محمدرضا غلامرضازاده مداح اهل بیت(ع) مهمان بیست و هفتمین قسمت از برنامه «هیأت آنلاین» با اجرای مصطفی صابر خراسانی بود. وی در ابتدا درباره انتخابش برای قرائت دعای کمیل در مدینه اظهارداشت: لحن عربیام را از شیخ احمد معرفت کربلایی دارم و وقتی اینگونه دعا را خواندم، گفتند همین است که میخواهیم. خدا توفیق داد من ۲۰ سفر مشرف شدم و کمیل خواندم.
غلامرضا زاده در پاسخ به اینکه خواندن دعای کمیل پشت درهای بسته بقیع با بقیه جاها چه فرقی میکند، گفت: خیلی از دوستان و عزیزان به من میگویند چرا این لحن کربلایی را در ایران نمیخوانی؟ حقیقتاً این لحن برای همان جا است. این لحن ناخودآگاه انسان را به نخلستانهای مدینه و کوفه میبرد و آدم احساس میکند پای منبر حضرت امیرالمومنین (ع) قرار گرفته است.
گرایش به شیعه با تاثیر دعای کمیل
این مداح درباره اثرگذاری این لحن بر روی سعودیها گفت: بسیار تاثیرگذار بود. احساس میکنم یکی از دلایلی که جلوی دعای کمیل را گرفتند اثرگذاری بیان امیرالمومنین (ع) بود که در قالب این دعا بیان میشد. پلیس سعودی تحت تاثیر قرار میگرفت. یکی از گزارشهایی که دوستان بعثه به من دادند این بود که حتی پلیس هم گریه میکند. زمان قرائت دعای کمیل، کلمات تازیانه میزند و چیدمان آنها به نوعی است که همه را مبهوت میکند. این کلام روی کسانی که آن را میفهمیدند مخصوصاً عرب حجاز بسیار تاثیرگذار بود و خیلی از افراد به شیعه گرایش پیدا کردند.
وقتی از آقای مداح میخواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!
وی در ادامه خاطره طنزی را اینطور بیان کرد: سالی که آنفلوآنزا آمده بود نگذاشتند خیلی از افراد مسن به مکه مشرف شوند. من رفتم و برگشتم. داروخانهای در محلهمان شاه عبدالعظیم بود، وقتی برای پرداخت پول دارو نزد صندوقدار رفتم مدام به عکس دفترچه و من نگاه میکرد و میپرسید خودتی؟! گفتم بله دفترچه برای خودم هست برای کسی دیگر نیست. گفت نه خودتی!؟ من فکر میکردم او منظورش این است که با دفترچه کسی دیگر آمدهام و میگفتم بله خودم هستم. او دوباره گفت نه تو همانی هستی که دعای کمیل میخوانی؟ گفتم بله خودمم! گفت خدا ازت نگذرد! گفتم چرا؟ گفت مادر من قرار بود به حج بیاید اما به خاطر سن بالای او اجازه ندادند، شبی که دعای کمیل میخواندی، پای تلویزیون آنقدر گریه کرد تا دچار سکته شد! او را دکتر بردیم و حالا الحمدالله خوب است. چرا اینطور میخوانی!؟ قدری شادتر بخوان! من هم نمیدانستم چه بگویم! ناراحت بشوم، خوشحال بشوم، بخندم یا گریه کنم!؟ گفتم سلام به مادرتان برسانید و از قول من عذرخواهی کنید!
غلامرضازاده تصریح کرد: امیدوارم با نابودی افراد رذل دوباره شرایط فراهم شود در مدینه راحت دعای کمیل، روضه و شعر بخوانیم. وقت دعای کمیل یک ساعت بیشتر نبود و بین مجری، قاری قرآن، مداح اول و مداح دوم تقسیم میشد و دعا در ۳۰ دقیقه باید تمام میشد. بعضیها به ما میگفتند چرا روضه نمیخوانی؟ اما وقت بیشتری به ما نمیدادند.
این مداح درباره خوابی که درباره جبهه میبیند، تاکید کرد: آنقدر که کاتوشیا و خمسه خمسه کنارمان منفجر شده ما بیشتر از خواب میپریم و این اثرات روی بچههای جبهه مانده و خواب درست و حسابی ندارند.
ماجرای شهید بیسری که یا حسین (ع) میگفت
وی در پاسخ به اینکه آیا رفیق صمیمی داشته که شهید شود، گفت: بسیار. من با حسن آقاخانی خیلی رفیق بودم. در مراسم مدرسه آقای مجتهدی که تلویزیون پخش میکند، آن صدای گریه بلندی که به گوش میرسد، حسن است. اصلا نمیشد اسم امام حسین (ع) را جلوی او بیاوری، زود زیر گریه میزد. ما با هم از طرف مدرسه مجتهدی به جبهه اعزام شدیم، او به معراج شهدا رفت و من در تبلیغات لشکر حضرت رسول مشغول شدم.
غلامرضازاده افزود: یکی از کارهای حسن این بود که طنابی به خودش میبست و شهدایی که بین دو خط ما و عراقیها جا مانده بودند، میآورد. این کار خیلی سخت بود و او سینه خیز، کشان کشان آنها را میآورد. مادران شهدا نمیدانند که قرار بود خیلی از بچههایشان مفقودالاثر شوند اما حسن آنها را از مفقودی و گمنامی نجات داد. در یک رفت و آمد تیر مستقیم به او خورد و سرش از بدنش جدا شد، او را به معراج شهدا بردند و در تابوت گذاشتند که به تهران بفرستند. آقای رسولی و چند نفر از دوستان رفتند با حسن وداع کنند و وقتی در تابوت را باز میکنند و پلاستیک را کنار میگذارند، اینها اسرار جنگ است و بد نیست به گوش برخی برسد. از گلوی بریده حسن سه مرتبه صدا میآید السلام علیک یا اباعبدالله... آقای رسولی از این حس و حال بیهوش شد. این انس و علاقهای بود که حسن با امام حسین (ع) داشت.
این مداح اهل بیت بزرگترین نعمتی که به ما ایرانیها داده شده محبت اهل بیت خواند و تاکید کرد: امیدوارم ما زیر لوای امام زمان (عج) جهان را فتح کنیم و جهان اهل بیتی و ولایی شود. کفر، الحاد و شرک بنا بر تعابیر دعای ندبه از بین خواهد رفت. انشاءالله تمام عالم شیعه و مسلمان خواهند شد.
ای کاش در لباس روحانیت به مردم دروغ نمیگفتند
وی در گلایه از رئیس جمهور تصریح کرد: ای کاش در لباس روحانی و کسوت روحانیت اینقدر دروغ به مردم گفته نمیشد. مردم انتظار نداشتند. در کسوت این لباس دروغهای زیادی به مردم گفته شد و قداست این لباس جلوی بخشی از مردم ریخت و مردم نسبت به این لباس بیاهمیت شدند. کلی شهید دادیم تا این لباس مقدس بماند و این تقدس ریخت. تقدس حوزه ریخت. چقدر باید تلاش شود تا این آبرو محفوظ بماند. کاش این اتفاق نمی افتاد.