به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از ایسنا، حالا وقت غبارروبی است. غبارروبی از قلبمان، روحمان و قاب عکسهای خاک گرفته روی میز کوچک خاطرهها... یاد کردن و نام بردن از آنهایی که رفتند و با زمستان همسفر شدند هم یک غبارروبی رسانهای است و حالا میخواهیم همه نامهایی را با هم مرور کنیم که چمدانشان را برداشتند و از این جهان کوچ ابدی کردند به جهانی که میگویند دیگر در آن تباهی نیست.
نادر طالبزاده؛ مرگ طبیعی یا ترور بیولوژیک؟!
عصر ۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۱خبر درگذشت یکی از چهرههای تلویزیونی مطرح منتشر شد. نادر طالبزاده تهیهکننده، کارگردان و مجری تلویزیون که یکی از افراد موثر در تاسیس شبکه افق محسوب میشد، به دلیل عوارض ناشی از عارضه قلبی و لختگی خون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان درگذشت.
چهرههای نزدیک به مقام معظم رهبری از لفظ «شهید» برای وی استفاده میکنند چرا که معتقدند طالبزاده بر اثر عوارض ناشی از ترور بیولوژیک جان سپرد. ماجرا از این قرار بود که در خرداد ۱۳۹۵ نادر طالبزاده در مصاحبه با رسانهها ادعا کرد که هدف ترور بیولوژیکی قرار گرفتهاست. او به خبرگزاری فارس گفته بود: «یک سال و نیم پیش با گروهی از لبنان برای راهپیمایی اربعین به عراق رفتم که چمدان من را از هتلی که در نجف بودم از میان صدها چمدان برداشتند و ۵ الی ۶ روز بعد در کربلا نصفه شب تحویلم دادند. لپ تاپ من را خالی و بررسیهای کامل را انجام داده بودند. از همان روز که چمدان را تحویل گرفتم حالم بد شد، اما متوجه این ماجرا نبودم.»
او در پاسخ به این سؤال که داخل لپتاپتان چه چیزی بود هم گفته بود: «لیست مهمانهای افق نو بود. کنفرانسی که یک سال و نیم پیش در تهران برگزار شد. کنفرانسی که انجمن «ADL» آمریکا با آن مخالفت میکرد که متخصصین و متفکرینشان به ایران نیایند و صحبت نکنند. درست بعد از آن بود که این اتفاقات افتاد، اما فکر میکردم آنها محتویات لپتاپ را میخواهند و گمان نمیکردم با خودم کاری داشته باشند. از همان روز به بعد سرفههای خونی داشتم.»
طالبزاده در نهایت در قطعه ۲۹ بهشت زهرا در کنار شهید مرتضی آوینی به خاک سپرده شد. این قطعه مدفن بسیاری از مسئولین، دیپلماتها، نظامیان بلندپایه و افراد سرشناس است.
آیت الله فاطمینیا و رسیدن به گشایش بزرگ!
«مرگ، تمام شدن نیست بلکه رسیدن به یک گشایش است. اهل تحقیق میگویند صاحب نفوس مستعده که میمیرند، دستشان از این دنیا بالاتر است در حالی که وهابیان این چیزها را نمیفهمند. بدن، مرکب است و در عین حال یک مزاحم هم هست. وقتی این تیر و تخته (بدن) را بر میدارند، دستشان بازتر میشود. بنده میدانم و یقینا این طور است. مثلا میرزای قمی الان دستش بازتر از دنیاست.»
آیتالله عبدالله فاطمینیا این جملات را روی تخت بیمارستان گفت. درست زمانی که درد میکشید، اما دست از مطالعه و تحقیق بر نمیداشت. این روحانی، خطیب، استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتابشناس در سال ۱۳۹۷ مبتلا به سرطان شد و در نهایت پس از تحمل این بیماری در ۲۶ اردبیهشت ۱۴۰۱ درگذشت.
محمدعلی ناصری و پایان ۴۰ سال تدریس!
محمدعلی ناصری دولتآبادی مشهور به محمد ناصری، مجتهد و استاد شناخته شده اخلاق بود. بیش از ۴۰ سال علوم دینی مثل کتابهای رسائل، مکاسب و کفایه خارج فقه و اصول و نیز تفسیر قرآن تدریس میکرد. سخنرانیهای او مورد توجه عموم مردم بود و گاه از شبکههای سراسری رادیو و تلویزیونی ایران پخش میشد.
شان استون، بازیگر و فیلمساز آمریکایی، در سال ۱۳۹۰ که به ایران سفر کرده بود، در دفتر محمد ناصری اسلام آورد و نام خود را به شان علی استون تغییر داد. شبکه قرآن و معارف صدا و سیمای جمهوی اسلامی ایران در سال ۱۳۹۷ شمسی در دو قسمت از مستند سعادتمندان که درباره زندگی عالمان شیعه است، به زندگینامه محمدعلی ناصری پرداخته است.
او پس از تحمل یک دوره بیماری در ۴ شهریور ۱۴۰۱ در سن ۹۲ سالگی درگذشت. در پی درگذشت او در اصفهان سه روز عزای عمومی اعلام شد.
خاموشی آن «سایه» که به مرگ فکر نمیکرد...
از اتفاقات تلخ سال ۱۴۰۱ وداع با امیرهوشنگ ابتهاج متلخلص به «سایه» بود. شاعر بزرگ ایرانی که همه با از قصههای او «ارغوان» اش کیفور شدهایم و با «توای پری کجایی»اش همنوا شدهایم. این «پیر پرنیاناندیش» که به گفته خودش او هرچهقدر که به زندگی عشق میورزید، به مرگ فکر نمیکرد، سرانجام در ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ در سن ۹۴ سالگی در شهر «کلن» آلمان به علت نارسایی کلیه و کهولت سن درگذشت.
پیکر او صبح ۵ شهریور ۱۴۰۱ در باغ محتشم رشت به خاک سپرده شد.
امین تارخ و شهریوری که به «پاییزان» نرسید
امین تارخ برای ما فقط «ابوعلی سینا»ی سال ۱۳۶۴ نبود. فقط بازیگر «پاییزان» و «اغما» هم نبود. او نه فقط در ذهنمان یک تصویر ماندگار داشت؛ بلکه یک معلم و صاحب یک صدای آرامبخش هم بود.
تارخ که در طول زندگیاش هنرمندان زیادی را تربیت کرد، در یک اتفاق ناگهانی و غیر منتظره در ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ در بیمارستانی در تهران بستری شد و در ۲ مهر درگذشت. دلیل مرگ او سکته قلبی اعلام شد. پیکر او در ۴ مهر ۱۴۰۱ در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
رستم قاسمی و وزارتی که نیمهتمام ماند!
رستم قاسمی، نظامی و سیاستمدار اصولگرای ایرانی بود که در دولت سیزدهم به عنوان وزیر راه و شهرسازی فعالیت میکرد. وی در دولت دهم نیز از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ نیز وزیر نفت بود. قاسمی فعالیت نظامی را از سال ۱۳۶۰ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آغاز کرد و در طول جنگ ایران و عراق از اعضای این نهاد بود. او در فاصله سالهای ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء بود و پیشتر بهعنوان معاون اقتصادی نیروی قدس فعالیت میکرد.
پس از انتخاب قاسمی بهعنوان وزیر راه و شهرسازی در شهریور ۱۴۰۰ نشانههایی از بیماری در او ظاهر شد. او به علت ابتلا به سرطان برای درمان به چین رفت. دو هفته پس از کنارهگیری از وزارت راه در ۱۷ آذر ۱۴۰۱ و تنها یک روز پس از معرفی مهرداد بذرپاش به عنوان جانشینش در وزارت راه توسط مجلس، درگذشت. مراسم تشییع پیکر رستم قاسمی ۲۰ آذر در تهران برگزار شد.
خداحافظ؛ آقای استیو مککوئین!
سالی که گذشت یک دوبلور پیشکسوت را هم از دست دادیم. منوچهر که اسماعیلی که خودش گفته بود: «من شاگرد استاد کسمایی هستم و ایشان هنر من را در فیلم دروازههای پاریس کشف کردند. من بخش کوچکی از حاصل عمر علی کسمایی هستم. درود میفرستم به تمام هنرمندان که سرمایهگذار سینما بودند از عبدالله محمدی، اصغر تفکری، ژاله کاظمی، منوچهر نوذری، عبدالله بوتیمار و حسین سرشار که درگذشتشان همه را داغدار کرد. سلام به هنرمندان زنده و آنها که پایههای سینما بر دوششان است. کسمایی حاصل عمرش، آبرو و حیثیت دوبلاژ ایران است.»
از نقشهای مهم او در هنر دوبلاژ میتوان به نقش استیو مککوئین در «پاپیون» و صدا پیشگی در «شیرشاه» و «هری پاتر» اشاره کرد.
منوچهر اسماعیلی ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ پس از گذشت چند روز از ترخیص از بیمارستان، به دلیل عوارض ناشی از ابتلا به کرونا در خانه شخصی خود درگذشت و در بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.
وداع با مرد خوشصدای کوچه «قرهباغیها»!
اسفندیار قرهباغی، خواننده و آهنگساز سرودهای انقلابی یکی دیگر از چهرههای مطرحی محسوب میشود که در سال ۱۴۰۱ از دست دادیم. قرهباغی پیش از انقلاب اسلامی در ارکستر اپرای تهران سولیست باس بود. او پس از انقلاب یکی از نخستین خوانندگان سرودههای انقلابی مانند «آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» بود. وقتی ۴۰ سال بعد از او در مورد خواندن این سرود سؤال شد، جواب داده بود: «از این بابت نه مطلقا پشیمان هستم و نه به حرفهای دیگران توجه میکنم. شاید در نگاه عدهای منفور باشم و از من خوششان نیاید، اما من مملکتم را دوست دارم و عاشق کشورم هستم.»
در نهایت ۱۷ آذرماه این هنرمند مشهور به «صدای انقلاب» در سن ۷۹ سالگی به دلیل بیماری در تبریز دار فانی را وداع گفت.
تو را بینم که، چون یک خرمن صبح، به بالا میروی آرام و آرام...
خبر درگذشت محمدعلی اسلامی نُدوشَن شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر ایرانی یکی دیگر از اخبار تکان دهنده سال ۱۴۰۱ بود. ندوشن از پرکارترین ادیبان و پژوهشگران معاصر ایران بود و علاوه بر تألیف، به ترجمه آثار به فارسی، از جمله درباره ادبیات و فرهنگ ایران پرداخت. از او بیش از ۷۰ تألیف و ترجمه و صدها مقاله بهجای ماندهاست.
ندوشن در شعری سروده بود: «تو را بینم که، چون یک خرمن صبح، به بالا میروی آرام و آرام... من اینجا دیر ماندم، دور ماندم، به زنجیر امید ناسرانجام... تو بودی، من نبودم...»
اسلامی ندوشن، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱به سبب کهولت سن در ۹۷ سالگی در تورنتوی کانادا درگذشت. شیرین بیانی همسرش، گفت که پیکر او در کانادا به امانت به خاک سپرده میشود.
جلال مقامی و برنامهای که دیگر «دیدنی» نیست!
۵ آبان ماه با اعلام خبر درگذشت جلال مقامی آغاز شد. دوبله منحصربهفرد او در سریال «لبه تاریکی» و اجرای برنامه «دیدنیها» یکی از شاهکارهای مقامی است. از مشهورترین آثار مقامی میتوان به گویندگیاش در آثاری، چون «لورنس عربستان به جای عمر شریف»، «شکوه علفزار»، «ارتش سری»، «پوآرو»، «شرلوک هلمز»، «هشدار برای کبری ۱۱» اشاره کرد.
جلال مقامی پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ در اثر ایست قلبی درگذشت. مراسم تشییع پیکر زنده یاد جلال مقامی صبح یکشنبه هشتم آبان ماه از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار و پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
حسن غفوریفرد و پایان یک سیاستمدار!
حسن غفوریفرد سیاستمدار ایرانی، استاد تمام دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی امیر کبیر، دبیرکل جامعه اسلامی ورزشکاران، عضو سابق شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و رئیس هیئت بازرسی و نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی بود.
غفوریفرد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰ شرکت کرد که به موفقیت نرسید. او در انتخابات دوره هشتم مجلس (۱۳۸۶) به پیروزی رسید و پس از دو دوره غیبت بار دیگر به مجلس راه یافت. در انتخابات مجلس نهم و مجلس دهم از تهران نامزد نمایندگی شد، اما نتوانست به مجلس راه یابد.
حسن غفوری فرد در ۱۸ اسفند ماه ۱۴۰۱ درگذشت و در حرم علی بن موسی الرضا به خاک سپرده شد. لازم به ذکر است که نماز وی توسط رهبر نظام جمهوری اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای خوانده شد.
وداع با بابک برزویه، عکاس سینما و مطبوعات
بابک برزویه، عکاس سینما و مطبوعات و در برههای بازیگر بود. برزویه برای اولین بار در سن یازده سالگی در فیلم «مدرسهای که میرفتیم» بهکارگردانی داریوش مهرجویی نقشی ایفا کرد. او در دوران نوجوانی با توجه به علاقه به رشته عکاسی به این رشته روی آورد و با ادامه تحصیلات خود در این رشته فعالیتهای خود را به صورت حرفهای در عکاسی خبری، عکاسی صنعتی و عکاسی هنری ادامه داد. وی همکاری با کارگردانهایی همچون رسول ملاقلیپور، مسعود کیمیایی و مهران مدیری را در کارنامه خود دارد. برزویه سال ۱۳۷۵ برنده دیپلم و سیمرغ بلورین بهترین عکاس فیلم برای عکاسی فیلم «سفر به چزابه» ساخته رسول ملاقلیپور شد.
بابک برزویه که از دی ۱۴۰۰ به دلیل بیماری مغزی در کما به سر میبرد و در بخش مراقبتهای ویژه بستری بود در سهشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ درگذشت.
بدرود با «آقای شانس»!
محمدجواد نظری گلپایگانی یکی دیگر از هنرمندانی است که در سالی که از سر گذراندیم، از دنیا رفت. او بازیگر و تهیهکننده بود و شاید خیلیها او را با «آقای شانس» به یاد داشته باشند. جواد گلپایگانی در سال ۱۳۸۰ با یک عابر پیاده تصادف کرد، خانواده متوفی بدون گرفتن دیه اعلام رضایت کردند، ولی او مجدداا تصادف کرد و تصادفش منجر به جرح شد و گلپایگانی به زندان رفت. او گفته بود زندانی شدن، باعث شد که نتواند متولی اموالش باشد و برای بدهیهایش سالها در زندان ماند. در بهمن ۱۳۹۳ اعلام شد که با کمک ستاد دیه و خیرین همه بدهیهای او داده شده و او از زندان آزاد شدهاست.
جواد گلپایگانی ۱۴ اسفند ۱۴۰۱ بر اثر سکته قلبی در سن ۷۱ سالگی درگذشت.
شهرام عبدلی؛ مرگ یک ضد قهرمان!
شهرام عبدلی با اینکه کارنامه کاری پرباری داشت، اما معمولا او را با بازی در سریال «خط قرمز» به یاد میآورند. او در کارهایش بیشتر ایفاگر نقشهای منفی و ضد قهرمان بود. خبر درگذشت این هنرمند ۴۶ ساله نیز برای همه بهت آور بود.
ماجرا از این قرار بود که شهرام عبدلی در مشهد در یک پروژه سریال خانگی به نام «آسوده باش» حضور داشت که در هتل دچار سردرد شدید و سرگیجه شد و به بیمارستان قائم مشهد مراجعه کرد. بعد از سیتی اسکن مغز مشخص شد وی دچار خونریزی مغزی شده و بعد از چند ساعت به حالت کما رفت. وی روز شنبه۶ اسفند ۱۴۰۱ در بیمارستان قائم مشهد درگذشت.
عبدالله انوار؛ دانشمندی که تکرار نخواهد شد
سید عبدالله انوار از دانشمندان و مترجمان ایرانی و از پیشکسوتان معاصر نسخهشناسی در ایران محسوب میشد. او ریاضیدان، منطقدان، موسیقیدان، تاریخدان، فلسفهپژوه، تهرانشناس، حقوقدان، نسخهپژوه، نسخهشناس، ادیب، فهرستنویس، متخصص متون کهن و در یککلام جامع معقول و منقول ایرانی بود.
وی بیش از ۲۰ سال رئیس بخش نسخ خطی کتابخانه ملی ایران بود و در طول دوران کاری خود حدود ۱۰ جلد فهرست نسخههای خطی به فارسی و عربی را تدوین کرد. انوار مسلط به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسه بود و اکنون ترجمه «شفاء» ابن سینا از او در دست چاپ است. عبدالله انوار دارای تصحیحات بسیاری بود که از مهمترین و مشهورترین آنها میتوان به «جهانگشای نادری» اشاره کرد.
وی که پس از یک دوره درمان برای نارسایی کلیه در بیمارستان بستری بود، در روز ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ در ۹۸ سالگی در منزل شخصی خود درگذشت.
مسعود دیانی و پایان روایتهای ناب!
خبر درگذشت مسعود دیانی بر اثر ابتلا به سرطان خبری تلخ برای دوستدارانش بود. مجری و سردبیر برنامه تلویزیونی «سوره» در ماههای آخر عمر خود، از طریق صفحه مجازیاش، روزنوشتهایی از بیماری خود منتشر میکرد و جهان تازهای را از تجربه بیماری سرطان به خوانندگان نشان داد.
او ۱۸ اسفندماه از بیماری شکست خورد و نامش جاودانه شد.
کدام چهرهها با سال ۱۴۰۱ همسفر شدند؟
با خیلی از آنها بزرگ شدیم؛ با صدایشان و یا با تصویرشان. از خیلی از آنها یاد گرفتیم و یا با آثارشان گریه کردهایم و خندیدهایم، اما دست بازیگر روزگار همه آنها را یکی یکی از ما گرفت؛ چه میشود گفت جز اینکه «خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...»