جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ آذر ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۸

۱۵ سوال متحول کننده که افراد باید از خود بپرسند

۱۵ سوال متحول کننده که افراد باید از خود بپرسند
همانطور که سقراط سال‌ها پیش اشاره کرده است، زندگی ناآزموده ارزش زندگی کردن ندارد.
کد خبر : ۵۷۶۷۶۰
برای آن‌که بتوانید پتانسیل خود را رها کرده و به بزرگ‌ترین رویاهایتان دست یابید، باید یک گام به عقب بردارید و نوع زندگیتان را بررسی کنید. در ادامه نگاهی به ۱۵ سوال متحول کننده می‌اندازیم که کمک می‌کند بیطرفانه زندگیتان را زیر ذره‌بین ببرید.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، جواب این سوال‌ها زندگی افراد را متحول می‌سازد، کمک می‌کند بفهمند در مسیر درست قرار گرفته اند، معنای جدیدی به زندگی خود ببخشند، از ظرفیت‌های پنهان خود بهره ببرند و تجارب جدیدی کسب کنند.

۱. در یک، پنج، یا ده سال آینده می‌خواهم کجا باشم؟

پیش‌بینی زندگی برای یک یا پنج سال آینده غیرممکن است، اما داشتن برنامه برای رسیدن به جایی که می‌خواهید در آن زمان باشید، از اهمیت بالایی برخوردار است. طرح این سوال کمک می‌کند اهدافی برای دستیابی در زندگی تعیین کنید.

بدون داشتن هدف همچون کشتی سرگردانی در اقیانوس خواهید بود. هر جهتی می‌تواند برای شما مقصدی درست به نظر برسد. مشکل این اینجا است که وقتی بدون مقصد سفر می‌کنید، و امواج شما را به این سو و آن سو می‌کشانند، به احتمال زیاد از جزیره‌ای صخره‌ای سر درمیاورید نه یک لنگرگاه عالی.

در واقع داشتن اهداف به قدری مهم است که به گفته یک تحقیق انجام شده در هاروارد، احتمال موفقیت کسانی که برای خود هدف تعیین می‌کنند دو برابر بیش از سایرین است. بعلاوه، احتمال موفقیت کسانی که اهداف خود را می‌نویسند و برنامه دارند، ۱۰ برابر بیشتر از دیگران است.شما باید اهدافی برای مسیر حرفه‌ای خود، رفاه مالی، تحصیل، خانواده، سلامتی، تفریح و ... داشته باشید.

۲. اگر کاری که امروز انجام می‌دهم را ادامه دهم در یک، پنج، یا ده سال آینده کجا خواهم بود؟

خوشبختانه بسیاری از ما از جایی که می‌خواهیم در آینده باشیم، تصوراتی در ذهن داریم. چه این آینده یک سال بعد باشد و چه ۵ یا ده سال بعد.

حتی اگر هیچ تصوری نداشتید، سوال اول شما را به فکر کردن درباره آن واداشته است. متاسفانه بعضی از افراد وقت خود را صرف کار‌هایی می‌کنند که به نزدیک شدن به اهدافشان کمکی نمی‌کند. یادتان باشد آینده شما به کار‌هایی بستگی دارد که امروز انجام می‌دهید. اگر هدفتان تناسب اندام برای سال بعد باشد، با خوردن هله هوله و فست فود به آن نخواهید رسید. همانطور که انیشتین می‌گوید، دیوانگی انجام دوباره و دوباره همان کار‌ها و انتظار نتایج متفاوت داشتن است.

۳. دلایل من چه هستند؟

این سوال بسیار مهم است، چون کمک می‌کند بفهمید چرا رویاهایتان را دنبال می‌کنید. اگر یکی از اهدافتان کاهش وزن است، علت دقیق آن چیست؟ اگر می‌خواهید مدیرعامل سازمان خود شوید، دلیلش چیست؟ مدیرعامل شدن چه سودی برای شما دارد؟ این “چراها” دلایل اصلی برای اهدافتان را مشخص می‌کند.

بدون دانستن این دلایل شانس خود را برای رسیدن به اهدافتان کم می‌کنید. حقیقت این است که رسیدن به هدف‌ها آسان نیست. شما با چالش‌هایی رو به رو می‌شوید که ممکن است باعث شوند جا بزنید. بدون داشتن یک تصویر واضح از اینکه چرا می‌خواهید به یک هدف دست یابید، کم آوردن در مواجهه با مشکلات و موانع آسان‌تر می‌شود.

۴. شکرگزار چه چیز‌هایی هستم؟

ما همواره چنان در صدد افزایش ثروت و بهبود زندگی خود هستیم که از آن‌چه داریم غاقل می‌شویم. با این حال بهتر است گاهی یک گام به عقب برویم و شکرگزار چیز‌هایی باشیم که داریم.

شکرگزاری به این معنا نیست که دیگر برای ارتقای زندگی خود تلاش نکنیم. بلکه باید نعمت‌ها و مواهب خود را برشماریم و قدردان زندگیمان باشیم. شاید ماشین کهنه‌ای دارید و می‌خواهید یک ماشین نو بخرید. اما باید شکرگزار باشید که یک ماشین دارید.

شکرگزاری یکی از کلید‌های زندگی شاد است. در واقع تحقیقات نشان داده است افراد شکرگزار دارای اعتماد به نفس بیشتر، خواب بهتر، و خلق و خوی نیکوتر هستند. بعلاوه احتمال استرس و اضطراب را نیز کم می‌کند. فکر می‌کنید چیزی برای شکرگزاری ندارید؟ سلامتیتان چطور است؟ یا سقفی که روی سرتان است، غذایی که برای خوردن دارید، و یا خانواده خوبی که کنارتان است؟

۵. ارزش‌های من چه هستند، و آیا به آن‌ها وفادارم؟

ارزش‌ها برای هدایت شما در زندگی مهم هستند. اکثر افراد اصلا برای شناسایی ارزش‌های خود وقت نمی‌گذارند. آن‌ها مجموعه عقاید شخصی و اصول اخلاقی هستند که هنگام تصمیم‌گیری هدایتشان می‌کنند.


ارزش‌های شما جوهره وجودتان هستند. کمک می‌کنند بدانید چه چیزی برایتان ارزشمند است و درست و غلط چیست. با دانستن آن‌ها چارچوبی برای عمل، رفتار، و تصمیم‌گیری حتی در شرایط دشوار دارید و هرگز توسط نظرات دیگران تحت تاثیر قرار نمی‌گیرید.

۶. آیا بیش از حد نگران چیز‌هایی هستم که دیگران فکر می‌کنند؟

انسان موجودی اجتماعی است، و نیاز به پذیرفته شدن از سوی دیگران جزئی طبیعی از وجود اوست. به همین دلیل است که حس می‌کنیم باید مطابق با انتظارات اجتماع عمل کنیم.

با این وجود، گاهی این نیاز به پذیرش توسط دیگران به قدری زیاد می‌شود که زندگیمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. نگرانی بیش از حد از اینکه دیگران راجع به شما، رفتارتان، تصمیماتتان، و … چه فکر می‌کنند و تلاش برای عمل کردن مطابق با انتظارات آن‌ها می‌تواند توانایی تفکر و تصمیم‌گیری شما را تحت تاثیر قرار دهد.

شما هرگز نمی‌دانید دیگران چه فکر‌هایی درباره شما می‌کنند پس تلاش برای راضی نگه داشتن همه یک کار بیهوده است. بهتر است بدون نگرانی درباره دیگران تصمیم‌گیری کنید.

۷. دوست دارم دیگران در مراسم خاکسپاری‌ام چه چیز‌هایی درباره من بگویند؟

فکر کردن درباره مرگ خوشایند نیست، اما کمک می‌کند مهم‌ترین چیز‌های زندگیتان را شناسایی کنید. همه ما روزی از دنیا خواهیم رفت؛ بنابراین یک سوال متحول کننده این است که دوست دارید مردم در خاکسپاریتان از شما چه بگویند؟ دوست دارید از ماشین‌های (موترهای) گران قیمت و عمارت‌های مجللتان حرف بزنند، یا از اینکه چه حسی به آن‌ها می‌دادید؟ دوست دارید فرزندانتان بگویند چه پدر یا مادر خارق‌العاده‌ای داشتند، اینکه هرگز برایشان وقت نگذاشتید و مدام در دفترتان کار می‌کردید؟

طرح این سوال کمک می‌کند بدانید زندگی چیزی بیش از رسیدن به داشته‌های مادی است. ایجاد روابط خوب با دیگران و داشتن یک شخصیت پسندیده بسیار مهم‌تر است. هیچ کس به خاطر اینکه ثروتمندترین فرد خانواده بودید دلش برای شما تنگ نمی‌شود.

۸. اگر از چیزی نمی‌ترسیدم چه کار می‌کردم؟

این از آن سوال‌ها است که فقط عده معدودی به آن می‌اندیشند، اما می‌تواند تاثیر بسیار عمیقی بر زندگی فرد بگذارد. بسیاری از ما با شجاعت زندگی نمی‌کنیم و ترس ما را از رسیدن به آنچه واقعا می‌خواهیم باز می‌دارد.

شاید احساستان را بروز نمی‌دهید، چون می‌ترسید کسی که دوستش دارید دست رد به سینه‌تان بزند. شاید به یک کار بی‌ثمر ادامه می‌دهید، چون می‌ترسید نتوانید کسب و کار خودتان را شروع کنید. اگر نمی‌ترسیدید چه؟

بیشتر اوقات این ترسی که شما را عقب نگه می‌دارد غیرمنطقی است و به راحتی می‌توانید بر آن غلبه کنید. در پایان شما هرگز از کار‌هایی که انجام دادید و شکست‌هایی که خوردید پشیمان نخواهید بود. بلکه حسرت فرصت‌هایی را می‌خورید که از دست دادید.

۹. اگر امروز آخرین روز زندگی‌ام بود چه کار می‌کردم؟

تصور کنید امروز آخرین روز زندگی شما روی زمین است. آن را صرف چرخیدن در فضای مجازی و تماشای برنامه‌های تلویزیونی می‌کنید؟ احتمالا خیر. ممکن است با دوستانتان ملاقات کنید، با خانواد‌تان وقت بگذرانید، یا دست به ماجراجویی می‌زنید که مدت‌ها است به تعویق انداخته‌اید.

هیچ کس نمی‌داند کی از دنیا می‌رود. یعنی هر روز می‌تواند روز آخرتان باشد. چرا آن را صرف کار‌های بیهوده کنید؟ چرا چیز‌های مهم زندگیتان را بیش از این به تعویق بیندازید؟ از کجا معلوم سال دیگر زنده باشید؟

زندگی کردن را به آینده موکول نکنید وقتی اطمینانی به آینده نیست. همین امروز و در لحظه زندگی کنید. این سوال متحول کننده را گاه گاهی از خودتان بپرسید.


۱۰. چرا نه؟

جامعه از کودکی ما را شستشوی مغزی داده است که باید از قوانین پیروی کنیم و به شیوه خاصی زندگی کنیم؛ که باید همرنگ جماعت شویم، سرمان را پایین بیندازیم و ریسک نکنیم.

با این حال دنبال کردن این راه اغلب به یک زندگی متوسط ختم می‌شود. گاهی اوقات لازم است از حد و مرز‌های سنتی فراتر بروید. همه چیز را همانطور که هست قبول نکنید. اگر کسی می‌گوید نمی‌توان کاری را انجام داد بپرسید چرا؟ اگر کسی می‌گوید نمی‌توانید به رویاهایتان برسید از خودتان بپرسید چرا نه؟

محدودیت‌هایی را که دیگران برایتان تعیین می‌کنند نپذیرید. به جای آن وضعیت موجود را به چالش بکشید و دنبال چیز‌هایی بروید که دیگران فکر می‌کنند غیرممکن هستند.

۱۱. آیا حلقه ارتباطات اجتماعی من تاثیر مثبتی بر زندگی‌ام دارد؟

همانطور که جیم ران زمانی گفت، شما میانگین ۵ نفری هستید که بیشترین وقت خود را با آن‌ها سپری می‌کنید. حلقه دوستان شما به شدت می‌تواند بر ذهنیت، رفتار، و عادت‌هایتان تاثیر بگذارد. می‌خواهید موفق باشید؟ با افراد موفق وقت بگذرانید. می‌خواهید اعتماد به نفس داشته باشید؟ با افراد قوی و دارای اعتماد به نفس وقت بگذرانید. با آدم‌های شاد وقت بگذارانید.

حتی شواهد علمی نیز این مسئله را تایید می‌کند. براساس یک مطالعه، افراد دارای خویشتن‌داری کم با قرار گرفتن در کنار دوستان بااراده می‌توانند خویشتن‌داری خود را افزایش دهند.

حلقه ارتباطات خود را ارزیابی کنید. آیا آدم‌هایی هستند که شما را به چالش کشیده و تشویق می‌کنند که نسخه بهتری از خود باشید؟ یا کسانی هستند با منفی‌نگری و عادی بودن خود سطح شما را هم پایین می‌آورند. ترک دوستان می‌تواند کار سختی باشد، اما اگر می‌خواهید به نهایت ظرفیت و پتانسیل خود برسید، بسیار مهم است که اطراف خود را با کسانی احاطه کنید که رویا‌هایی مشابه دارند و شما را به چالش می‌کشند.

۱۲. آیا سبک زندگی‌ام طوری است که سلامت جسمی، ذهنی، و معنوی من را ارتقاء دهد؟

برای آن که نهایت لذت را از زندگی ببرید، باید سبک زندگیتان به گونه‌ای باشد سلامت و تندرستیتان را بهبود و ارتقاء دهد. با این بیشتر ما فقط به سلامت جسمی خود فکر می‌کنیم.

یک سبک زندگی سالم باید علاوه بر سلامت جسمی، سلامت ذهنی و معنوی شما را نیز ارتقاء دهد. براساس بسیاری از فرهنگ‌های باستان، جسم، ذهن، و روح در هم تنیده هستند و هر یک بر دیگری اثرگذار است. یعنی سلامت و تندرستی کامل بدون یکی از این عناصر حاصل نمی‌شود.

تغذیه خوب و ورزش به حفظ سلامت جسمی، مطالعه و یادگیری مداوم به حفظ سلامت ذهنی، و چیز‌های مانند مذهب و مدیتیشن به حظ سلامت معنوی شما کمک می‌کنند. تنها روی یکی از این سه عنصر تمرکز نکنید و به تمام آن‌ها بپردازید.

۱۳. آیا برای افراد ارزشمند زندگی‌ام زمان کافی می‌گذارم؟

بیشتر اوقات به قدری روی چالش‌های زندگی تمرکز می‌کنیم که فراموش می‌کنیم وقت گذراندن با آدم‌های ارزشمند زندگیمان خانواده و دوستان چقدر مهم است.

شما هرگز نباید آنقدر سرتان شلوغ باشد که نتوانید اوقاتی را با عزیزانتان سپری کنید. در پایان، آن‌ها تنها کسانی هستند که اهمیت دارند. ممکن است شغلتان را از دست بدهید، پول و ماشین هم ماندنی نیست، اما خانواده و دوستان همیشه هوای شما را دارند. بعلاوه خانواده و دوستان نقش مهمی در شادی خود شما دارند.

۱۴. آیا بیشتر به ظاهر زندگی‌ام اهمیت می‌دهد یا حسی که از آن می‌گیرم؟

جامعه امروز بیشتر درگیر بازاریابی و مصرف‌گرایی شدید است. در دنیایی که برخورد اول بسیار حائز اهمیت است، مردم به جای شخصیت یا شرافت شما، ماشین و لباس‌هایی که می‌پوشید را می‌بینند.

رسانه‌های اجتماعی تاثیر بسیار مخربی داشته‌اند، و بیشتر افراد در آن‌ها دائما ظاهر زندگی خود را به رخ دیگران می‌کشند. این امر باعث شده است بیشتر افراد روی داشتن زندگی تمرکز کنند که خوب به نظر برسد حتی اگر فقط ظاهرسازی باشد. امروزه چشم و هم‌چشمی کردن به یک سبک زندگی تبدیل شده است. مردم وام می‌گیرند خانه و ماشین بخرند تا موفق به نظر برسند.

بیش از نیمی از شرکت‌کنندگان یک نظرسنجی هرازگاهی بیش از درآمد خود خرج می‌کنند، در حالی که ۲۱٪ آن‌ها در بیشتر از شش ماه سال بیش از آن‌چه در ماه درمی‌آورند خرج می‌کنند. بیشتر این مخارج برای خرید اقلامی با هدف تحت تاثیر قرار دادن دیگران است.

خرج کردن بیشتر از میزان درآمد برای ظاهرسازی نه تنها شما را زیر بار بدهی می‌برد، بلکه شادی و رضایت واقعی از زندگی را نیز برایتان به ارمغان نمی‌آورد. به جای آنکه از داشته‌هایتان راضی باشید همیشه حسرت زندگی دیگران را می‌خورید و سعی می‌کنید در رقابت با آن‌ها کم نیاورید.

۱۵. اگر همین فردا بمیرم بزرگ‌ترین حسرتم چه خواهد بود؟

این سوال متحول کننده را همین حالا از خودتان بپرسید. اگر بدانید فردا قرار است بمیرید، احتمالا اهمیتی نمی‌دهید کجا زندگی کردید، چقدر درآمد داشتید یا چه اموالی داشتید. احتمالا از اینکه سخت کار کردید و نتوانستید با خانواده‌تان خوش بگذرانید پشیمان خواهید شد.

از اینکه اجازه دادید ترس شما را از انجام بسیاری کار‌ها بازدارد پشیمان خواهید شد. از زندگی مطابق انتظارات دیگران به جای دنبال کردن مسیر خود پشیمان خواهید شد. از دنبال نکردن رویاهایتان پشیمان خواهید شد. این سوال به شما یادآوری می‌کند که باید با زندگیتان چه کار کنید.