چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۱۶

تنه والیبالیست‌های ایران به فوتبالیست‌ها خورد

پس از فوتبال، بازار آشفته نقل و انتقالات به والیبال کشیده شده و برخی تیم‌ها با ارائه پیشنهادهایی غیرمعقول به دنبال جذب بازیکن هستند.
کد خبر : ۵۵۶۹۲۹

ورود ولاسکو، سرآغاز پیشرفت و تحولات بزرگی در والیبال ایران بود. تغییر نگرش بازیکنان به توانایی‌های خود و سرشاخ شدن با قدرت‌های جهان، تیم ملی ایران را به عنوان یک پدیده نوظهور در میان بزرگان این رشته، مطرح کرد. والیبال به سرعت، جای خود را در بین مردم ایران باز کرد و در مقاطعی حتی فراتر از فوتبال، ورزش تیمی نخست کشور لقب گرفت.

نزدیک شدن والیبال به فوتبال نه تنها مربوط به محبوبیت بلکه در سال‌های اخیر در مورد مسائل مالی و دستمزد بازیکنان نیز بوده است و گویی تنه والیبالیست‌ها به فوتبالیست‌ها خورده است. اینکه یک تیم والیبال با چند میلیارد تومان می‌تواند قهرمان لیگ برتر و باشگاه‌های آسیا شود بر کسی پوشیده نیست ولی همین «چند میلیارد» در یکی دو سال گذشته، رشد چشمگیر و اخیراً بی‌ضابطه‌ای داشته است.

پرداخت‌های میلیاردی و بدون محدویت در لیگ برتر والیبال با ظهور یکی از بانک‌های نه چندان موفق و پرحاشیه آغاز شد. گفته می‌شد که قرارداد بازیکنان این تیم با رد و بدل شدن چند جمله بین بازیکن و مسئولان تیم، چند صد میلیون بیشتر می‌شد. این تیم با جمع کردن بازیکنان ملی‌پوش، پرداخـت‌های کلان به آنها و با توجیه اینکه پول در ورزش حرفه‌ای، حرف اول و آخر را می‌زند، 3 سال متوالی قهرمان ایران و آسیا شد ولی ناگهان قید تیمداری را زد. تمام مربیان شاغل در لیگ برتر در آن زمان معتقد بودند که این تیم، بازار نقل و انتقالات را به هم ریخته و رقم‌های پیشنهادی این تیم به بازیکنان، معقول و منطقی نیست.

بانک پرحاشیه که خبرهای اختلاس میلیاردی برخی مدیران وقت آن، مدت‌های سوژه رسانه‌ها بود، تمام معادلات بازار را به هم ریخت و بدعتی اشتباه از خود به یادگار گذاشت که همچنان گربانگیر والیبال است. دیگر کسی نمی‌تواند بگوید که فقط فوتبالیست‌ها، میلیاردی می‌گیرند، چون حالا والیبالیست‌ها هم به خاطر لیگی که حداکثر 5 ماه طول می‌کشد، قرارداد میلیاردی می‌بندند.

قهرمان شدن در لیگ برتر، آرزوی هر تیمی است ولی برخی تیم‌ها در این بین می‌خواهند به هر قیمتی، قهرمان شوند. دادن پیشنهاد 800 میلیونی به بازیکنی که فصل قبل 60 میلیون گرفته و قرار بوده این فصل با نظر مساعد باشگاهش 200 میلیون بگیرد، نمونه‌ای از شاهکار باشگاه‌های متمول برای «قهرمان شدن به هر قیمتی» است. در این بین، بازیکنان معمولی نیز برای اینکه از قافله عقب نمانند و حداکثر درآمد ممکن را از دوران بازیگری خود کسب کنند، وارد بازی این باشگاه‌ها می‌شوند. پیشنهادهای این گونه تیم‌ها به حدی بالاست که نه گفتن به آن، غیرممکن است و بازیکنان باتجربه و میدان دیده هم پس از بستن قرارداد و عکس یادگاری، منصرف شده و زیر قولشان می‌زند.

فدراسیون والیبال پیش از این، تلاش نافرجامی برای تعیین سقف قرارداد برای بازیکنان انجام داده بود که بیشتر از اینکه بازدارنده باشد، خنده‌دار و ضعیف بود. تعیین سقف قرارداد بدون بستن راه‌های پرشمار فرار، عملا بی‌معنی و نوعی گل به خودی به حساب می‌آید که جلوه ورزش والیبال را زشت و نامعقول نشان می‌دهد.

محمدرضا داورزنی در دوران دوم و البته پرانتقاد ریاستش بر فدراسیون والیبال، باید فکری به حال این بازار آشفته نقل و انتقالات و آفت رشد غیرمعقول قراردادها کند چون نتیجه آن، چیزی جز دو قطبی شدن لیگ برتر و افت کیفیت و محبوبیت این رشته در بُعد باشگاهی و ملی نخواهد بود.