گنگ و پریشان، همزاد گنگ خوابدیده (مخملباف) فراری...
اگر گنگ خوابدیده، آشفتگی های ذهنی مخملباف فراری را خوانده باشید، نمایشنامه، ششمین نفر او با قایق سر گشته و پریشان، با شش مسافر خسته و درمانده، ششمین نفر، شیطان است.
سریال ششمین نفر با دست مایه از نمایش سردرگریبان شیطان مخملباف روی آنتن شبکه سه کشور ماست.
البته این خیلی دور از انتظار هم نیست، که پشت این ماجرا خود مخملباف باشد. و خیلی هم عجیب نیست، وقتی صبح از خواب بیدار می شوی، یک پیامک آمده و نوشته؛ دو شهردار گرگان میلیاردی بیت المال را بالا کشیدند، ساعت ده صبح یک پیامک دیگر، یک مدیر مازندرانی با یک لوتوث بسیار غیر اخلاقی چپ کرد، ظهر می بینی یک پیامک دیگر آمده، عکس هدیه تهرانی، مهران مدیری، روی دیوار اتاقی که بناست برای شهدا انمیشن و مستند بسازند با یک میلیارد، پول بیت المال...
غروب دیگر دلت نمی خواهد پیامک ها را بخوانی...
غربت شهدا کلافه ات می کند، بقول سردار جانباز «سوداگر» غربت از سقف خانه های مان چکه می کند....
نتیجه این شد که اگر خود مخملباف هم یک روز دیدید، توی یکی از نهادهای متولی فرهنگ ایثار و شهادت نشسته و دارد برای شبکه(BBC) فیلم و مستند تولید می کند، اصلا تعجب نکنید.
ششمین نفر گنگ خوابدیده مخملباف، با شش مسافر توی یک دریای پریشان، یک نفر شیطان است.
دیالوگ های این نمایش شباهتی عجیب و باور نکردنی دارد، با سریال ششمین نفر شبکه سه سیما.
توجه کنیدمتن نمایش مخملباف:
_ بعضی گوئی به دیگری شک دارند.
_ باز به من تهمت زدی نمی خواهی دست ازین کارهات برداری/
_ با من این جوری حرف نزن؛ این متن بارها در سریال؛ شبکه سه در هر قسمت، چند بار تکرار می شود.
سرنشینان قایق خسته و درمانده اند.
گروه مبارزه، همان گروهی هستند، در قایق سردرگم مخمباف،
در کل به این نتیجه رسیده اند، اول راه که اینه وای به حال آخرش.
ششیمین نفر شبکه سه
_ گروه خسته و درمانده اند. همه به هم شک دارند، خیانت و تردید، درونمایه این سریال است.
وقتی چند قسمت ازین سریال را دیدم، کله ام سوت کشید، مثل بمب توی سرم منفجر شد، خدایا من دارم چه می بینم، چقدر ما بدبخت شده ائیم که مخمباف فراری از آنجا برای ما سریال می سازد، از آستین شبکه میاد بیرون. آه بلندی کشیدم و بلند شدم، یک بار دیگر نامه احمد سوداگر شهید را به احمد سیاف شهید خواندم.
در بعضی خبرها نوشته بودند، مرحوم احمد سوداگر، برای ما او یک شهید است.
مثل همه بچه های که مردانه جنگیدن، احمد تمام سال های بعد از جنگ را با درد جنگ زندگی کرد.درد جنگ را که بنیاد شهید و گنگره شهدا و حفظ آثار و صدا و سیما نمی فهمند.
درد جنگ را باید از جای گلوله و ترکش پرسید. آری تنها کسانی می فهمند که درد جنگ را چشیده باشند، دست و پای شان قطع شده باشد، شیمیائی شده باشند. تیر خورده باشند، ترکش، موج،
به نسل من خیانت شد.
در اروپاه برای یک سگ، که در جنگ، روی مین رفته، مجسمه می سازند.
برای نسل من تره هم خرد نمی کنند، تازه بهمان هزار تهمت ناورا هم می زنند، مجسمه بخوره توی سرشان، واقعا اگر مهربانی های امام خامنه ائی نبود، دست آقا روی سرمان نبود، از غصه دق می کردیم.
خدا به رهبر فرزانه و جانبازمان را عمر با برکت عطا کند که هست، همین قدری هم که ما نفس می کشیم از برکت وجود آقا امام خامنه ائی است.
ما از صدا و سیمای ضرغامی علیه (دفاع مقدس) خیانت های زیادی را دیدم، در سریالهاو فیلم های مضحکشان هرکاری که دلشان خواست، علیه نسل ما کردند.
بچه های رزمنده آرمانی و الهی شده را، دزد قالپاق، بنگی شیرگی، معتاد، مافنگی، دختر باز، کفتر باز، هر غلطی که خواستند کردند.
ششمین نفر هم روی همه آن خیانت ها، روی آنتن شبکه سه سیما...
مبارک آقای ضرغامی باشد....
*طبقه بندی/
اما یک سوال مگر رئیس سازمان صدا و سیما منتخب رهبری نیست؟