«ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولین هم گفتهام، الان هم به طور عمومی میگویم.» این شاید مهمترین جمله رهبر معظم انقلاب در سخنرانی تلویزیونی ۱۹ دی ماه ۱۳۹۹ بود. جملهای که خیلی زود به سرخط خبری تمام رسانههای جهان تبدیل شد. شاید هیچکس انتظار نداشت فقط یک ماه پس از آغاز واکسیناسیون در آمریکا و انگلیس، آن هم با محصول شرکت دارویی مشهور «فایزر»، ایران قید ورود محصولات تولید شده در این دو کشور را بزند.
هرچند ایران، آن روزها سومین موج کرونا با حدود ۵۰۰ کشته در روز را پشت سر گذاشته بود ولی هنوز روزانه بیش از ۸۰ نفر از شهروندان جان خود را به خاطر این بیماری از دست میدادند. انعکاس رسانهای گسترده اخبار مربوط به آغاز واکسیناسیون در کشورهای غربی هم مزید بر علت شده بود تا افکار عمومی ایرانیان به شدت خواهان تامین واکسن باشد. اما این دستور غیرمنتظره، آن هم از طریق رسانههای عمومی، شوک شدیدی را به جامعه وارد کرد. شاید حتی عدهای انتظار داشتند که اگر چنین تصمیمی هم وجود دارد، بهطور مخفیانه به مسئولان ابلاغ شده و مخفیانه نیز به اجرا گذاشته شود، طوری که افکار عمومی، کسی را برای عدم تامین واکسن متهم نکند. اما ظاهرا رهبر انقلاب قصد داشتند کاملا صادقانه و شفاف مسئولیت این تصمیم را بر عهده بگیرند و چهبسا مانع هجمه علیه مسئولان اجرایی کشور شوند.
موجسواری ضدانقلاب روی مطالبه بهحق مردم
پیامدهای این سخنرانی کاملا قابل پیشبینی بود. بهترین فرصت برای ضدانقلاب مهیا شده بود تا روی موج نگرانی مردم و مطالبه واکسن سوار شود. رسانههای ضدانقلاب، حالا میتوانستند با خیال راحت قلب جمهوری اسلامی را نشانه بگیرند. بحران کرونا، فاجعه انسانی، کشتار دستهجمعی و... اصطلاحاتی بود که از آن روز به پای ثابت ادبیات این رسانهها تبدیل شد. استراتژی جدید این بود: «همه کشتهها را به پای دستور ممنوعیت واردات واکسن بنویسید!»
لازمه پیادهسازی این استراتژی، مخفیکاری درباره ۳ موضوع مهم بود:
اول آن که دستور رهبری ربطی به اصل واردات واکسن نداشت و فقط مربوط به واکسنهای تولید شده در داخل آمریکا و انگلیس بود؛ آن هم به خاطر بیاعتمادی به این کشورها و سوابق تیره آنان در فعالیتهای غیرانسانی. وگرنه حتی واردات واکسنهایی با برند آمریکایی و انگلیسی که در کشورهای دیگری تولید شده باشند ممنوع نبود. ضمن آنکه کشورهایی همچون چین و روسیه، پیش از آمریکا و انگلیس واکسنهایی تولید کرده بودند که عملکرد قابل قبولی در مقابله با شیوع کرونا داشت. ایران میتوانست از این واکسنها هم استفاده کند.
دوم آن که اساسا به دلیل تحریمهای ظالمانه آمریکا واردات واکسن (مثل بسیاری از داروها) برای ایران تقریبا به یک امر ناممکن تبدیل شده بود.
سوم و در نهایت اینکه بسیاری از کشورها به دلیل درگیری با کرونا، اصلا حاضر به فروش واکسن به سایر کشورها و از جمله ایران نبودند.
این ۳ نکته چیزی نبود که از چشم رسانهها و کارشناسان دور بماند اما اطلاع مردم از آنها، میتوانست تمام نقشهها را نقش بر آب کند.
بازوی مکمل این مخفیکاری، یک دوگانهسازی بود: دوگانه واردات و تولید واکسن. رسانههای ضدانقلاب باید به مردم القا میکردند که واردات واکسن، قربانی تولید واکسن ایرانی شده است. چراکه تولید واکسن ایرانی، خطر جدی بر سر راه ایجاد نارضایتی در بین مردم محسوب میشد.
دستور کار اول: واردات ممنوع!
اولین دستورکار ضدانقلاب این بود که به مردم القا کند واردات هر نوع واکسنی به دستور رهبری ممنوع شده است. این ادعا را نمیشد از صحبتهای رهبری استخراج کرد. چراکه ایشان در همان سخنرانی، بلافاصله پس از اعلام ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور، گفته بودند: «البتّه از جاهای دیگر اگر بخواهند واکسن تهیّه کنند -که جای مطمئنّی باشد- هیچ اشکالی ندارد» این موضوع بهقدری صراحت داشت که هیچ کارشناس مستقلی نمیتوانست آن را زیر سوال ببرد. مثلا کواکس در پاسخ به سوال جهتدار بیبیسی فارسی که پرسیده بود «آیا این تصمیم رهبر ایران باعث به خطر افتادن جان شهروندان خواهد شد»، پاسخ داده بود که با توجه به شرایط مختلف کشورها، انواع مختلفی از واکسنهای موجود را در نظرمیگیرد. پاسخی که به روشنی نشان میداد امکان تامین واکسن خارجی برای ایران مهیاست.
اجازه صریح رهبرمعظم انقلاب برای واردات واکسن، امکان دروغگویی صریح را از رسانههای ضدانقلاب گرفت
لذا رسانههای ضدانقلاب دست به واژهسازی زدند. آنها در گفتگو با میهمانان برنامه و یا در تولیدات غیرخبری خود، مدام کلمه «ممنوعیت ورود واکسن خارجی» را تکرار میکردند تا مردم کلام صریح رهبری را فراموش کنند و این ادعا در ذهنها ثبت شود که «واردات هر نوع واکسنی ممنوع شده است».
اما این ادعا با واقعیتهای بیرونی هم در تناقض بود. ایران تا پایان سال ۹۹ حدود ۷۰۰ هزار دوز واکسن را طی ۵ مرحله از روسیه و چین و هند به کشور وارد کرد. هرچند این تعداد واکسن به هیچ وجه پاسخگوی نیاز کشور نبود اما مشخص میکرد که هیچ منعی برای واردات واکسن وجود ندارد.
البته واردات ۷۰۰ هزار دوز واکسن آسترازنکای تولید کره جنوبی در ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ ادعای رسانههای ضدانقلاب درباره ممنوعیت واردات واکسنهای با برند آمریکایی و انگلیسی را هم زیر سوال برد. اتفاقی که در ۲۶ اردیبهشت و با ورود حدود ۱.۵ میلیون دوز واکسن آسترازنکای تولید ایتالیا نیز تکرار شد.
واردات واکسنهای کرونای آمریکایی و انگلیسی که در کشور دیگری تولیده شدهاند، هیچگاه ممنوع نبوده است
دستور کار دوم: واکسن تحریم نیست!
ادعای دیگری که در دستور کار رسانههای ضدانقلاب قرار داشت، عدم تحریم واکسن از سوی آمریکا بود. این ادعا البته پیش از آن نیز بارها تکرار شده بود اما در عمل، ایران هم در تهیه اقلام دارویی و هم در جابجایی پول آن تحت تحریم آمریکا قرار داشت. با شروع بحران جهانی کرونا، این مشکل تشدید شد. تا مدتها هیچ کشوری جرات فروش ماسک به ایران را هم نداشت چه رسد به واکسن.
با ایجاد برنامه بینالمللی «کواکس» و عضویت ایران در آن، انتظار میرفت که حداقل در موضوع بشردوستانه کنترل پاندمی کرونا، این تحریمهای ظالمانه کنار گذاشته شود. در ۱۶ دیماه ۱۳۹۹ (۳ روز قبل از سخنرانی رهبر انقلاب) ایران تعداد ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دوز واکسن را از کواکس پیشخرید کرده و مبلغ آن را پرداخت کرده بود. قرار بود ۳.۲ میلیون دوز از این قرارداد تا قبل از پایان سال تحویل ایران شود. اما تحریمهای آمریکایی مانع آن شد. پس از پیگیریهای مکرر ایران، فقط ۷۰۰ هزار دوز واکسن، آن هم در ۱۶ فروردین تحویل ایران شد. محموله بعدی ۴۰ روز بعد رسید، آن هم فقط ۱.۵ میلیون دوز.
کواکس که مدعی عدم تحریم واکسن کرونا بود هم نتوانست واکسن چندانی به ایران بفرستد
در شرایطی که کواکس نتوانسته بود تحریم آمریکا را دور بزند، عجیب نیست بدانیم که هند هم قرارداد فروش چندمیلیون دوز واکسن را به ۵۰۰ هزار دوز کاهش داد و پس از آنکه پول آن را دریافت کرد، فقط به یکچهارم تعهدش عمل کرد و مابقی واکسنها را به ایران نفرستاد.
وضعیت در چین هم بهتر نبود. آنها نیز قراردادشان را به ۲ میلیون دوز کاهش دادند که فقط ۲۵۰ هزار دوز آن تا قبل از عید به ایران رسید. البته چین بعدها واکسنهای بسیار بیشتری را دور از چشم تحریمهای آمریکا به ایران رساند.
وضعیت ترکیه از این هم بدتر بود و ۵ میلیون دوز واکسن آنفولانزا که قرار بود از آن کشور وارد شود، به دستور آمریکاییها متوقف شد.
دستور کار سوم: واکسن بخرید!
رسانههای ضدانقلاب البته فقط ادعای تحریم نبودن واکسن را نداشتند. آنها مدام تکرار میکردند که ایران به دلیل دستور رهبری، اجازه خرید واکسن از آمریکا را ندارد. اما واقعیت ماجرا چه بود؟
جورج ترامپ در ۱۸ آذر ۱۳۹۹ (یک ماه پیش از سخنرانی رهبری و یک هفته پیش از شروع واکسیناسیون در آمریکا) صدور واکسن از آمریکا را تا زمان واکسیناسیون مردم این کشور ممنوع کرده بود. طبق برآوردها، آمریکا حداقل ۶۰۰ میلیون دوز واکسن نیاز داشت که شرکت فایزر تا پایان سال ۹۹ توان تامین فقط ۱۰۰ میلیون دوز آن را داشت.
دولت آمریکا ماهها اجازه صادرات واکسن را به تولیدکنندگان خود نمیداد
تغییر رئیسجمهور آمریکا در ۱ بهمن هم شرایط را عوض نکرد. بایدن هم سیاست ممنوعیت صادرات واکسن را ادامه داد و حتی اعلام کرد به متحدان نزدیک خودش (مثل کانادا) هم واکسن نمیدهد.
وضعیت در سایر کشورهای تولیدکننده واکسن (مثل انگلیس و هند و...) هم تفاوت چندانی نداشت. برخلاف ایران، دنیا در پیک کرونا به سر میبرد و تمام کشورها ترجیح میدادند ابتدا مردم خودشان را واکسینه کنند. اما در استراتژی رسانههای بیگانه، این موضوع باید از مردم ایران مخفی میماند و مدام فریاد زده میشد که: واکسن بخرید!
بایدن و ترامپ، حتی واکسن فروخته شده را به متحدان خود تحویل ندادند
دستور کار چهارم: واکسن ایرانی، مانع واردات است!
اما آخرین برنامه رسانههای ضدانقلاب، دوگانهسازی میان تولید و واردات واکسن بود. آنها این پیام را به مخاطبان القا میکردند که ایران به بهانه تولید واکسن، مانع واردات شده تا سود کلانی را به جیب شرکتهایی خاص روانه کند. اهمیت این ادعا در آن بود که اگر ایران به تولید واکسن میرسید، احتمالا تحریمهای آمریکا را تا حد زیادی بیاثر میکرد و مانع ایجاد نارضایتی عمومی در میان مردم میشد.
به این ترتیب بود که اعتمادزدایی از واکسن ایرانی در دستور کار قرار گرفت و تمام کشتههای کرونا (فارغ از همه مشکلات موجود) به تاخیر در تولید واکسن داخلی ربط داده شد. البته دستور کار اصلی فراموش نشده بود: هجمه به رهبری. پس تلاش برای تولید واکسن ایرانی، مدام به رهبری نسبت داده میشد؛ البته در کنار ادعای دستور ممنوعیت واردات.
این ادعای آخر، اما چندان هم بیراه نبود. رهبر انقلاب از همان ابتدای شیوع کرونا و در اردیبهشت ۱۳۹۹، مکررا توصیه کرده بودند که دانشمندان ایرانی برای تولید واکسن و داروی کرونا تلاش کنند. در زمان سخنرانی معروف ۱۹ دی نیز که واکسن ایرانی در مراحل اولیه آزمایش خود بود، ایشان مجددا تاکید کردند: «واکسنی که برای کرونا آماده شد مایه افتخار است؛ این را انکار نکنند.»
حمایتهای ایشان به این سخنرانیها محدود نشد و ایشان با تزریق واکسن ایرانی در ۴ تیر ۱۴۰۰ وارد عرضه حمایت عملی از دانشمندان کشورمان شدند؛ اتفاقی که اصلا به مذاق ضدانقلاب خوش نیامد.
برکت ایرانی برای واکسن خارجی!
اما نتایج این اصرار رهبری بر تولید واکسن (همزمان با واردات آن) اثر خودش را 5 ماه بعد نشان داد، وقتی که واکسن برکت تمام مراحل تست خود را با موفقیت پشت سر گذاشت و در ۲۴ خرداد ۱۴۰۰ مجوز تزریق گرفت. حالا ایران در کنار ۵ کشور دارای تکنولوژی تولید واکسن قرار گرفته بود.
فقط ۳ روز از صدور این مجوز گذشته بود که آمریکا مجبور شد رسما اعلام کند که تحریم ایران برای واردات واکسن را لغو کرده است. این اقدام آمریکا مهر تاییدی بود بر تحریم دارویی ایران در تمام ۱۶ ماه شیوع کرونا و پیش از آن. و همزمان سندی بود بر جنایت آمریکا که منجر به مرگ حداقل ۸۲ هزار نفر از هموطنانمان بر اثر کرونا تا آن روز شده بود.
۳ روز پس از صدور مجوز تزریق به واکسن کرونای ایرانی، آمریکا مجبور به لغو تحریم واکسن شد
برکت، نهتنها خودش به مقابله با کرونا رفت، بلکه مسیر واردات واکسن را هم هموار کرد. در حالی که تا پیش از تایید واکسن ایرانی طی ۶ ماه کمتر از ۶ میلیون دوز واکسن امکان ورود به کشور را یافته بود، در ۲ ماه پس از آن حدود ۱۸ میلیون دوز واکسن وارد کشور شد. چرا که با برداشته شدن تحریم، شرکتهای تولیدکننده واکسن نیز برای فروش محصول خود به رقابت با یکدیگر افتادند. حالا خرید ۳۰ میلیون دز واکسن دیگر نیز قطعی شده و میلیونها دز دیگر در صف خرید قرار دارد.
امروز میتوان به دوراندیشی رهبر معظم انقلاب برای اصرار بر تولید واکسن داخلی در کنار واردات آن پی برد. سخنان ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ آیتالله العظمی خامنهای را میتوان مکمل و یا بخش مخفی سخنرانی ایشان در ۱۹ دیماه ۱۳۹۹ دانست: «خوشبختانه در داخل، تولید واکسن انجام گرفت و تولید داخلی به نحوی موجب شد که واردات خارجی هم آسانتر بشود.» البته اصل دستور رهبری هنوز هیچ تغییری نکرده است: «هم برای واردات، هم برای تولید داخلی، باید تلاش مضاعف بشود و بتوانند واکسن کرونا را هر جور که ممکن است، برای همه مردم برسانند.»