مسعود فراستی، در برنامه سینمایی «هفت»، وجوه داستانی و فنی «ابلق» را نقد منفی کرد و در طعنه به نرگس آبیار، این فیلم را نه تحت تاثیر جنبش «می تو» بلکه «یو تو» خواند. او همچنین، بار دیگر تاکید کرد که بهرام رادان بازیگر خوبی نیست.
به گزارش خبرآنلاین، او ابتدا با کنایه و طعنه گفت: «فیلم «ابلق» داستان ندارد و شخصی به شخصی نظر دارد و ظاهراً فیلم درباره جنبش اخیر مد شده در اروپا به نام «می تو» است، اما در فیلم بیشتر «یو تو» است.»
فراستی به شیوه فیلمبرداری «ابلق» هم ایراد گرفت و افزود: «اگر معنی و کارکرد دوربین روی دست در یک گزارش ملتهب در حال انجام خبری مثل جنگ نباشد، ادا و اطوار و بی معنی و غیرسینمایی است. دوربین روی دست برخلاف مدعیانش از قدیمیها تا امروزیها گرفته، مطلقاً التهاب درون را نشان نمیدهد بلکه رو به بیرون دارد. دوربینی که التهاب ما را نشان دهد، دوربین ایستاست که هیچ تکانی ندارد، چون در حال کار کردن بر التهاب درونی ماست. دوربین روی دست، رویش یا کارکردش رو به بیرون است و تمام کسانی که این موضوع را متوجه نمیشوند یعنی ۹۹ درصد دوربین روی دستیهای دنیا و ایران، شوخی میکنند.»
این منتقد ادامه داد: «اینهایی که دوربین روی دست کار میکنند به نظر من تنبل هستند، میزانسن بلد نیستند، فکر میکنند با دوربین روی دست نزدیک امروز دنیا و پست مدرن میشوند و نمیدانند پست مدرن، کیلومترها از کلاسیک عقبتر است.»
فراستی با ذکر مثالی از سکانسهای فیلم بیان کرد: «در یک سکانس، بهرام رادان که بازیگر ابداً خوبی نیست و اینجا هم خوب نیست، یک چک به دستش رسیده که این صحنه میتوانست در لانگ شات برگزار شود، اما دوربین روی دستش شیرجه میزند و بالا میآید و چپ و راست میرود! منِ مخاطب قرار است یک چک را در دستان رادان ببینم اگر قرار است ببینم؟! بیشتر دوربین در حال گیج کردن مخاطب است و فقط سر درد برای مخاطب به همراه میآورد. این در حالی است که کار دوربین در سینما، ابداً فریب مخاطب نیست. دوربین در کار نباید دیده شود؛ مخاطب آمده است فیلم ببیند، یعنی جهانی را مشاهده کند و در این جهان دوربینی وجود ندارد. دوربینی خوب است که ابداً دیده نشود مثل دوربین جان فورد و آلفرد هیچکاک است که اصلا دیده نمیشود.»
به گزارش خبرآنلاین، او ابتدا با کنایه و طعنه گفت: «فیلم «ابلق» داستان ندارد و شخصی به شخصی نظر دارد و ظاهراً فیلم درباره جنبش اخیر مد شده در اروپا به نام «می تو» است، اما در فیلم بیشتر «یو تو» است.»
فراستی به شیوه فیلمبرداری «ابلق» هم ایراد گرفت و افزود: «اگر معنی و کارکرد دوربین روی دست در یک گزارش ملتهب در حال انجام خبری مثل جنگ نباشد، ادا و اطوار و بی معنی و غیرسینمایی است. دوربین روی دست برخلاف مدعیانش از قدیمیها تا امروزیها گرفته، مطلقاً التهاب درون را نشان نمیدهد بلکه رو به بیرون دارد. دوربینی که التهاب ما را نشان دهد، دوربین ایستاست که هیچ تکانی ندارد، چون در حال کار کردن بر التهاب درونی ماست. دوربین روی دست، رویش یا کارکردش رو به بیرون است و تمام کسانی که این موضوع را متوجه نمیشوند یعنی ۹۹ درصد دوربین روی دستیهای دنیا و ایران، شوخی میکنند.»
این منتقد ادامه داد: «اینهایی که دوربین روی دست کار میکنند به نظر من تنبل هستند، میزانسن بلد نیستند، فکر میکنند با دوربین روی دست نزدیک امروز دنیا و پست مدرن میشوند و نمیدانند پست مدرن، کیلومترها از کلاسیک عقبتر است.»
فراستی با ذکر مثالی از سکانسهای فیلم بیان کرد: «در یک سکانس، بهرام رادان که بازیگر ابداً خوبی نیست و اینجا هم خوب نیست، یک چک به دستش رسیده که این صحنه میتوانست در لانگ شات برگزار شود، اما دوربین روی دستش شیرجه میزند و بالا میآید و چپ و راست میرود! منِ مخاطب قرار است یک چک را در دستان رادان ببینم اگر قرار است ببینم؟! بیشتر دوربین در حال گیج کردن مخاطب است و فقط سر درد برای مخاطب به همراه میآورد. این در حالی است که کار دوربین در سینما، ابداً فریب مخاطب نیست. دوربین در کار نباید دیده شود؛ مخاطب آمده است فیلم ببیند، یعنی جهانی را مشاهده کند و در این جهان دوربینی وجود ندارد. دوربینی خوب است که ابداً دیده نشود مثل دوربین جان فورد و آلفرد هیچکاک است که اصلا دیده نمیشود.»