کیران بهان ایرلندی شاید شانس مدال گرفتن برای ایرلند را پیدا کرد، اما وقتی کوچک بود احتمال چنین شانسهایی برایش وجود نداشت.
به گزارش خبرورزشی، از بچگی به او گفتند دیگر نمیتواند راه برود، اما او در چند رشته ژیمناستیک بارها و بارها قهرمان جهان شد. به راستی که لقب قهرمان برازنده اوست. از معجزات پزشکی گرفته تا دست و پنجه نرم کردن با مسائل مالی، داستان بهان نه تنها الهام بخش ژیمناستها بلکه کل جهان است.
چهرهای ماندگار در تاریخ ایرلند
از کسب عناوین و مدالهای متعدد در مسابقات محلی گرفته تا راهیابی به المپیک، چیزی که باعث موفقیتهای کیران بهان در عرصه ژیمناستیک شد توانایی غلبه کردن او بر مشکلاتش خارج از زمین مسابقه بود. کیران بهان با زندگی پر فراز و نشیبش در دوران کودکی به شایستگی عناوین قهرمانی را از آن خود کرد و تبدیل به یکی از بانفوذترین ورزشکاران تاریخ ایرلند شد. هرچند چیزی که باعث شد او تبدیل به شخصیتی الهامبخش شود فقط مسائل و مشکلاتش نیست، بلکه عزم راسخ او و رفتار اصیل و فروتنانهاش او را از یک ورزشکار معمولی متمایز میکند.
تولد و بزرگ شدن در کشوری دیگر
کیران بهان در اواسط دهه ۲۰۱۰ نماینده ایرلند در المپیک ژیمناستیک بوده اما در واقع در کشور دیگری متولد و بزرگ شد. بهان در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۸۹ در کرایدون لندن متولد شد. نام پدرش فیل و مادرش برنی است. پس اگر او در انگلیس متولد شده چرا در مسابقات بینالمللی نماینده ایرلند است؟ خب در واقع پدر و مادرش ایرلندی هستند و او هم میتوانست نماینده کشوری باشد که خودش در آن متولد شده و هم نماینده کشور پدر و مادرش باشد.
علاقه زیاد به باشگاه
از زمانی که کودک بود عاشق ورزش و باشگاه بود. اما به هیچ ورزش خاصی علاقه نداشت اما کم کم متوجه شد که به ژیمناستیک علاقهمند است. بیایید صادق باشیم، کدام کودک دوست ندارد به باشگاه ژیمناستیک برود و پشتک بزند، دستش را در ظرف کف فرو ببرد، و نشان بدهد که چه مدت میتواند روی دستانش بایستد؟ اما برای بهان فراتر از این چیزها بود. برای همین در ملاقات بعدیاش با دکترها دنیایش داشت برای همیشه تغییر میکرد.
دردهای کششی و نتایج پزشکی
یک روز وقتی داشت در باشگاه ژیمناستیک تمرین میکرد و حرکات کششی را یاد میگرفت، کمی درد در پایش احساس کرد. موقع تمرین درد کشیدن نرمال است خصوصا در این سن. این دردها میتوانند ناشی از کشیدگی عضلات باشند یا درد ناشی از رشد کردن، تا یک اختلال عضلانی. بهان مربیاش را صدا کرد تا مطمئن شود حالش خوب است. پس از یک معاینه سریع مربیاش احساس کرد که انگار مشکلی در پای بهان وجود دارد و او را به دکتر فرستاد. این پسر ۸ ساله شیرین و مظلوم چه مشکلی داشت؟
والدین وقتی متوجه شوند فرزندشان مشکلی دارد دل شکسته میشوند. بهان و خانوادهاش پس از مراجعه به پزشک عمومی مجبور شدند به بیمارستان بروند. به نظر میرسید که تودهای در ران پای او پیدا کردند و مطمئن نبودند که چیست. وقتی بهان مشتاق و خانوادهاش منتظر بودند تا پزشک نتیجه را اعلام کند اصلاً انتظار شنیدن چنین چیزی را نداشتند.
خبر خوب، خبر بد و جراحی
دو سال بعد از اینکه بهان به ژیمناستیک علاقهمند شده بود تودهای در یکی از رانهایش پیدا شد. دریافت چنین خبری برای همه خیلی سخت است اما کودکان فوقالعاده مقاوم هستند و مشخص شد که تومور سرطانی نیست. هنوز هم میتوانید تصور کنید که این شرایط چقدر برای کل خانواده و پسر کوچک ۱۰ سالهشان ترسناک است. خوشبختانه پزشکان تصمیم گرفتند تا با عمل جراحی جلوی رشد تومور در پای بهان را بگیرند. اما قسمت ترسناک ماجرا هنوز تمام نشده است.
وقتی بهان ۱۰ ساله در اوج پاکی و معصومیت کودکی بود پزشکان توموری در پایش پیدا کردند. شنیدن کلمه «تومور» ترسناک است. اما به نظر میرسید که بهان خیلی زود خوب میشود چون تومور خوشخیم است و جراحان قول دادند آن را از پایش خارج کنند. ولی وقتی بهان تحت عمل جراحی قرار گرفت تا تومور را از پای چپش خارج کنند متوجه عارضهای شدند. انواع سوالات به ذهن آنها هجوم آورد: اینها به چه معناست؟ آیا این بچه خوب خواهد شد؟ عارضهها دقیقاً چه هستند؟
ظاهراً در حین عمل جراحی اعصاب پای بهان آسیب دید و باعث ایجاد محدودیتهایی شد که خانواده اصلاً انتظارش را نداشت. مادر کیران به رسانه ملی خدمات عمومی ایرلند گفت: «متاسفانه آنها شریانبند را برای مدت طولانی نگه داشتند و اشتباه بزرگی پیش آمد. به ما گفتند به احتمال خیلی زیاد کیران دیگر نمیتواند از پایش استفاده کند و احتمالاً باید روی ویلچر بنشیند.»
هیچوقت نمیتوانی راه بروی
وقتی دکترها از اتاق عمل بیرون آمدند تا در این مورد توضیح بدهند همه شوکه شدند. در حالیکه قبل از عمل جراحی ریسکی برای بهان وجود نداشت در اثر آسیبهای ایجاد شده بر روی اعصاب پایش باید روی ویلچر بنشیند. پزشکان سعی داشتند خانواده و خود بهان را برای شنیدن این خبر آماده کنند. خبری که میگفت بهان دیگر نمیتواند به تمرینات ژیمناستیک ادامه دهد.
استرس عاطفی و جسمی
برای مدتی نامعلوم بهان باید از ویلچر استفاده میکرد و باید خود را برای دورههای طولانی ریکاوری و توانبخشی آماده میکرد. با اینکه پزشکان به آنها گفتند که زندگی بهان دیگر مانند گذشته نخواهد بود اما او نمیخواست این واقعیت را که ممکن است تا آخر عمر بیحرکت باشد را قبول کند. به همان اندازه که غلبه بر فشارهای روانی و جسمی ناشی از عمل جراحی و عوارضش سخت بود، بهان قدرتی پنهانی داشت و میخواست بر تمام اینها غلبه کند.
از استراحت مطلق تا راه رفتن با عصا
بهبودی از چنین ضربه روحی و جسمی شدیدی اصلاً آسان نیست. اما بهان میخواست هرطور شده به تمرینات ژیمناستیک برگردد. دکترها گفتند او دیگر نمیتواند راه برود اما بهان این موضوع را قبول نکرد. برنی بهان گفت: «او به پزشکان میگفت این موضوع را باور نمیکند. اگر به کیران نگاه میکردید متوجه میشدید که او از این مرحله عبور خواهد کرد.» از استراحت مطلق در تخت خواب گرفته تا ویلچر و بعد تمرین راه رفتن با واکر و سپس راه رفتن با عصا، کیران ثابت کرد که حق با خودش است.
راند اول نادیده گرفتن تمام محدودیتها
بعد از ۱۵ ماه فشرده دورههای توانبخشی و استراحت، انعطافپذیری و قدرت غلبه بر مشکلات بهان باعث شد تا با تمام محدودیتها مقابله کند. بهان از آن دوران سخت گذشت و آماده بود تا به زندگی نرمال کودکی برگردد. مادرش میگفت: «ما با هم از آن دوران گذشتیم. مراحل ریکاوری خیلی طولانی بود اما کیران به خوبی از پسش برآمد.» بهان و خانوادهاش دست به دست هم دادند و به خوبی از این مرحله گذشتند.
۱۵ ماه بعد
میتوانید تصور کنید که در ۱۰ سالگی به شما بگویند دیگر قادر به راه رفتن نیستی و در ۱۲ سالگی به باشگاه بروی و در ورزشی که نیاز به قدرت جسمی دارد شرکت کنی؟ این ورزشکار مشتاق نه تنها توانست به طور کامل بهبود پیدا کند بلکه به باشگاه ژیمناستیک هم مجدداً راه پیدا کرد! او دوباره به تمرینات تماموقت باشگاه رسید و تمام فوت و فنهای روی تشک و روی میلهها را آموخت. همه چیز داشت خوب پیش میرفت که زندگی باز هم چالش جدیدی پیش پای او گذاشت.
بازگشت به میلهها
بهان دوباره به تمرین با میلهها برگشت و خیلی خوشحال بود. ولی یک روز در حین تمرین اتفاق بزرگی افتاد که میتوانست دوباره زندگی او را تغییر بدهد. وقتی مشغول تمرین ترفندهای ژیمناستیک بر روی میلهها بود لیز خورد. با سر زمین خورد و گوش میانیاش آسیب دید. این آسیب باعث شد تا تعادل و هوشیاریاش از بین برود به این معنی که هر حرکت ناگهانی میتوانست باعث از حال رفتن و بیهوشی او شود.
افسوس، دوباره دکترها مجبور بودند اخبار تلخی را به خانواده بدهند. اصلاً احتمال نداشت که چنین چیزی دوباره رخ بدهد. پزشکان دوباره اخبار دلخراش را به خانواده بهان رساندند و گفتند پسرشان آسیب مغزی دیده و توازن بدنش را از دست داده است. گفتند که پسر جوانشان باید تا آخر عمر بر روی ویلچر بنشیند. خانواده بهان چه حالی داشتند؟ حالا کیران بهان دقیقاً باید چکار میکرد؟ نه تنها از نظر جسمی نمیتوانست کاری که دوست دارد انجام بدهد بلکه برای دومین بار در زندگیاش به او گفتند که احتمالاً تا آخر عمر نمیتواند راه برود.
یادگیری حرکات ساده و توانبخشی
این ضربه نه تنها برای خود بهان بلکه برای کل خانواده و دوستانش هم ضربه سنگینی بود. اصلاً آسان نیست که ببینید کسی که دوست دارید دارد درد میکشد و قادر به درمان دردش نیستید. این بار فشارها بیشتر از دفعه قبل بود. دقیقاً چرا؟ برای اینکه بهان نه تنها باید بر روی توانبخشی پایش کار میکرد بلکه باید روی تعادل و توازن بدنش هم تمرین میکرد. هر کاری از سادهترین کارها گرفته مثل چرخاندن سر تا حتی نشستن بر روی صندلی باید در طول مدت طولانی و با صبوری تمرین میشد.
تجربه آسیبدیدگیهای پشت سرهم، چالشی بسیار بزرگ بود خصوصا برای یک بچه. به هر حال، به هر نحوی، بهان در درون خود قدرتی پیدا کرد که به او میگفت برو جلو، تو میتوانی. به لطف حمایت عزیزانش آینده بهان روشنتر از قبل شد. ماهها از پی ماهها میگذشتند و بهان که حالا نوجوان شده به شدت بر روی توانبخشی جسمی و تعادلی خود متمرکز بود و برای بهبودی تلاش میکرد. سه سال گذشت و دیگر وقتش رسیده بود که مسیر زندگیاش را تغییر بدهد.
آفریده شده برای تشک ژیمناستیک
دوره شدید و طولانی بهبود و آموزش سه سال طول کشید و بهان توانست ویلچر را کنار بگذارد. نه تنها دیگر میتوانست راه برود، حرکات منظم انجام دهد، و تمرینات تعادلی را انجام دهد، بلکه این نوجوان مقام دوباره توانست محدودیتها را پشت سر بگذارد و تمرینات ژیمناستیک را شروع کند. انگار بهان برای تشک ژیمناستیک متولد شده است. اما اگر بهان میخواست ورزشکار حرفهای شود با وجود سه سال دور بودن از تمرینها میتوانست به هدفش برسد؟
اکثر ورزشکاران حرفهای المپیک اصولاً از سن خیلی پایین تمرین کردن را شروع میکنند. در حالی که بهان هم از ۸ سالگی آموزشهایش را شروع کرده بود ۷ سال به علت مصدومیتهایش از تمرین کردن منظم دور بود و فرصت ورزش کردن نداشت. اما اگر راه رفتن و ورزش کردن برایش غیر ممکن نبود چرا محقق کردن رؤیایش برای رقابت در عرصه ورزش برایش غیرممکن باشد؟ بهان شانس این را پیدا کرد تا به طور حرفهای بر روی تشک، روی میلهها و تیرهای ژیمناستیک تمرین کند.
عوارض مصدومیتها
بهان عاشق ژیمناستیک بود و از اینکه دوباره به ورزش برگشته خیلی خوشحال بود اما این به معنی آن نبود که در طول دوران نقاهت همیشه باانگیزه باشد و روزها برایش آسان بگذرد. در مصاحبهاش گفت: «زمان کودکیام به خاطر این جراحات خیلی خیلی سخت گذشت.» موارد دیگری هم به لیست مصدومیتهایش اضافه شد: وقتی ۱۴ ساله بود دست راستش شکست، یک سال بعد مچ دستش شکست، دو سال بعد هم وقتی ۱۷ ساله بود غضروف مچ دست راستش را خارج کردند! بله، حقیقت دارد. او با تمام مصدومیتهایی که پشت سر گذاشت مثال واضحی است برای هرگز تسلیم نشدن و کشورش به او افتخار میکند. او ژیمناست خوبی شد و سرانجام توانست تواناییها و مهارتهایش را به تمام دنیا نشان بدهد. وقتی به نظر میرسید که اوضاع دارد بر وفق مراد پیش میرود زندگی کارت دیگری برای او رو کرد!
دوباره دوران سخت
رباط صلیبی هر دو زانویش پاره شد. هر زانو ۹ ماه طول کشید تا خوب بشود، به این معنی که رسیدن به رؤیایش چند سال دیگر هم به تاخیر افتاد. با این حال، پس از تمام تجربیات تلخی که داشته نگرشش برای زندگی الهامبخش، تاثیرگذار و بلندپروازانه است: «شکستهای زیاد، دوران سخت و طولانی. اما فکر میکنم تمام این تجربیات شخصیت من را شکل داد و از من آدم قویتری ساخت.»
رؤیا به حقیقت پیوست
سال ۲۰۱۰ سال سخت بهبودی بود و یک سال بعد بهان با شگفتیسازی برگشت و چندین مدال و عنوان قهرمانی در رقابتهای قهرمانی اروپا، جام جهانی چالشها و قهرمانی جهان بهدست آورد. موفقیتهایش رزومه درخشانی برای او ساخت، و او را تبدیل به یکی از موفقترین و چالشبرانگیزترین ورزشکاران کرد.
همینطور که بهتر و بهتر میشد مدالها و قهرمانیهای دیگری پشت سر هم بهدست میآورد. آنقدر پیشرفت کرد که شایستگی حضور در المپیک ۲۰۱۲ لندن را کسب کرد. رؤیایی ناممکن برای او که بلاخره به حقیقت بدل شد. در مصاحبهاش با بیبیسی گفت: «سالها قبل به من گفتند دیگر نمیتوانی راه بروی، حالا به المپیک راه پیدا کردم، رؤیایی واقعی شد. وقتی فهمیدم که به المپیک میروم با گریه دور اتاق میدویدم.» المپیک برای او نه تنها اسپانسرها و حمایتهایی به عنوان یک ورزشکار حرفهای به ارمغان آورد بلکه باعث شد تاریخساز بشود. کیران بهان در واقع دومین ژیمناستی بود که به نمایندگی از ایرلند به المپیک میرفت.
مصدومیتی که تقریباً به کار او پایان داد
کیران بهان نه فقط به المپیک ۲۰۱۲ بلکه به المپیک ۲۰۱۶ هم راه پیدا کرد. هرچند قبل از شروع مسابقات جراحی دیگری در ناحیه زانو انجام داد. تمام این مصدومیتها باعث شد تا در مورد ادامه دادن ژیمناستیک تردید کند. مصدومیت باعث میشود حامیان مالی عقب بکشند، و این موضوع برای هر ورزشکاری حتی قهرمانان المپیک دشوار است. او همان زمان در مصاحبهای گفت: «فقط مصدومیتها نبودند بلکه مشکلات مالی هم باعث شدند تا برای ادامه دادن تردید کنم. هرچه سنم بالاتر میرود شرایط سختتر میشود. من ۲۷ ساله هستم و بیپولی خیلی برایم سخت است.» در ادامه توضیح داد که حمایتهایی که از نزدیکانش دریافت میکرد باعث شد تا قادر به ادامه دادن باشد. او فقط نمیخواست باعث افتخار خودش شود بلکه میخواست تمام نزدیکان و دوستدارانش را مفتخر کند.
یک دستاورد بزرگ در راه بود تا بهان بتواند باعث افتخار همه شود؛ المپیک ۲۰۱۶. برای او راه پیدا کردن به این المپیک به تنهایی کافی بود و از اینکه نتوانست در آن موفق شود اصلاً ناراحت نیست. او در این راه سختیهای زیادی را متحمل شد و هرگز از رؤیایش دست نکشید. او گفت: «دلم میخواهد اگر مردم داستان زندگی من را میشنوند از من الهام بگیرند. هرکسی در زندگی با موانع و مشکلات خاص خودش روبهروست. هرکسی مسئلهای در زندگی دارد که باید بر آن غلبه کند.»
مربی تیم ملی نوجوانان اتریش
کیران بهان مدالها و افتخارات زیادی در دوران حرفهایاش کسب کرد. بعد از آن دوران هم تلاش کرد تا در عرصه ژیمناستیک باقی بماند. در دسامبر ۲۰۱۹ باشگاه ژیمناستیک تولورث (همان باشگاهی که بهان به مدت ۳۰ سال در آن تمرین کرد) اعلام کرد که کیران بهان پست جدیدی را به عنوان مربی تیم ملی نوجوانان اتریش پذیرفته است.
خواه مربیگری ژیمناستیک باشد و خواه در زمینه خدمات داوطلبانه و کمک به افزایش آگاهی، کیران بهان مثال خوبی است برای ورزشکاری بزرگ و به طور کلی انسانی شریف.
چهرهای ماندگار در تاریخ ایرلند
از کسب عناوین و مدالهای متعدد در مسابقات محلی گرفته تا راهیابی به المپیک، چیزی که باعث موفقیتهای کیران بهان در عرصه ژیمناستیک شد توانایی غلبه کردن او بر مشکلاتش خارج از زمین مسابقه بود. کیران بهان با زندگی پر فراز و نشیبش در دوران کودکی به شایستگی عناوین قهرمانی را از آن خود کرد و تبدیل به یکی از بانفوذترین ورزشکاران تاریخ ایرلند شد. هرچند چیزی که باعث شد او تبدیل به شخصیتی الهامبخش شود فقط مسائل و مشکلاتش نیست، بلکه عزم راسخ او و رفتار اصیل و فروتنانهاش او را از یک ورزشکار معمولی متمایز میکند.
تولد و بزرگ شدن در کشوری دیگر
کیران بهان در اواسط دهه ۲۰۱۰ نماینده ایرلند در المپیک ژیمناستیک بوده اما در واقع در کشور دیگری متولد و بزرگ شد. بهان در تاریخ ۱۰ آوریل ۱۹۸۹ در کرایدون لندن متولد شد. نام پدرش فیل و مادرش برنی است. پس اگر او در انگلیس متولد شده چرا در مسابقات بینالمللی نماینده ایرلند است؟ خب در واقع پدر و مادرش ایرلندی هستند و او هم میتوانست نماینده کشوری باشد که خودش در آن متولد شده و هم نماینده کشور پدر و مادرش باشد.
علاقه زیاد به باشگاه
از زمانی که کودک بود عاشق ورزش و باشگاه بود. اما به هیچ ورزش خاصی علاقه نداشت اما کم کم متوجه شد که به ژیمناستیک علاقهمند است. بیایید صادق باشیم، کدام کودک دوست ندارد به باشگاه ژیمناستیک برود و پشتک بزند، دستش را در ظرف کف فرو ببرد، و نشان بدهد که چه مدت میتواند روی دستانش بایستد؟ اما برای بهان فراتر از این چیزها بود. برای همین در ملاقات بعدیاش با دکترها دنیایش داشت برای همیشه تغییر میکرد.
دردهای کششی و نتایج پزشکی
یک روز وقتی داشت در باشگاه ژیمناستیک تمرین میکرد و حرکات کششی را یاد میگرفت، کمی درد در پایش احساس کرد. موقع تمرین درد کشیدن نرمال است خصوصا در این سن. این دردها میتوانند ناشی از کشیدگی عضلات باشند یا درد ناشی از رشد کردن، تا یک اختلال عضلانی. بهان مربیاش را صدا کرد تا مطمئن شود حالش خوب است. پس از یک معاینه سریع مربیاش احساس کرد که انگار مشکلی در پای بهان وجود دارد و او را به دکتر فرستاد. این پسر ۸ ساله شیرین و مظلوم چه مشکلی داشت؟
والدین وقتی متوجه شوند فرزندشان مشکلی دارد دل شکسته میشوند. بهان و خانوادهاش پس از مراجعه به پزشک عمومی مجبور شدند به بیمارستان بروند. به نظر میرسید که تودهای در ران پای او پیدا کردند و مطمئن نبودند که چیست. وقتی بهان مشتاق و خانوادهاش منتظر بودند تا پزشک نتیجه را اعلام کند اصلاً انتظار شنیدن چنین چیزی را نداشتند.
خبر خوب، خبر بد و جراحی
دو سال بعد از اینکه بهان به ژیمناستیک علاقهمند شده بود تودهای در یکی از رانهایش پیدا شد. دریافت چنین خبری برای همه خیلی سخت است اما کودکان فوقالعاده مقاوم هستند و مشخص شد که تومور سرطانی نیست. هنوز هم میتوانید تصور کنید که این شرایط چقدر برای کل خانواده و پسر کوچک ۱۰ سالهشان ترسناک است. خوشبختانه پزشکان تصمیم گرفتند تا با عمل جراحی جلوی رشد تومور در پای بهان را بگیرند. اما قسمت ترسناک ماجرا هنوز تمام نشده است.
وقتی بهان ۱۰ ساله در اوج پاکی و معصومیت کودکی بود پزشکان توموری در پایش پیدا کردند. شنیدن کلمه «تومور» ترسناک است. اما به نظر میرسید که بهان خیلی زود خوب میشود چون تومور خوشخیم است و جراحان قول دادند آن را از پایش خارج کنند. ولی وقتی بهان تحت عمل جراحی قرار گرفت تا تومور را از پای چپش خارج کنند متوجه عارضهای شدند. انواع سوالات به ذهن آنها هجوم آورد: اینها به چه معناست؟ آیا این بچه خوب خواهد شد؟ عارضهها دقیقاً چه هستند؟
ظاهراً در حین عمل جراحی اعصاب پای بهان آسیب دید و باعث ایجاد محدودیتهایی شد که خانواده اصلاً انتظارش را نداشت. مادر کیران به رسانه ملی خدمات عمومی ایرلند گفت: «متاسفانه آنها شریانبند را برای مدت طولانی نگه داشتند و اشتباه بزرگی پیش آمد. به ما گفتند به احتمال خیلی زیاد کیران دیگر نمیتواند از پایش استفاده کند و احتمالاً باید روی ویلچر بنشیند.»
هیچوقت نمیتوانی راه بروی
وقتی دکترها از اتاق عمل بیرون آمدند تا در این مورد توضیح بدهند همه شوکه شدند. در حالیکه قبل از عمل جراحی ریسکی برای بهان وجود نداشت در اثر آسیبهای ایجاد شده بر روی اعصاب پایش باید روی ویلچر بنشیند. پزشکان سعی داشتند خانواده و خود بهان را برای شنیدن این خبر آماده کنند. خبری که میگفت بهان دیگر نمیتواند به تمرینات ژیمناستیک ادامه دهد.
استرس عاطفی و جسمی
برای مدتی نامعلوم بهان باید از ویلچر استفاده میکرد و باید خود را برای دورههای طولانی ریکاوری و توانبخشی آماده میکرد. با اینکه پزشکان به آنها گفتند که زندگی بهان دیگر مانند گذشته نخواهد بود اما او نمیخواست این واقعیت را که ممکن است تا آخر عمر بیحرکت باشد را قبول کند. به همان اندازه که غلبه بر فشارهای روانی و جسمی ناشی از عمل جراحی و عوارضش سخت بود، بهان قدرتی پنهانی داشت و میخواست بر تمام اینها غلبه کند.
از استراحت مطلق تا راه رفتن با عصا
بهبودی از چنین ضربه روحی و جسمی شدیدی اصلاً آسان نیست. اما بهان میخواست هرطور شده به تمرینات ژیمناستیک برگردد. دکترها گفتند او دیگر نمیتواند راه برود اما بهان این موضوع را قبول نکرد. برنی بهان گفت: «او به پزشکان میگفت این موضوع را باور نمیکند. اگر به کیران نگاه میکردید متوجه میشدید که او از این مرحله عبور خواهد کرد.» از استراحت مطلق در تخت خواب گرفته تا ویلچر و بعد تمرین راه رفتن با واکر و سپس راه رفتن با عصا، کیران ثابت کرد که حق با خودش است.
راند اول نادیده گرفتن تمام محدودیتها
بعد از ۱۵ ماه فشرده دورههای توانبخشی و استراحت، انعطافپذیری و قدرت غلبه بر مشکلات بهان باعث شد تا با تمام محدودیتها مقابله کند. بهان از آن دوران سخت گذشت و آماده بود تا به زندگی نرمال کودکی برگردد. مادرش میگفت: «ما با هم از آن دوران گذشتیم. مراحل ریکاوری خیلی طولانی بود اما کیران به خوبی از پسش برآمد.» بهان و خانوادهاش دست به دست هم دادند و به خوبی از این مرحله گذشتند.
۱۵ ماه بعد
میتوانید تصور کنید که در ۱۰ سالگی به شما بگویند دیگر قادر به راه رفتن نیستی و در ۱۲ سالگی به باشگاه بروی و در ورزشی که نیاز به قدرت جسمی دارد شرکت کنی؟ این ورزشکار مشتاق نه تنها توانست به طور کامل بهبود پیدا کند بلکه به باشگاه ژیمناستیک هم مجدداً راه پیدا کرد! او دوباره به تمرینات تماموقت باشگاه رسید و تمام فوت و فنهای روی تشک و روی میلهها را آموخت. همه چیز داشت خوب پیش میرفت که زندگی باز هم چالش جدیدی پیش پای او گذاشت.
بازگشت به میلهها
بهان دوباره به تمرین با میلهها برگشت و خیلی خوشحال بود. ولی یک روز در حین تمرین اتفاق بزرگی افتاد که میتوانست دوباره زندگی او را تغییر بدهد. وقتی مشغول تمرین ترفندهای ژیمناستیک بر روی میلهها بود لیز خورد. با سر زمین خورد و گوش میانیاش آسیب دید. این آسیب باعث شد تا تعادل و هوشیاریاش از بین برود به این معنی که هر حرکت ناگهانی میتوانست باعث از حال رفتن و بیهوشی او شود.
افسوس، دوباره دکترها مجبور بودند اخبار تلخی را به خانواده بدهند. اصلاً احتمال نداشت که چنین چیزی دوباره رخ بدهد. پزشکان دوباره اخبار دلخراش را به خانواده بهان رساندند و گفتند پسرشان آسیب مغزی دیده و توازن بدنش را از دست داده است. گفتند که پسر جوانشان باید تا آخر عمر بر روی ویلچر بنشیند. خانواده بهان چه حالی داشتند؟ حالا کیران بهان دقیقاً باید چکار میکرد؟ نه تنها از نظر جسمی نمیتوانست کاری که دوست دارد انجام بدهد بلکه برای دومین بار در زندگیاش به او گفتند که احتمالاً تا آخر عمر نمیتواند راه برود.
یادگیری حرکات ساده و توانبخشی
این ضربه نه تنها برای خود بهان بلکه برای کل خانواده و دوستانش هم ضربه سنگینی بود. اصلاً آسان نیست که ببینید کسی که دوست دارید دارد درد میکشد و قادر به درمان دردش نیستید. این بار فشارها بیشتر از دفعه قبل بود. دقیقاً چرا؟ برای اینکه بهان نه تنها باید بر روی توانبخشی پایش کار میکرد بلکه باید روی تعادل و توازن بدنش هم تمرین میکرد. هر کاری از سادهترین کارها گرفته مثل چرخاندن سر تا حتی نشستن بر روی صندلی باید در طول مدت طولانی و با صبوری تمرین میشد.
تجربه آسیبدیدگیهای پشت سرهم، چالشی بسیار بزرگ بود خصوصا برای یک بچه. به هر حال، به هر نحوی، بهان در درون خود قدرتی پیدا کرد که به او میگفت برو جلو، تو میتوانی. به لطف حمایت عزیزانش آینده بهان روشنتر از قبل شد. ماهها از پی ماهها میگذشتند و بهان که حالا نوجوان شده به شدت بر روی توانبخشی جسمی و تعادلی خود متمرکز بود و برای بهبودی تلاش میکرد. سه سال گذشت و دیگر وقتش رسیده بود که مسیر زندگیاش را تغییر بدهد.
آفریده شده برای تشک ژیمناستیک
دوره شدید و طولانی بهبود و آموزش سه سال طول کشید و بهان توانست ویلچر را کنار بگذارد. نه تنها دیگر میتوانست راه برود، حرکات منظم انجام دهد، و تمرینات تعادلی را انجام دهد، بلکه این نوجوان مقام دوباره توانست محدودیتها را پشت سر بگذارد و تمرینات ژیمناستیک را شروع کند. انگار بهان برای تشک ژیمناستیک متولد شده است. اما اگر بهان میخواست ورزشکار حرفهای شود با وجود سه سال دور بودن از تمرینها میتوانست به هدفش برسد؟
اکثر ورزشکاران حرفهای المپیک اصولاً از سن خیلی پایین تمرین کردن را شروع میکنند. در حالی که بهان هم از ۸ سالگی آموزشهایش را شروع کرده بود ۷ سال به علت مصدومیتهایش از تمرین کردن منظم دور بود و فرصت ورزش کردن نداشت. اما اگر راه رفتن و ورزش کردن برایش غیر ممکن نبود چرا محقق کردن رؤیایش برای رقابت در عرصه ورزش برایش غیرممکن باشد؟ بهان شانس این را پیدا کرد تا به طور حرفهای بر روی تشک، روی میلهها و تیرهای ژیمناستیک تمرین کند.
عوارض مصدومیتها
بهان عاشق ژیمناستیک بود و از اینکه دوباره به ورزش برگشته خیلی خوشحال بود اما این به معنی آن نبود که در طول دوران نقاهت همیشه باانگیزه باشد و روزها برایش آسان بگذرد. در مصاحبهاش گفت: «زمان کودکیام به خاطر این جراحات خیلی خیلی سخت گذشت.» موارد دیگری هم به لیست مصدومیتهایش اضافه شد: وقتی ۱۴ ساله بود دست راستش شکست، یک سال بعد مچ دستش شکست، دو سال بعد هم وقتی ۱۷ ساله بود غضروف مچ دست راستش را خارج کردند! بله، حقیقت دارد. او با تمام مصدومیتهایی که پشت سر گذاشت مثال واضحی است برای هرگز تسلیم نشدن و کشورش به او افتخار میکند. او ژیمناست خوبی شد و سرانجام توانست تواناییها و مهارتهایش را به تمام دنیا نشان بدهد. وقتی به نظر میرسید که اوضاع دارد بر وفق مراد پیش میرود زندگی کارت دیگری برای او رو کرد!
دوباره دوران سخت
رباط صلیبی هر دو زانویش پاره شد. هر زانو ۹ ماه طول کشید تا خوب بشود، به این معنی که رسیدن به رؤیایش چند سال دیگر هم به تاخیر افتاد. با این حال، پس از تمام تجربیات تلخی که داشته نگرشش برای زندگی الهامبخش، تاثیرگذار و بلندپروازانه است: «شکستهای زیاد، دوران سخت و طولانی. اما فکر میکنم تمام این تجربیات شخصیت من را شکل داد و از من آدم قویتری ساخت.»
رؤیا به حقیقت پیوست
سال ۲۰۱۰ سال سخت بهبودی بود و یک سال بعد بهان با شگفتیسازی برگشت و چندین مدال و عنوان قهرمانی در رقابتهای قهرمانی اروپا، جام جهانی چالشها و قهرمانی جهان بهدست آورد. موفقیتهایش رزومه درخشانی برای او ساخت، و او را تبدیل به یکی از موفقترین و چالشبرانگیزترین ورزشکاران کرد.
همینطور که بهتر و بهتر میشد مدالها و قهرمانیهای دیگری پشت سر هم بهدست میآورد. آنقدر پیشرفت کرد که شایستگی حضور در المپیک ۲۰۱۲ لندن را کسب کرد. رؤیایی ناممکن برای او که بلاخره به حقیقت بدل شد. در مصاحبهاش با بیبیسی گفت: «سالها قبل به من گفتند دیگر نمیتوانی راه بروی، حالا به المپیک راه پیدا کردم، رؤیایی واقعی شد. وقتی فهمیدم که به المپیک میروم با گریه دور اتاق میدویدم.» المپیک برای او نه تنها اسپانسرها و حمایتهایی به عنوان یک ورزشکار حرفهای به ارمغان آورد بلکه باعث شد تاریخساز بشود. کیران بهان در واقع دومین ژیمناستی بود که به نمایندگی از ایرلند به المپیک میرفت.
مصدومیتی که تقریباً به کار او پایان داد
کیران بهان نه فقط به المپیک ۲۰۱۲ بلکه به المپیک ۲۰۱۶ هم راه پیدا کرد. هرچند قبل از شروع مسابقات جراحی دیگری در ناحیه زانو انجام داد. تمام این مصدومیتها باعث شد تا در مورد ادامه دادن ژیمناستیک تردید کند. مصدومیت باعث میشود حامیان مالی عقب بکشند، و این موضوع برای هر ورزشکاری حتی قهرمانان المپیک دشوار است. او همان زمان در مصاحبهای گفت: «فقط مصدومیتها نبودند بلکه مشکلات مالی هم باعث شدند تا برای ادامه دادن تردید کنم. هرچه سنم بالاتر میرود شرایط سختتر میشود. من ۲۷ ساله هستم و بیپولی خیلی برایم سخت است.» در ادامه توضیح داد که حمایتهایی که از نزدیکانش دریافت میکرد باعث شد تا قادر به ادامه دادن باشد. او فقط نمیخواست باعث افتخار خودش شود بلکه میخواست تمام نزدیکان و دوستدارانش را مفتخر کند.
یک دستاورد بزرگ در راه بود تا بهان بتواند باعث افتخار همه شود؛ المپیک ۲۰۱۶. برای او راه پیدا کردن به این المپیک به تنهایی کافی بود و از اینکه نتوانست در آن موفق شود اصلاً ناراحت نیست. او در این راه سختیهای زیادی را متحمل شد و هرگز از رؤیایش دست نکشید. او گفت: «دلم میخواهد اگر مردم داستان زندگی من را میشنوند از من الهام بگیرند. هرکسی در زندگی با موانع و مشکلات خاص خودش روبهروست. هرکسی مسئلهای در زندگی دارد که باید بر آن غلبه کند.»
مربی تیم ملی نوجوانان اتریش
کیران بهان مدالها و افتخارات زیادی در دوران حرفهایاش کسب کرد. بعد از آن دوران هم تلاش کرد تا در عرصه ژیمناستیک باقی بماند. در دسامبر ۲۰۱۹ باشگاه ژیمناستیک تولورث (همان باشگاهی که بهان به مدت ۳۰ سال در آن تمرین کرد) اعلام کرد که کیران بهان پست جدیدی را به عنوان مربی تیم ملی نوجوانان اتریش پذیرفته است.
خواه مربیگری ژیمناستیک باشد و خواه در زمینه خدمات داوطلبانه و کمک به افزایش آگاهی، کیران بهان مثال خوبی است برای ورزشکاری بزرگ و به طور کلی انسانی شریف.