جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۵

پسر پولدار از روی هیجان سرقت می‌کرد!

پسر پولدار از روی هیجان سرقت می‌کرد!
سردسته باند سارقان سریالی موتورسیکلت‌های تهران که مردی پولدار است در بازجویی‌ها مدعی شد که دوست داشته پلیس شود و از کودکی عاشق هیجان تعقیب و گریز مأموران و سارقان بوده‌است و زمانی که به آرزویش نرسیده از روی هیجان دست به سرقت‌زده تا پلیس او را دنبال کند.
کد خبر : ۶۱۴۵۱۶

به گزارش پایگاه خبری صراط به نقل از  روزنامه جوان، چندی قبل مأموران پلیس تهران در جریان سرقت‌های سریالی موتورسیکلت تعدادی از شهروندان قرار گرفتند و تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند.

بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد سارقان در دو باند جداگانه در خیابان‌های تهران موتورسیکلت‌های فاقد جی پی اس و قفل را سرقت می‌کنند. از سوی دیگر مشخص شد سارقان، موتورسیکلت‌های سرقتی را به قیمت پایینی به مالخران می‌فروشند و مالخران هم با تغییر ارکان آن و جعل برگه کپی مزایده‌ای، موتورسیکلت‌های سرقتی را به فروش می‌رسانند. در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده می‌شد، کارآگاهان پلیس آگاهی موفق شدند در جریان چند عملیات، اعضای دو باند حرفه‌ای سارقان موتورسیکلت را شناسایی و دستگیر کنند. 

 سرهنگ علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام دستگیری دو باند سارقان موتورسیکلت به خبرنگار ما گفت: پس از طرح شکایت‌های متعدد، کارآگاهان پایگاه سوم و نهم پلیس آگاهی موفق شدند ۲۳ متهم را که اعضای دو باند سرقت موتورسیکلت و مالخران هستند، بازداشت کنند. اعضای این دو باند بیش از ۱۰۰ فقره موتورسیکلت سرقت کرده‌بودند که مأموران موفق شدند حدود ۴۰ دستگاه موتورسیکلت سرقتی از مخفیگاه آن‌ها کشف کنند. 

 ۲۳ متهم در دو باند ۱۰ و ۱۳ نفره چند روز قبل همراه وسایل سرقتی به پلیس آگاهی تهران منتقل شدند و به سرقت‌های سریالی اعتراف کردند. سردسته یکی از باند‌ها پسر ۲۶ ساله تحصیلکرده‌ای به نام شروین بود که به گفته خودش فقط برای هیجان دست به سرقت می‌زده‌است و نیاز مالی ندارد. وی مدعی بود که انگلیسی را مثل بلبل حرف می‌زند و از دوران کودکی دوست داشته پلیس شود، اما اشتباهی سارق شده‌است. 

 گفتگو با سردسته باند 

 شروین درباره سوابقت توضیح بده؟

‌چند باری به اتهام سرقت و یک بار هم به اتهام مشارکت در قتل بازداشت شدم. 

مدتی قبل یکی از دوستانم یک کیلو مواد‌مخدر گل به مرد قاچاق فروشی فروخت، اما او پول تقلبی به دوستم داده‌بود. خیلی تلاش کردیم موضوع را دوستانه حل کنیم و پول یک کیلو گل را بگیریم، اما او نه‌تن‌ها پولی به دوستم نداد که برای ما خط و نشان هم کشید، به همین خاطر با هم قرار دعوا گذاشتیم. روز حادثه ما پنج نفر به محل قرار رفتیم و طرف مقابل ما هم پنج نفر بودند که درگیر شدیم و در جریان آن از طرف مقابل یک نفر کشته شد. دوستم قتل را به گردن گرفت و من هم به خاطر مشارکت در قتل دستگیر شدم و به زندان افتادم. 

چه شد که باند سرقت تشکیل دادی؟ 

وقتی به زندان بیفتی و در محل زندگی‌ات هم با افراد خلافکار و سارق رفت و آمد داشته باشی خود به خود باند خلاف تشکیل می‌شود و معمولاً هم باند‌ها یا در زندان یا در قهوه‌خانه‌ها و پاتوق خلافکاران تشکیل می‌شود و یک نفر هم که از هم زرنگ‌تر باشد یا سابقه و تجربه بیشتری داشته باشد، به عنوان سردسته انتخاب می‌شود. من تحصیل کرده‌ام و فوق دیپلم دارم و از همه مهم‌تر به زبان انگلیسی مسلطم و انگلیسی را مثل بلبل حرف می‌زنم. 

شیوه سرقتتان چطوری بود؟ 

من خودم شاه‌کلیدی درست کرده‌بودم و به راحتی قفل‌های موتورسیکلت را باز می‌کردم. شاه‌کلید من یک پیچ‌گوشتی دو سو بود که نوک آن را کمی نازک کرده‌بودم و میله آهنی هم به عنوان دسته در ته آن جوش داده‌بودم. البته ما موتورسیکلت‌هایی که جی‌پی‌اس نداشتند و مجهز به قفل و زنجیر نبودن سرقت می‌کردیم. معمولاً هم همه نوع موتور سرقت می‌کردیم. 

در این مدت چقدر پول گیرت آمد؟ 

من به خاطر پول سرقت نمی‌کردم. وضع مالی‌ام خوب بود و همراه عمویم نمایشگاه ماشین دارم و سرقت‌ها را هم به خاطر کسب درآمد انجام نمی‌دادم به همین خاطر خیلی پول برای من اهمیت نداشت. 

انگیزه‌ات چه بود؟ 

من عاشق هیجان بودم و از بچگی دوست داشتم هیجان را تجربه کنم. ۹ ساله بودم و اولین موتورسیکلتی را که داخل خیابان دیدم و قفل نبود سوار شدم و شروع به گاز دادن کردم. آنقدر با سرعت رفتم که پلیس تعقیبم کرد و بعد هم دستگیر شدم. واقعیتش من از دوران کودکی دوست داشتم پلیس شوم و هیجان تعقیب و گریز مأموران و سارقان را خیلی دوست داشتم، ولی به دلایلی نتوانستم پلیس شوم و در نهایت به خاطر همین هیجان سارق شدم. 

الان هم هیجان داری و می‌خواهی به این هیجان ادامه بدهی؟ 

نه. دوست ندارم که سرقت کنم و حتی آخرین بار که پس از شش سال اززندان آزاد شدم، توبه کردم و یک سال هم سرقت نرفتم، اما به خاطر اینکه همسرم در حق من نامردی کرد، دوباره تصمیم گرفتم سرقت را ادامه دهم و همراه اعضای باند شروع به سرقت کردم. 

چه مشکلی با همسرت داشتی؟ 

وقتی آزاد شدم توبه کردم و به خواستگاری دختر مورد علاقه‌ام که از بستگانمان بود، رفتم و با هم ازدواج کردیم. او می‌دانست من سابقه دارم و چند باری به زندان افتاده‌ام و همه این شرایط را قبول کرد و من هم خیلی او را دوست داشتم و به خاطر او توبه کردم، اما مدتی بعد همه دار و ندارم را گرفت و مرا تنها گذاشت. 

یعنی به خاطر مشکلات مالی دوباره شروع به سرقت کردی؟ 

نه. من گفتم الان هم وضع مالی‌ام خوب است. خودروی زیر پایم پژو ۲۰۷ است و نیازی به پول ندارم. او بیشتر ضربه روحی به من زد تا مالی، چون خیلی او را دوست داشتم و به خاطر او تصمیم گرفتم دور خلاف را خط بکشم. 

الان چه؟ 

الان تصمیم گرفتم به خاطر مادرم توبه کنم و وقتی آزاد شدم، زندگی آبرومندی را شروع کنم. با خودم گفتم اگر این بار توبه‌ام را بشکنم، حقم است که انگشتان دستم را قطع کنند. 

ولی این‌بار واقعاً به خاطر مادرم که او را در این مدت با کارهایم رنجانده‌ام، تصمیم گرفتم توبه کنم.