جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۸

بیماری‌های روانی که اسمش را هم نشنیده‌اید

بیماری‌های روانی که اسمش را هم نشنیده‌اید
در این گزارش با هم نامِ تعدادی از بیماری‌های بسیار نادر و البته عجیب و باورنکردنی را مرور می‌کنیم و در مورد هر کدام از این بیماری‌ها و اختلالاتِ روانی، اطلاعاتی به دست می‌آوریم.
کد خبر : ۵۷۶۲۳۲

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، در این مقاله با هم نامِ تعدادی از بیماری‌های بسیار نادر و البته عجیب و باورنکردنی را مرور می‌کنیم و در مورد هر کدام از این بیماری‌ها و اختلالاتِ روانی اطلاعاتِی به دست می‌آوریم.

سندرومِ آلیس در سرزمین عجایب

کسانی که به این سندروم مبتلا هستند عموما چیز‌ها را بزرگتر یا کوچکتر از اندازه واقعی می‌بینند و همین موضوع باعث سردرگم شدن، اضطراب و رنجشان می‌شود.

به جهت همین تاثیر عجیب، نامِ این سندروم را از روی رمان لوئیس کارول یعنی آلیس در سرزمین عجایب (احتمالا یکی از فیلم‌های اقتباس شده از روی این رمان را دیده‌اید) انتخاب شده است چرا که شخصیت اصلی این رمان یعنی آلیس در بخش‌هایی از داستان بسیار کوچک یا بسیار بزرگ می‌شد و در نتیجه وسایل دور و برش همانند افراد مبتلا به این سندروم بسیار بزرگتر یا کوچکتر از اندازه واقعی تصور می‌شد.

کلینیکال لیکانتروپی یا من می‌توانم به یک حیوان تبدیل شوم

این سندروم که طبق نظر روان‌پزشکان بسیار هم نادر است باعث می‌شود فرد مبتلا به این یقین برسد که یا توانایی تبدیل فیزیکی به یک حیوان را دارد و یا این‌که در حال حاضر به یک حیوان تبدیل شده است.

افراد با این شرایط دقیقا شبیه به یک حیوان رفتار می‌کنند و علاوه بر تقلید رفتارِ حیوانی که فکر می‌کنند به آن تبدیل شده‌اند، عموما به جا‌هایی می‌روند که انتظار دیدن حیوانات در آن‌جا بیشتر است مانند پارک‌ها یا جنگل.

سندرومِ دستِ بیگانه

این سندروم باعث می‌شود تا افراد مبتلا به یک باره احساس کنند هیچ کنترلی روی یک دست یا یکی دیگر از عضو‌های بدنشان ندارند و گویی با وجود سلامت فیزیکی کامل آن اندام، فرد آن عضو را از دست داده است و به همین دلیل فرد نسبت به آن عضوِ بدنش حس بیگانگی می‌کند.

بسیاری از کسانی که با این سندروم دست و پنجه نرم می‌کنند پس از مراجعه به متخصص ابراز می‌کنند که یک دست یا عضوی از بدنشان انگار اراده خودش را دارد و همانند دیگر اعضا از مغز فرد دستور نمی‌گیرد. بیشتر افراد درگیر با این سندروم در گذشته به بیماری آلزایمر مبتلا بوده اند و همچنین ممکن است سندروم دستِ بیگانه در نتیجه جراحی روی مغزِ فرد به وجود بیاید.

آپوتِم‌نوفیلیا یا من دیگر این عضو را نمی‌خواهم

آپوتمنوفیلیا به بیماری کسانی اطلاق می‌شود که به یک‌باره میلِ زیادی به قطع کردن عضوی از بدنشان پیدا می‌کنند. چنین افرادی اضطراب و رنج بسیاری را متحمل می‌شوند چرا که نمی‌توانند از فکر کردن به قطع عضوشان دست بردارند، عضوی که از نظر پزشکی در سلامت کامل قرار دارد.

برخی بر این باورند که این بیماری ارتباطی با وارد شدن صدمه به قسمت سمت راست لوبِ مغز دارد، با این وجود هنوز متخصصان نتوانسته‌اند دلیل اصلیِ بروزِ آپوتمنوفیلیا را کشف کنند.

بوئِنتروپی یا من گاو هستم

با داشتن شباهت به کلینیکال لیکانتروپی (و البته فیلم گاو به کارگردانی مهرجویی یا داستان گاو از کتاب ساعدی) افراد مبتلا به بوئنتروپی به این باور می‌رسند که گاو هستند و پس از آن فقط شبیه به یک گاو رفتار می‌کنند، برای مثال علف می‌خورند.

محققان پزشکی بر این باور هستند که شرایطِ این افراد ممکن است بر اثر دیدن یک رویا آعاز شود. هرچند که تعدادی از افراد مبتلا به این بیماری بر اثر تجربه درمان با هیپنوتیزم به این شرایط دچار شده‌اند.

توهمِ کاپگراس

این یکی هم مانند همه بیماری‌های وخیمِ روانی، درد و رنجِ و سردرگمی زیادی برای فرد مبتلا ایجاد می‌کند. افراد مبتلا به این توهم به این باور می‌رسند که نزدیکان و دور و بری‌هایشان با افرادی دیگر جایگزین شده‌اند و برای مثال فرد فکر می‌کند همسرش، یک متقلب است و تنها نقشِ همسرِ واقعی‌اش را بازی می‌کند.

این بیماری هم بسیار نادر است و افراد بسیار کمی این شرایط سخت را تجربه می‌کنند. بروز این بیماری پس از آسیب وارد شدن به مغز مشاهده شده است، همچنین افراد مبتلا به زوال عقل، شیزوفرنی و بیماری صرع از شانس بیشتری برای ابتلا به این بیماری برخوردار هستند.

اختلال تجزیه هویت

این بیماری که گاه با نام اختلال چند شخصیتی هم شناخته می‌شود اختلایست که طی آن فرد مبتلا بین دو یا چند شخصیت مختلف گیر می‌کند و بسته به شرایط و زمان به آدم‌های متفاوت با رفتار‌های متفاوتی تبدیل می‌شود.

به خاطر سخت بودن تجربه چنین شرایطی و البته احتمال بروز رفتار‌های غیرقابل پیش‌بینی، افراد مبتلا به این اختلال یا در محیط درمان‌گاه‌های روانی و یا تحت مراقبت همیشگی پزشک نگه‌داری می‌شوند.

سندرومِ استاندال

خوشبختانه این سندروم علاوه بر نادر بودن یک سندروم موقتی است و افراد مبتلا به آن فقط برای زمان کوتاهی این شرایط را تجربه می‌کنند.

افرادِ مبتلا به این سندروم پس از مواجه شدن با یک اثر هنری عوارضی، چون بالا رفتنِ شدیدِ تعداد ضربان قلب، احساس اضطراب و سردرگمی را تجربه می‌کنند. این سندروم را استاندال نامیده‌اند چرا که این نویسنده فرانسویِ قرن نوزدهم در شرح سفرش در سال ۱۸۱۷ به فلورانس (شهری مملو از آثار هنری مختلف)، عوارضی شبیه به عوارض این بیماری را تجربه و ثبت کرده است.

سندرومِ کلووِر- بیوسی

این سندروم در افرادِ درگیر، میل به خوردن و بلعیدن اشیای غیر معمول را به وجود می‌آورد.

عموما تشخیص این سندروم برای پزشکان بسیار سخت است و برخی از آن‌ها بر این باور هستند که علاوه بر ارتباط احتمالی این سندروم با از دست دادن حافظه همچنین ممکن است افرادی که طی یک تصادف، آسیب جدی به یکی از لوب‌های مغزشان وارد شده است به این شرایط دچار شوند.