و خروس زیادی از مناطق کردنشین همراه خود به پادگان اشرف آورده بودند، آیا این گوسفند‌ها و مرغ و خروس‌ها را هم رژیم جمهوری اسلامی به عراق آورده بود؟! این نشان می‌دهد که مجاهدین خلق از پایگاه‌های خود همراه با توپ و تانک خارج شدند و در نقاطی بسیار دورتر از پادگان با کرد‌ها درگیر شدند.»

جانیانی که باید شناخت

در آن سوی این میز اتحاد گروهک تروریستی کومله قرار دارد که خود فهرست بلندی در جنایت علیه ملت ایران و به ویژه شهروندان در مناطق کردنشین دارد، از اقدامات مخربانه و مسلحانه گروه‌های تجزیه‌طلب کرد که در اوایل پیروزی انقلاب بگذریم، در کارنامه آن‌ها موارد متعددی از ترور، ارعاب مردم، مصادره و به آتش کشیدن اموال دولتی وجود دارد که برای نمونه می‌توان به بمب‌گذاری در مهاباد در میان جمعیتی که به تماشای رژه نیرو‌های مسلح آمده بودند، اشاره کرد که در جریان این انفجار تروریستی متأسفانه ۱۲نفر به شهادت رسیدند و ۴۰نفر به شدت مجروح شدند.

شهید مصطفی چمران که اوایل انقلاب برای پایان دادن به غائله کردستان به مریوان رفته بود، درباره یکی از جنایت‌های آن‌ها که در ۲۳تیرماه رخ داد، چنین می‌نویسد: «در شهر مریوان ۲۵پاسدار کرد محلی زندگی می‌کردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آن‌ها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمی‌خواستند از احزاب چپ متابعت کنند. در تاریخ ۲۳تیرماه۵۸ صد‌ها نفر از مسلحان احزاب چپ وارد مریوان شدند و پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آن‌ها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده و پیکر او را روی سنگفرش‌ها و اتاق‌ها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود، آن‌ها دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریش‌های آن‌ها را سوزانده بودند. بدن‌شان را با آتش سیگار سوزانده و سرشان را با موزائیک جدا کرده بودند.»

با این صبغه و سابقه، این هم از طنز‌های ماجرای براندازی منافقین است. تروریست‌هایی که زمانی در خدمت رژیم بعث اقدام به سرکوب و کشتار کرد‌هایی می‌کردند که به عنوان تهدیدی برای نظام دیکتاتوری صدام به شمار می‌رفتند، امروز دست دوستی و اتحاد به گروه‌هایی می‌دهند که در چند دهه اخیر به دنبال تجزیه منطقه کردستان از ایران بوده است.