علیرضا باباخان مدرس و محقق دانشگاه: تحقق اقتصاد دانش بنیان به عنوان یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی، همواره یکی از تاکیدات مقام معظم رهبری بوده است. ایشان در مناسبتهای مختلفی، حمایت از شرکتهای دانش بنیان را یک اولویت قلمداد کرده و مسیر اقتصادی کشور را به سمت حمایت از این شرکت ها، هدایت نموده اند. اما واقعیت این است که حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط دانش بنیان اگرچه لازم است، اما برای تحقق اقتصاد دانش بنیان کافی نبوده و میبایست بخشهای صنعتی اصلی و بزرگ کشور نیز به سمت دانش بنیان شدن، سوق پیدا کنند.
در این راستا، معظم له در دیدار با نخبگان جوان علمی در تاریخ ۲۸ / ۰۷ / ۱۳۹۵ تصریح فرمودند که شرکتهای دانش بنیان باید «در بخشهای مهم و اصلی فنّاوری کشور و صنعت کشور شرکت داده بشود و این شرکتها ارتباط پیدا کند با آن بخشهایی که در سیاستهای کلّی، اهمّیّت آنها تصریح شده [است]».
حرکت صنایع بزرگ به سمت دانش بنیان شدن، در سالهای بعد نیز مورد تاکید رهبری معظم قرار داشته است. ایشان در تاریخ ۲۶ / ۰۷ / ۱۳۹۶ در دیدار با نخبگان علمی، با انتقاد از عملکرد برخی از صنایع بزرگ کشور، مونتاژکاری را آفت صنعت کشور دانسته و تعیین بازه زمانی ۱۰ ساله برای حرکت از مونتاژکاری به سمت نوآوری در صنعت را ضروری قلمداد نمودند.
در ادامه فرمایشات دقیق ایشان، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خود با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی در تاریخ ۱۰ / ۱۱ / ۱۴۰۰، فرمودند «در سالهای اخیر هزاران بنگاه دانش بنیانِ کوچک و متوسط به وجود آمده است، اما در مورد دانش بنیان شدن صنایع بزرگ غفلت شده است». در حالیکه از فرصت ۱۰ ساله تعیین شده رهبر انقلاب برای حرکت از مونتاژکاری به نوآوری، ۴ سال سپری شده و به نظر میرسد متاسفانه مسئولان صنعتی و اقتصادی کشور، به این نکته مهم توجه کافی نکرده اند، تمرکز مسئولین بر تحقق این هدف طی ۶ سال آینده ضروری میباشد.
علیرغم عدم سیاستگذاری مناسب برای دانش بنیان شدن صنایع بزرگ در سالهای اخیر، اما برخی توفیقات ایجاد شده در شکل گیری ارتباط بین شرکتهای دانش بنیان با صنایع بزرگ نشان میدهد میتوان با تقویت تجربیات بدست آمده، شاهد تحقق فرمایش رهبری معظم بود:
۱- شکل گیری مدیریت و فرماندهی واحد برای احصای نیازهای فناورانه صنایع: همه صنایع کشور، به خصوص صنایع بزرگ، دارای چالشها و نیازهای فناورانه مختلف از قبیل نیاز به تجهیزات، قطعات، فرمولاسیون و غیره، هستند. در حالیکه عمده این نیازها از خارج از کشور تامین میشود، میتوان با ایجاد یک مدیریت و فرماندهی واحد مبادرت به شناسایی و فهرست این نیازها در داخل کشور نمود.
۲- اولویت دهی به رفع نیازهای فناورانه مبتنی بر توانمندی شرکتهای دانش بنیان: در گام بعد، دولت میتواند با طراحی سیاستهای تشویقی و تنبیهی مناسب، از آن دسته از نیازهایی که در داخل کشور توسط شرکتهای دانش بنیان قابلیت پاسخگویی دارند، حمایت کرده و ضمن جلوگیری از خروج ارز، به توسعه بازار شرکتهای داخلی نیز کمک نماید. به عبارت دیگر، در این مدیریت و فرماندهی واحد، ابتدا امکان رفع نیازهای احصا شده در داخل کشور بررسی میشود و در صورت عدم توان مناسب، مجوز واردات صادر میگردد.
۳- حمایت از توسعه زنجیره ارزش شرکتهای بزرگ: بسیاری از شرکتهای بزرگ که تنها «تولید کننده» محصولات نهایی هستند، در صورت حمایت دولت میتوانند خودشان شرکتهای دانش بنیان متعددی را در طول زنجیره ارزش شان شکل بدهند. برای مثال، در صنایع غذایی شرکتهای بزرگ میتوانند اقدام به تولید انواع اسیدها و مواد اولیه با کمک مجموعههای فناور و دانش بنیان نمایند.
در این صورت، ضمن سوق دادن شرکتهای دانش بنیان به سمت نیازهای اساسی کشور، هزینه تمام شده محصولات نیز به شدت کاهش یافته و محصولات داخلی توان رقابت با نمونههای خارجی را کسب خواهند کرد.
۴- تقویت سازوکار بیمه فناوری: برای حرکت شرکتهای بزرگ صنعتی به سمت دانش بنیان شدن، میبایست دولت با هدایت نهاد بیمه به سمت ضمانت عملکرد فناوریهای شرکتهای دانش بنیان، اطمینان لازم را در شرکتهای بزرگ برای استفاده از محصولات شرکتهای ایرانی، ایجاد نماید. در این راستا، سازمان ملی استاندارد نیز میبایست چابکتر عمل نموده و استانداردهای محصولات دانش بنیان را به طور روزآمد، تدوین و تصویب نماید.
۵- هدایت جریان مالی به سمت توسعه بازار شرکتهای دانش بنیان: توسعه اقتصاد دانش بنیان بدون پرداختن به رکن تامین مالی، امکان پذیر نخواهد بود. در این راستا، حمایتهای مالی دولت در قالب منابع صندوق نوآوری و شکوفایی و نیز منابع بانکی، میبایست معطوف به توسعه بازار شرکتهای دانش بنیان از طریق ابزارهای مالی اسلامی همچون لیزینگ، استصناع و انواع عقود مشارکتی، گردد تا شرکتهای بزرگ نیز علاقهمند به استفاده ارزان قیمت از محصولات دانش بنیان داخلی شوند.