بر طبق آمار ثبت شده در وزارت کشور، بیش از ۲۵۰ حزب و تشکل مجوزدار سیاسی در ایران فعال هستند که شاید نام برخی از آنها را حتی یکبار هم نشنیده باشید! لازم است بدانیم که تحزب در سراسر دنیا بعنوان ابزاری کارآمد، در حُکم نیروی محرکه نظامات سیاسی کشورها عمل میکند و رقابت بین احزاب برای کسب کرسیهای قدرت، علاوه بر افزایش پویایی و نشاط سیاسی جوامع، راندمان حکمرانی را نیز به حد قابل ملاحظهای بالا میبرد.
به گزارش صراط نیوز بجز بازه طلایی اوایل پیروزی انقلاب که احزاب برجسته سیاسی - همچون حزب جمهوری اسلامی - نقشی بی بدیل را در آن برهه ایفا میکردند؛ اما دهه هاست که کرکره احزاب تنها در هنگامه ادوار انتخابات بالا میرود و تحزب به واژهای بیگانه و بی معنی برای ایرانیان تبدیل شده است! به واقع میتوان گفت که حزب در ایران امروز، نقش دکان کاسبان سیاسی را پیدا کرده که یا مشغول لابیگری برای صید بودجههای کلان هستند یا با بیلان سازی از کارهای ناکرده و رزومه سازی برای نسلهای سوم و چهارم، درصددند تا با جلب نظر از مردم ساده دل، نهادهای انتخابی را نیز تحت تسلط باند و قبیله خود درآورند!
در همین رابطه، اخیراً اکبر ناطق نوری (وزیر کشور دولت میرحسین موسوی و رئیس ادوار چهارم و پنجم مجلس) در گفتگو با سایت جماران، ضمن انتقاد از وضعیت احزاب در کشور اظهار داشته است: «من معتقدم مشکل کشور در زمینه نوع اجرای دموکراسی است. ما نه ابزار دموکراسی را داریم که احزاب قوی است و نه قاعده بازی را بلد هستیم. اصلاح طلب روی کار میآید و تمام اصولگرایان را عوض میکند و اصولگرا سر کار میآید و تمام اصلاح طلبان را عوض میکند؛ بنابراین بعد از ۴۲ سال ما باید از بدنه کارشناس استفاده کنیم و نگوییم این چپ و این راست است.»!
نکته قابل تامل درخصوص اظهارات فوق آنجاست که ناطق اگرچه از تعویض اتوبوسی مدیران و مسئولان با تغییر دولتها گلایه میکند، اما از این واقعیت غافل است که بجز دوران هشت ساله ۸۴ الی ۹۲، بیش از سه دهه قوه مجریه تماماً زیر سلطه همپالگیهای نامبرده بوده است که از قضا با تمامیت خواهی محض، ضمن ایزولاسیون کامل سطوح مدیریت به نفع نحله سیاسی مطبوعشان، حتی تا آبدارخانههای مراکز دولتی را نیز از لوث مخالفانشان، پاکسازی میکردند!
مسلم است که مقصرین اصلی در مرگ تحزب در کشور، همین جناب ناطق و همقطارانشان هستند که با بستن کوچکترین روزنههای فعالیت سیاسی، همواره پیروز میادین بی رقیب بوده اند و حال در آستانه روی کار آمدن دولت فراجناحی سیزدهم، برآنند تا با پناه بردن به توجیهات نخ نما شدهای همچون «لزوم استفاده از تجربیات کارشناسان اصلاح طلب» و تحت فشار قرار دادن دولت منتخب، مهرههای سوخته خود در ارکان حکومتی را با چنگ و دندان حفظ نمایند!