پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۰

ایرانی‌ها چقدر «پولِ زیرِ تشک» دارند؟ / پیرویِ ایرانی‌ها از الگوی پس‌اندازِ چین و ژاپن

ایرانی‌ها چقدر «پولِ زیرِ تشک» دارند؟ / پیرویِ ایرانی‌ها از الگوی پس‌اندازِ چین و ژاپن
آنها که طرفدار پر و پا قرص سینمای آمریکا هستند، احتمالا می‌توانند با شواهدی از فیلم‌های هالیوودی به شما نشان بدهند که شهروندان آمریکایی تا چه اندازه مصرف‌گرا هستند: فروشگاه‌های زنجیره‌ای حتی در شهرهای کوچکِ این کشور هم به چشم می‌خورند، دور‌ریز گسترده غذا امری عادی است، بسیاری خانواده‌ها بیش از یک اتومبیل دارند، کسی پول پس‌انداز نمی‌کند، همه با کارت اعتباری‌شان خرید می‌کنند و… .
کد خبر : ۵۷۱۴۴۵

 اما ظاهرا نقطه مقابل آمریکایی‌ها چینی‌ها هستند: فرهنگ مالی و اقتصادی چینی‌ها به گونه‌ای است که آنها امروز بزرگ‌ترین وام‌دهندگان جهان و در واقع بزرگ‌ترین ذخیره‌کنندگان پول در جهان‌اند. آنها آن‌قدر پول در بانک‌های‌شان ذخیره کرده‌اند که حالا جاه‌طلبانه‌ترین طرح‌های اقتصادی جهان را در سر می‌پرورانند.

به گزارش تجارت‌نیوز اما ایرانی‌ها چگونه با پول برخورد می‌کنند و اگر بخواهیم دقیق‌تر بحث کنیم، چه الگوی پس‌اندازی را دنبال می‌کنند؟ پاسخ به این پرسش، بر خلافِ سادگیِ ظاهری‌اش، حرف‌های بسیاری در مورد شکل و شمایل اقتصاد ایران و حتی آینده آن در پی دارد.

کفگیر ما به تهِ دیگ خورده، اما شما جدی نگیرید!

ظاهر ماجرا این است که وضعیت پس‌انداز در ایران مدت‌ها است که خط قرمز را رد کرده و شرایط بحرانی شده است. با این همه، برخی معتقدند این تنها ظاهر ماجرا است و شاید کاسه‌ای زیر نیم کاسه باشد. به عبارت ساده، ظاهرا ایرانی‌ها پس‌اندازهایی دارند که «رو نکرده‌اند».

آمارها نشان می‌دهند که پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران در طول دهه ۱۳۹۰ خورشیدی به شدت سقوط کرده است.

برای ادامه بحث، لازم است به شاخص «پس‌انداز ملی» (National saving) اشاره کنیم. منظور از «پس‌انداز ملی» مجموعِ پس‌انداز در بخش‌های دولتی و خصوصی است. به بیانِ تخصصی، اگر «تولید ناخالص داخلی» (GDP) یک کشور را در طول یک سال در نظر بگیریم، هر آنچه از این تولید که توسط شهروندان یا دولت خرج نشده باقی بماند، «پس‌انداز ملی» محسوب می‌شود.

اقتصاددانان، معمولا «پس‌انداز» را معادل با «سرمایه‌گذاری» در نظر می‌گیرند، به این معنی که وقتی کلیتِ یک اقتصاد بخشی از چیزی را که تولید کرده خرج نمی‌کند، می‌تواند آن را برای سرمایه‌گذاری کنار بگذارد. به این ترتیب، می‌توان با بررسی روند «نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص» هم میزان پس‌انداز ملیِ یک کشور را اندازه گرفت.

بخش تکان‌دهنده ماجرا اما اینجا است: بر اساس آمارهای بانک مرکزی، «نرخ تشکیل سرمایه ثابت ناخالص» در دهه ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ در ایران عمدتا منفی بوده است. این یعنی در سراسر دهه ۱۳۹۰ نه تنها سرمایه‌گذاری جدیدی برای ایجاد اشتغال و تولید ثروت صورت نگرفته، که با عدم تزریق سرمایه جدید به بنگاه‌ها و نوسازیِ ماشین‌آلات، ساختار تولید در کشور فرسوده شده است. به عبارت ساده، روزهایِ تلخ‌تر برای تولید در ایران هنوز حتی فرا نرسیده‌اند و فردا تاریک‌تر از امروز است!

«محمد کشتی‌آرای»، عضو هئیت مدیره اتحادیه طلا و جواهر تهران، حدود ۳ سال پیش گفته بود «بر اساس برآوردهای این اتحادیه» مردم ایران حدود ۲۰۰ تن ذخایر خانگی طلا دارند. به قیمت روز، این حجم از طلا حدود ۹٫۴ میلیارد دلار (معادل حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان) ارزش دارد.

یک آمارِ دیگر: بر اساس داده‌هایی که «پژوهشکده آمار» منتشر کرده، میزان تشکیل سرمایه در کشور طی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۹ خورشیدی، حدود ۱۸ درصد آب رفته است. در واقع، تحریم‌ها موجب شده که موتور سرمایه‌گذاری در ایران خاموش شود و بخش بزرگی از سرمایه یا وارد بازار‌های غیرمولد (ارز، مسکن و طلا) شود و یا اینکه در قالب «فرار سرمایه»، سر از ویلا‌ها و خانه‌های مسکونی در کشور‌هایی مانند ترکیه در بیاورد. با این همه، شاید بشود ماجرا را از زاویه‌ای دیگر هم بررسی کرد.

اقتصاد ایران و پول‌هایی که «زیرِ تشک» پنهان می‌شوند

«رکسانه فرمانفرماییان»، تاریخ‌نگار مشهور ایرانی، در کتاب «جنگ و صلح در ایرانِ دوره قاجار» (نشر مرکز) می‌نویسد که یکی از عوامل بحرانی‌شدنِ وضع اقتصاد ایران در زمان قاجاریه، «احتکار خانگیِ طلا» از سویِ مردم ایران بوده که موجب شده حکومت قاجار از سرِ بی‌پولی، به اعطایِ امتیازات به خارجی‌ها (مثلا در ماجرای «تنباکو») روی بیاورد.

از آن سو، همین چند روز پیش، در خبرها به نقل «فریال مستوفی»، رئیس مرکز خدمات سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی تهران آمده بود که طی یک دهه گذشته حدود ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه از ایران خارج شده است.

ظاهرا مقاطعی در تاریخ ایران وجود داشته که ایرانی‌ها، دور از چشم حکومت، پس‌اندازهای سنگینی داشته‌اند که می‌توان آن را «ذخیره روز مبادا» در نظر گرفت. این شکل از پس‌انداز در بررسی‌هایِ مرسومِ اقتصادی وارد محاسبات نمی‌شود و به همین علت، شاید بتوان سقوط نگران‌کننده میزان پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در ابعاد ملی در اقتصاد ایران را با الگویی بومی بررسی کرد که به نتایج متفاوتی ختم می‌شود.

این در حالی است که «مسعود خوانساری»، رییس اتاق بازرگانی تهران، در زمستان سال ۱۳۹۹ همین آمار را تنها مربوط به دو سالِ ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ دانسته بود! همزمان، تخمین زده می‌شود که شهروندان ایرانی معادل حدود ۴۰ میلیارد دلار اسکناس در خانه داشته باشند، ذخایری که به «دلار خانگی» معروف شده است.

برخی بررسی‌ها نشان می‌دهند که «احتکار طلا» از سوی ایرانی‌ها در دوره قاجار، یکی از عوامل زوال این سلسله بوده است.

از آن سو، «محمد کشتی‌آرای»، عضو هئیت مدیره اتحادیه طلا و جواهر تهران، حدود ۳ سال پیش گفته بود «بر اساس برآوردهای این اتحادیه» مردم ایران حدود ۲۰۰ تن ذخایر خانگی طلا دارند. به قیمت روز، این حجم از طلا حدود ۹٫۴ میلیارد دلار (معادل حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان) ارزش دارد. این در حالی است که نشریه «بیزینس اینسایدر» هم چند سال پیش مدعی شده بود ایرانی‌ها یکی از ۱۰ ملت در جهان هستند که بیشترین میزان ذخایرِ خانگیِ طلا را دارند.

بر این اساس، مجموع داراییِ «زیر تشکِ» شهروندان ایرانی (تنها در قالب طلا و دلار)، سر به حدود ۵۰ میلیارد دلار می‌زند که با دلار ۲۷ هزار تومانی، چیزی در حدود «هزار و ۲۵۰ هزار میلیارد تومان» یا حدود «هزار و ۲۵۰ تریلیون» تومان ارزش دارد.

اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم، ظاهرا مقاطعی در تاریخ ایران وجود داشته که ایرانی‌ها، دور از چشم حکومت، پس‌اندازهای سنگینی داشته‌اند که می‌توان آن را «ذخیره روز مبادا» در نظر گرفت. این شکل از پس‌انداز در بررسی‌هایِ مرسومِ اقتصادی وارد محاسبات نمی‌شود و به همین علت، شاید بتوان سقوط نگران‌کننده میزان پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در ابعاد ملی در اقتصاد ایران را با الگویی بومی بررسی کرد که به نتایج متفاوتی ختم می‌شود.

خارجی‌ها چگونه پس‌انداز می‌کنند؟

اما اجازه بدهید یک پرانتز باز کنیم و نگاهی هم به الگوی پس‌انداز در دیگر کشورها و نتایج آن بیندازیم. رده‌بندی‌های جهانی نشان می‌دهند که چینی‌ها بزرگ‌ترین پس‌اندازکنندگان سرمایه در جهان هستند و جایگاه‌های بعدی به آمریکا، ژاپن، بریتانیا و فرانسه تعلق دارد.

رتبه‌بندی بانک‌های برتر جهان که توسط موسسه S&P Global  در سال ۲۰۱۷ منتشر شده، نشان می‌دهد از ۱۰۰ بانک برترِ جهان، ۱۸ بانک در چین واقع شده‌اند. سهم ایالات متحده آمریکا ۱۲ بانک است. ژاپن با ۸ بانک و بریتانیا و فرانسه، هر یک با ۶ بانک در رتبه‌های بعدی قرار دارند. معیار این بررسی هم دارایی‌های بانک‌ها بوده است.

4 بانکِ بزرگ چین، روی‌ هم‌ رفته حدود ۱۲ تریلیون دلار دارایی دارند، یعنی ۸ برابر تمامِ نفتی که ایران در تاریخ خود فروخته است.

چهار بانک بزرگ جهان، یعنی «بانک صنعتی و تجاری چین»، «بانک سازندگی چین»، «بانک کشاورزی چین» و «بانک چین»، در آن سال در مجموع حدود ۱۲ تریلیون دلار دارایی داشته‌اند. (کمابیش حدود ۸ برابرِ تمام فروش نفت ایران از یک قرنِ پیش تاکنون)

چین و آمریکا بر روی هم حدود ۳۵ درصد از ثروت جهان را در اختیار دارند و اگر ژاپن را هم به این فهرست اضافه کنیم، حدود ۴۵ درصد از ثروت جهان، تنها میان شهروندان این سه کشور تقسیم خواهد شد.

به راحتی می‌توان تصور کرد که پس‌انداز و توانِ سرمایه‌گذاری، چقدر دست یک کشور را برای اجرای سیاست‌هایش باز می‌گذارد: چین دهه‌ها است که  با خرید «اوراق قرضه دولتی آمریکا» در این کشور سرمایه‌گذاری کرده و سرنوشت آمریکا را به سرنوشت خود گرده زده است، تا آنجا که آمریکا (بزرگ‌ترین بدهکار جهان با حجم بدهی دولتیِ ۲۸ تریلیون دلاری) تنها حدود یک تریلیون دلار به چین بدهکار است. مطبوعات آمریکایی، پیش‌تر گفته بودند چینی‌ها حق‌السکوتی یک تریلیون دلاری به کاخ سفید داده‌اند تا سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود را پیش بگیرند.

آسیایی‌های صرفه‌جو و آمریکایی‌های ولخرج

اما چه چیزی باعث می‌شود چینی‌ها، ژاپنی‌ها و سعودی‌ها در آمریکا سرمایه‌گذاری کنند و نه برعکس؟ توضیح این موضوع احتمالا بسیار دشوار است و بیش از یک علت دارد. با این همه، یک توضیحِ صرفا اقتصادی که از قضا اقتصاددانان رفتاری هم بر سر آن توافق دارند، به الگوی پس‌انداز در این کشورها بر می‌گردد.

ژاپنی‌ها به صورت فرهنگی مردمانی بی‌اندازه صرفه‌جو هستند و از نظر اقتصادی هم محافظه‌کار‌اند. ضربه مهلکِ جنگ جهانی دوم هم آنها را تقریبا به زانو درآورد و نسل‌هایی که پس از جنگ به عرصه زندگی پا گذاشتند، چاره‌ای جز زندگیِ همراه با صرفه‌جویی و پس‌انداز نداشتند.

چینی‌ها هم همین فرهنگ صرفه‌جویی اقتصادی را دارند و در مقابل، آمریکایی‌ها، در چارچوبی اقتصادی زندگی می‌کنند که با خرج کردنِ بیشتر و بیشتر عجین است. اینکه عمده آمریکایی‌ها بیش از یک کارت اعتباری دارند، نشانه‌ای از همین موضوع است، چرا که بنا به ساز و کارِ کارت اعتباری، شما «باید» امروز خرج کنید و بعدها قرض‌تان را پس بدهید.

ظاهرا آنچنان که مدام می‌گویند و می‌شنویم، در ایران به اندازه کافی «پول هست». با این همه، وضعیت بی‌ثبات اقتصادیِ ایران، به ویژه در دهه ۱۳۹۰ خورشیدی، موجب شده سرمایه‌های پنهان مردم هر چه بیشتر و بیشتر از دسترسِ تولید خارج شود.

آمریکایی‌هایِ طبقه متوسط، تقریبا تمام درآمدشان را هزینه می‌کنند، چرا که نرخ بهره بانک‌ها پایین است، بازاری با سوددهی حبابی (مانند بازار مسکن در ایران) وجود ندارد و کلیت اقتصاد هم از شما می‌خواهد خرج کنید و بیشتر خرج کنید!

آمریکا، چین و ژاپن بر روی هم حدود ۴۵ درصد از ثروت جهان را ذخیره کرده‌اند.

شبکه CNN در گزارشی که در سال ۲۰۰۸ میلادی (مقارن با وقوع بحران در اقتصاد جهان) منتشر شده بود، داده‌هایی به دست داده بود مبنی بر اینکه آمریکایی‌ها در آن سال از پس‌اندازهای‌شان استفاده کرده‌اند (یا در واقع از توبره خورده‌اند)، حال آنکه شهروندان چینی همان موقع دست‌کم ۳۰ درصد از درآمدشان را پس‌انداز کرده‌اند.

سرنوشت «پول‌های زیر تشک» چه خواهد بود؟

پرانتز را می‌بندیم و به ایران بر می‌گردیم. ایرانی‌ها در طول تاریخ یاد گرفته‌اند که پس‌اندازهایی برای «روز مبادا» داشته باشند و این با فرهنگ ما عجین شده است: زنان از گذشته دور در ایران طلا جمع می‌کردند؛ در برخی نقاط ایران، هنوز هم کاشت دندان طلا به چشم می‌خورَد و اگر سرمایه تبدیل شده به ملک را هم به حساب بیاوریم، داستان به کلی متفاوت می‌شود.

«عباس آخوندی»، وزیر اسبق راه و شهرسازی، چند سال پیش گفته بود که تنها حدود ۲۵۰ میلیارد دلار سرمایه شهروندان ایرانی در قالب خانه‌های مسکونی خالی و بی‌متقاضی در کشور حبس شده است. (سرمایه‌ای که نه مورد استفاده مصرفی قرار می‌گیرد و نه به جریان می‌افتد.)

اگر روزی طلاها و دلارهای «زیر تشک» به چرخه تولید در ایران برگردند، می‌توان انتظار جهشی کوتاه‌مدت در رشد اقتصادی ایران را داشت.

به این ترتیب، ظاهرا آنچنان که مدام می‌گویند و می‌شنویم، در ایران به اندازه کافی «پول هست». با این همه، وضعیت بی‌ثبات اقتصادیِ ایران، به ویژه در دهه ۱۳۹۰ خورشیدی، موجب شده سرمایه‌های پنهان مردم هر چه بیشتر و بیشتر از دسترسِ تولید خارج شود.

الگوی پس‌انداز ایرانی‌ها هم ظاهرا شبیه الگوی پس‌انداز چینی‌ها و ژاپنی‌ها است و ما هر چه را داریم، خرج نمی‌کنیم. می‌توان امیدوار بود که با عقلانی‌شدن رویکردهای سیاسی و اقتصادی در ایران، این پس‌اندازهایِ «زیر تشک» هم روزی دوباره به چرخه اقتصاد برگردند. امیدواری فعلا تنها راهِ چاره است.