چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۷

معلمی که یکی از برترین گلزنان تاریخ لیگ برتر لقب گرفت

معلمی که یکی از برترین گلزنان تاریخ لیگ برتر لقب گرفت
مهاجم سابق تیم‌های ابومسلم، استقلال اهواز و صبای قم سکوت از زیر و بم زندگی‌اش گفت.
کد خبر : ۵۵۰۹۳۹
سال‌ها پیش معلمی وارد دنیای فوتبال شد که موفقیتش در گلزنی باعث شد نامش به عنوان یکی از برترین گلزنان تاریخ لیگ برتر ثبت شود. او فوتبالش را دیر شروع کرد، اما در همان سال‌های حضورش در لیگ برتر در سال‌های حضورش در تیم‌های ابومسلم، استقلال اهواز، صبای قم و تراکتور گل‌های زیادی برای تیم‌هایش به ثمر می‌رساند.
 
به گزارش ایسنا، فریدون فضلی مهاجم قائم شهری که ۴۹ ساله است و در حال حاضر در تیم جوانان نساجی قائمشهر مربی‌گری می‌کند، در فهرست برترین گلزنان تاریخ لیگ برتر ایران با ۸۵ گل در رده چهارم قرار دارد و نام خود را در تاریخ فوتبال ثبت کرده است. گفت‌وگوی او و خاطره بازی او با ایسنا در رابطه با وضعیت این روزهایش در ادامه می‌خوانید...

چگونه وارد فوتبال شدید؟

من از نساجی شروع می‌کردم، اما پیش از آن در سالن بازی می‌کردم و آقای گل هم شده بودم. در سن ۲۴ سالگی شروع کردم، اما دیر بود. در آن دوران پدر و مادرم دوست داشتند که ما درس بخوانیم. درس بسیار مهم‌تر از فوتبال بود و باید به آن‌ها احترام می‌گذاشتیم. من شاگرد اول رشته الکترونیک بودم، اما باز هم دوست نداشتند که فوتبال باعث شود از درس دوری کنم و فاصله بگیرم و مثل این روز‌ها هم نبود که فوتبال اقتصادی شده است. من در قائم‌شهر در سالن بازی می‌کردم و یک سال آقای گل شدم. پس از آن هم نفت و هم نساجی قائم‌شهر مرا می‌خواستند. نساجی شهرت بیشتری داشت و بستگان من به من گفتند که به نساجی بروم.

با نساجی شروع کردید و وارد فوتبال حرفه‌ای شدید.

پیشنهاد نساجی را پذیرفتم و از این تیم شروع کردم، اما بعد از آن برای درسم به تهران رفتم. من در سال‌هایی که در تهران بودم در تیم فتح کنار بازیکنانی مثل علی کریمی و مرحوم بابک معصومی با مربی‌گری حسین شمس کار کردم. یک فصل هم در راه‌آهن بودم، اما پس از آن به قائمشهر برگشتم و سراغ شغلم رفتم. معلم بودم، هم درس می‌دادم و سر کلاس می‌رفتم و هم در نساجی حضور داشتم. من تربیت معلم در رشته مکانیک دانشگاه شهید رجایی درس خواندم. سال ۷۹ بود که در جام حذفی با تراکتور بازی کردیم که مرحوم محمود یاوری من را خواست و پس از آن جدا شدم و به تراکتور رفتم. با تراکتور شش ماه فقط قرارداد داشتم و پس از تراکتور به ابومسلم رفتم.

در ابومسلم درخشیدید و دیده شدید.

جا دارد از آقای ملاحی یادی کنم که بسیار برای آن تیم زحمت می‌کشید. من در آن تیم بسیار موفق بودم و گل‌های زیادی زدم. در سن ۳۰ سالگی به ابومسلم رفتم و ۳ سال در این تیم بازی کردم و بعد از آن هم در استقلال اهواز و صبای قم کار کردم. بعد از صبا با توجه به این‌که شاگرد فیروز کریمی بودم، با او به گسترش فولاد رفتم و از آن‌جا هم به شهر خودم برگشتم و در سال آخر پایم شکست و از فوتبال خداحافظی کردم. بعد از خداحافظی ام چند سالی خانه نشین بودم که بعد از آن در نساجی کمک مربی نادر دست نشان و سید کوروش موسوی شدم. پس از کار در کادرفنی نساجی باز هم دو سه سالی بیرون ماندم تا این‌که امسال سرمربی تیم جوانان نساجی شدم.

تیم‌های سابقتان ابومسلم، صبا و استقلال اهواز هم یا منحل شدند یا حال و روز خوشی ندارند.

تا موقعی که ابومسلم به نیروی انتظامی تعلق داشت سر پا بود. پس از آن که به بخش خصوصی واگذار شد سیاه جامگان شد و چند سالی تیم داری کردند و در ادامه به خاطر مشکلات مالی از هم پاشیده شد. استقلال اهواز هم که جزو تیم‌های خوب لیگ ما بود. در سالی که در آن تیم حضور داشتم حق‌مان قهرمانی بود و متاسفانه داوری باعث شد در آن سال قهرمان نشویم. بعد از رفتن شفیع زاده تیم استقلال هم از هم پاشید. صبا هم از زمانی که به قم انتقال داده شد و مالکیتش تغییر کرد از هم پاشید. متاسفانه تیم‌هایی که ریشه دار بودند و واگذار شدند به تدریج منحل شدند. ما متاسفانه از گذشته یادگاری نداریم. از شانس من هر سه تیمی که در آن بازی می‌کردم از هم پاشیدند.



از دوران خود در فوتبال راضی بودید؟

من هر سال کمتر از ۱۵ تا گل نمی‌زدم و فقط به به خاطر این‌که پشتیبان نداشتم، نمی‌توانستم به تیم ملی بروم. من در سن ۳۸ سالگی آقای گل لیگ برتر بودم. اگر پشتیبان داشتم می‌توانستم در تیم‌های مطرح مربی‌گری کنم و همچنین کسی به ما که خیلی سالم زندگی کردیم اطمینان نمی‌کند. پس از سال اول بازی‌ام در استقلال اهواز به الریان قطر رفتم و یک هفته هم با آن‌ها تمرین کردم، اما شرایط زندگی برایم سخت بود و برگشتم. در تیم ملی ب هم به همراه دکتر ذولفقارنسب به عربستان رفتیم و سوم شدیم.

نظرتان راجع به مهاجمان ایرانی چیست؟

به نظر من ۵۰ درصد گلزنی ذاتی است و سال به سال این مساله دارد در میان فوتبالیست‌های ما کم می‌شود. اگر توجه کنید آمار گلزنی‌ها نسبت به گذشته خیلی کم‌تر شده و بازی‌ها بیشتر از یکی دو گل ندارند. فوتبال ایران به خاطر نتیجه‌گرایی دیگر آن شادابی را ندارد. اگر سردار آزمون و مهدی طارمی هم بروند دیگر می‌خواهیم چکار کنیم؟ آقای گل سال گذشته فقط ۱۳، ۱۴ گل زد، اما در زمان ما مثلا رضا عنایتی ۲۴ گل و من ۲۱ گل می‌زدیم. کمتر از ۱۷، ۱۸ گل نداشتیم، اما امروز آمار‌ها پایین است و یکی از علت‌هایش این است که مربی‌ها اول می‌خواهند گل نخورند و نتیجه گرا شده اند. مربی‌های جوان هم هر لحظه ممکن است اخراج شوند و این باعث شده به سمت نتیجه گرایی برویم. باید به جوانان اطمینان شود و برنامه ریزی درستی صورت بگیرد. شرایط تیم ملی هم سخت است و امیدواریم نتیجه بگیریم.

با فوتبالی‌ها در ارتباط هستید؟

من با یکسری از هم‌بازی‌های گذشته ام در ارتباط هستم، اما بقیه را فقط گاهی اگر ببینم سلام و علیکی وجود دارد. امسال سرمربی جوانان نساجی هستم و دوست دارم ادامه دهم، اما چون سالم زندگی می‌کنیم و کسی را نداریم طبیعتا باید بیرون بشینیم. من مربی‌گری را دوست دارم، اما در ایران نمی‌شود هر کسی به سمت باشگاه داری برود، چون فوتبال به شیوه دیگری اداره می‌شود. هر کسی حمایت می‌کند انتظار دارد کاری برایش انجام شود، اما در اروپا به این شکل نیست و اسپانسر انتظاری از باشگاه ندارد. من در فوتبال این را لمس کردم.

در رابطه با تیم شهرتان نساجی صحبت کنید.

آنقدر مشکلات اقتصادی وجود دارد که تیم داری کردن سخت است. در شهر ما آقای حدادیان دارد تیم داری می‌کند، اما واقعا شرایط اقتصادی سختی وجود دارد و ممکن است یک روز هم نساجی از هم بپاشد. این تیم حمایت کننده دیگری ندارد و واقعا در این شرایط بد اقتصادی حتی ۱۰۰۰ تومان خرج کردن هم سخت است. درست است به اندازه تراکتور خرج نمی‌کند، اما به اندازه خودش دارد خرج می‌کنند و بازیکن می‌گیرد. شهر ما هیچ حامی ندارد و اگر حدادیان برود چه کسی می‌خواهد این تیم را حمایت کند؟ نساجی این روز‌ها شرایط خوبی ندارد، اما دارند تلاش می‌کنند که تیم در وضعیت بهتری قرار بگیرد.

تیم ما باید در قائمشهر تمرین کند، اما هیچ امکاناتی وجود ندارد و مسئولان شهر برای‌شان اصلا مهم نیست. در تهران جلسه‌ای ۲ میلیون تومان اجازه زمین می‌دهند، اما می‌توانند در شهر ما هزینه به مراتب کمتری پرداخت کنند. اینجا هیچ امکاناتی وجود ندارد و در فقر بسیار زیادی قرار داریم. همین امکاناتی که سپاهان، ذوب‌آهن یا فولاد دارد اگر در قائم شهر بود تیم نساجی قهرمان ایران می‌شد. در هر تیمی در لیگ برتر چند بازیکن قائم‌شهری بازی می‌کنند. این یعنی شهر ما ثروت‌های زیادی در فوتبال دارد. مثلا علیرضا حقیقی به شهر ما آمد و یک سال بازی کرد و بعد یک قرارداد میلیاردی بست. نساجی برای بازیکنان غریبه هم سکو شده است.

سال ۹۹ برای شما چطور گذشت...

متاسفانه بعضی از دوستان و بستگان ما بر اثر کرونا فوت کردند. علی انصاریان و میناوند از فوتبالیست‌های بزرگ ما و انسان‌های باشخصیتی بودند که فوت کردند. ما همیشه در زندگی خدا را شاکریم و این بهترین سرمایه است. اتفاق خوبی هم که امسال تجربه کردم این بود که بعد از مدت‌ها به فوتبال برگشتم و از این‌که دارم به این جوانان کمک می‌کنم خوشحالم. واقعا چند سالی فراموش شده بودم و با پیشنهاد یکی از دوستانم به نساجی آمدم تا راه را برای خودم باز کنم. امثال من کسی را در فوتبال ندارند و واقعا باید با رابطه جلو بروید.

از زندگی شخصی‌تان بگویید...

یک پسر دارم که فوق لیسانس پرستاری می‌خواند و یک دختر دارم که کلاس نهم است. پسرم دیگر سنش گذشته است که وارد ورزش شود، اما دخترم تا قبل از کرونا کاراته کار می‌کرد و دان یک گرفته بود که دیگر این بیماری آمد و مجبور شد فعلا رها کند.

هدف‌تان برای آینده چیست؟

با وجود این بیماری کرونا کسی از شرایط خودش در آینده خبر ندارد. مهم‌ترین هدف سلامتی خودم، بچه‌هایم و دوستانم است و امیدوارم همه سلامت باشند؛ و صحبت پایانی...

سراغ افرادی مثل من که در این فوتبال بودند و اسمی از آن‌ها دیگر نیست بروید و نگذارید فراموش شوند. آرزوی سلامتی برای همه دارم و امیدوارم این بیماری از بین برود.