پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۰

انتقاد از یک روایت در «همرفیق»

انتقاد از یک روایت در «همرفیق»
رییس مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز به انتقاد از روایت ارائه‌شده از «هیچانه‌ها» در برنامه «همرفیق» پرداخت.
کد خبر : ۵۴۴۷۴۳
در قسمت اخیر برنامه «همرفیق» شهاب حسینی که نیما رئیسی و محمدرضا علیمردانی مهمان آن بودند، علیمردانی به بیان نگاه خاص خود به هیچانه‌ها از جمله «اتل متل توتوله» و «دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده» همراه با طنز و شوخی و البته اعتقاد بر بی‌معنی بودن آن‌ها پرداخت. این هنرمند قبل‌تر هم در جا‌هایی به ارائه این نگاه همراه با طنز خود پرداخته است.

به گزارش ایسنا، اما سعید حسام‌پور، رییس مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز در یادداشتی در این‌باره نوشته است: «در یکی از برنامه‌های همرفیق، مجری محترم و مهمانان ایشان به هیچانه­‌ها اشاره می‌کنند و یکی از مهمانان با نگاهی ناقص به این گونه ادبی به بیان روایت خود می‌پردازد و شیوه روایت این عزیز این‌گونه به مخاطب القا می‌کند که این دسته از متن‌ها بی‌ارزش هستند. البته ساده­‌ترین کارکرد این متن‌ها همین خنده‌های برآمده از شگفتی است که راوی از مخاطبان می‌گیرد. به نظر می‌رسد این رویکرد نشانگر ناآگاهی و شناخت سطحی آنان از هیچانه است؛ برای آگاهی مخاطبان عزیز باید گفت: هر پدیده ادبی در گذر تاریخ در صورتی از میان می‌رود که مخاطب آن را نپسندد و نتواند در ذهن او ماندگار شود. بی‌گمان هیچانه­‌ها (اتل متل توتوله و...) از جمله این گونه ادبی کودکانه است که توانسته با وجود ظاهری به نظر بی‌معنا، به زیست خود ادامه دهد و در خودآگاه و ناخودآگاه مردمان این سرزمین و دیگر سرزمین‌ها به گونه‌ای مناسب با فرهنگ خودشان جا خوش کند. راز ماندگاری این گونه ادبی اتفاقا در همین خلاقانه بودن آن است که آگاهانه در روند شکل­‌گیری معنا اختلال ایجاد می‌کند و با درهم­ شکستن غیرمنتظره انتظار شنونده، باعث پیدایش لذتی متفاوت در وجود مخاطب می‌شود. در این متن‌ها، دیدگاه منطقی، خشک و نامنعطف که پیوسته در پی معناست، به سخره گرفته می‌شود و، چون ساختار دستوری این گونه کاملا درست است، اما واژه‌ها در پی القای معنا و پیام روشن و ویژه‌ای نیستند، از همین‌رو، مرز میان منطقی بودن و غیرمنطقی بودن فرو می‌ریزد و گونه‌ای مات‌شد­گی پدید می‌آید تا ساختار‌های سیاه و سفید درهم شکسته شوند و واسازی (شالوده‌شکنی) شگفتی از نگاه پیوسته به دنبال معنای ما پدید آید.

همین لایه‌های پنهان‌شده در زیرساخت این متن‌ها سبب شده کودکان پرشماری در ملل گوناگون از آن‌ها به عنوان ابزاری برای بازی نیز بهره گیرند و به صورت غیرمستقیم لذت شگفت شنیدن موسیقی را نیز از کنار آن دریابند و گوش‌شان با موسیقی آشنا شود.

هیچانه­‌ها با موسیقی گوش‌نواز و روان خود به مخاطب اجازه می‌دهند همین تعجب و شگفتی مهمانان برنامه هم­رفیق در درون ذهن خلاق و کنجکاو کودک شکل بگیرد و کودکان طعم موسیقی گوش‌نواز آن را با همه وجود بیشتر دریابند. کافی است نگاه‌­مان را ژرف‌تر کنیم و جور دیگری ببینیم تا از جادوی شگفت‌انگیز هیچانه­‌ها و راز ماندگاری‌شان بیشتر آگاه شویم.»