ساعت ۵ بعدازظهر بود و مرد بازاریاب برای گرفتن حساب‌هایش پیش مشتریانش رفت و با گرفتن طلب‌هایش در خیابان منتظر تاکسی بود تا به خانه برگردد.
به گزارش رکنا هوا سرد شده بود و مرد بازاریاب در کنار خیابان ایستاد تا اینکه جوانی سوار خودروی گرانقیمت جلوی پایش ترمز کرد و با صدا زدن بازاریاب ۴۵ ساله خواست سوار خودرویش شود.
«محمد» که با دیدن جوان شیک‌پوش شوکه شده بود، سوار شد و راننده جوان با خنده‌ای مرموز به محمد گفت: دیدم هوا سرده و مسیرمان هم یکی است، به همین خاطر گفتم برای رضای خدا شما را هم سوار کنم.
دقایقی گذشت و محمد که نزدیک خانه‌اش بود، خواست پیاده شود در خودرو را باز کرد. در حالی که می‌خواست پیاده شود، راننده جوان وی را صدا زد و در اقدام ناگهانی با گرفتن کیف دستی محمد وی را به بیرون خودرو هل داد و با سرعت به حرکت درآمد.
مرد بازاریاب که روی زمین افتاده بود، در آخرین لحظه فرار جوان شیک‌پوش توانست شماره پلاک خودروی گرانقیمت را یادداشت کند. بدین ترتیب ماجرای سرقت کیف پر از پول به پلیس مخابره شد و تیمی از ماموران برای ردیابی دزد جوان وارد عمل شدند.
شناسایی و دستگیری مرد ۴۰ ساله سارق شیک پوش توسط پلیس
ماموران در تحقیقات نخست با در اختیار داشتن شماره پلاک دزد شیک‌پوش توانستند صاحب خودرو را که مردی ۴۰ ساله است، شناسایی کنند.
«آرش» وقتی ماموران را دید، شوکه شد و گفت: چند روز پیش در خودرویی باکلاس نشسته بودم که ناگهان جوانی که چهره فریبنده‌ای داشت، در خودرو را باز کرد و با تهدید چاقو مرا به بیرون خودرو پرتاب کرد و خودش پشت فرمان نشست و با سرعت پا به فرار گذاشت.
وی افزود: هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم در خودرویم هدف حمله قرار بگیرم و همه ماجرا در کمتر از ۳۰ ثانیه طول کشید و تا ساعت‌ها شوکه بودم. با ادعا‌های این مرد ماموران خود را در برابر دزد حرفه‌ای دیدند و با مراجعه به آلبوم مجرمان سابقه‌دار نیز به در‌های بسته رسیدند.
ماموران در گام بعدی پی بردند که طعمه‌های دیگری نیز از سوی دزد شیک‌پوش گرفتار شده و پول‌های زیادی به جیب زده است.
پلیس در این مرحله دیگر طعمه‌های دزد جوان را که همگی مردان ۴۵ تا ۵۰ ساله بودند، تحت بازجویی قرار دادند و مشخص شد وی سوار همان خودروی گرانقیمت، دزدی می‌کند.
همین کافی بود تا شماره پلاک خودروی گرانقیمت در سیستم جامع پلیس ثبت و در اختیار تیم‌های گشت پلیسی قرار بگیرد.
ردیابی‌ها ادامه داشت تا اینکه ماموران چند روز پیش در یکی از خیابان‌ها با خودروی گرانقیمتی روبه‌رو شدند که قصد مزاحمت برای دختر جوان داشت.
هم زمان راننده جوان وقتی چراغ‌های گردان قرمزرنگ پلیس را دید، پا روی پدال گاز گذاشت و با سرعت حرکت کرد.
همین کافی بود تا تعقیب و گریز پلیسی کلید زده شود و در حالی که ماموران سایه به سایه خودروی باکلاس را زیرنظر داشتند، با بررسی پلاک پی بردند که خودرو سرقتی است.
دستور ایست نیز کارساز نشد و جوان فراری با حرکات مارپیچ سعی کرد راهی برای گریز پیدا کند، اما طرح مهار پلیس کافی بود تا وی چاره‌ای جز تسلیم نداشته باشد.
جوان شیک‌پوش که «سهراب» نام دارد، در تحقیقات نخست از سرقتی بودن خودرو اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت که خودرو را از دوستش امانت گرفته است.
راننده جوان که سعی داشت با دروغ پردازی‌هایش ماموران را گمراه کند، وقتی صاحب اصلی خودرو را دید، همان دزد اصلی شناخته شد.
سهراب که دیگر راهی جز اعتراف پیش‌روی خود نداشت، گفت: بیکار بودم و نمی‌خواستم جوانی‌ام را با خاطرات بی‌پولی بگذرانم، به همین خاطر وقتی در خیابان خلوت این خودروی باکلاس را دیدم، تصمیم به سرقت گرفتم.
وی افزود: بعد از سرقت سراغ مردان سن‌بالا رفته و با سوار کردن دلسوزانه آن‌ها وقتی قصد پیاده شدن را داشتند، کیف‌های‌شان را دزدیده و آن‌ها را به بیرون خودرو هل می‌دادم.
دزد جوان افزود:، چون سابقه‌ای نداشتم فکر نمی‌کردم به این زودی دستگیر شوم و در این مدت پول‌های زیادی به جیب زدم.
