پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۰ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۴

آخرین حرف صدام درمورد ایرانی‌ها

مسأله بعد، حادثه یازده سپتامبر 2001 است. بعد از انتشار خبر این حادثه، من خدمت حضرت آقا رسیدم و عرض کردم که این حادثه را چگونه ارزیابی کنیم و ما چه باید بکنیم؟ حضرت آقا مطالبی را به این مضمون فرمودند این حادثه یک حادثه‌ای مشکوک است که احتمال این‌که سران آمریکا و سران موساد پشت این حادثه باشند وجود دارد ولی سپاه بایستی آمادگی‌های لازم را داشته باشد.
کد خبر : ۵۳۲۹۳

به گزارش صراط به نقل از فارس: سرلشکر سید یحیی صفوی در گفتگویی به تشریح برخی ناگفته ها از تدابیر مقام معظم رهبری در برخورد با حوادث و اتفاقات داخلی و بین‌المللی در 22 سال گذشته پرداخت.
 

درگیری مرزی با طالبان، نحوه اعدام صدام،برخورد سپاه با ماجرای 18 تیر و کوی دانشگاه از مسایلی بود که در این گفت و گو مطرح شد.
اهم سخنان دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا و فرمانده سابق کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه می آید:

*نقش رهبری در مدیریت چالش ها و تهدیدات انقلاب اسلامی، نقش رهبری در پیروزی، تدام، حفظ و گسترش انقلاب نقش بسیار مهمی است.امام بزرگوارمان در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس چه رسالت بزرگی را به ثمر رساندند و هم اکنون که 22 سال مقام معظم رهبری بعد از امام این انقلاب را مدیریت و رهبری می کنند نقش رهبری فعلیمان کمتر بیان شده است.

*دشمنان ما فکر می کردند که بعد از امام انقلاب دچار سکون یا انحراف و یا تضعیف خواهد شد ولی با عنایات خداوند متعال و توجهات حضرت مهدی (عج) بود که خبرگان رهبری حضرت آقا را به عنوان رهبر انقلاب به مردم معرفی کردند و انصافا مردم همان عهد و پیمانی را که با خدا و رسولش و امام راحل بسته بودند با حضرت آقا تجدید بیعت کردند و ایستادند.

*بعد از پایان جنگ تحمیلی و به عبارتی از ابتدای دوره رهبری آیت الله امام خامنه ای، جنس تهدایدات عوض شد. ما در طول 22 سال رهبری ایشان، حمله نظامی و یا جنگ مسلحانه داخلی را همچون سال های ابتدایی انقلاب نداشته ایم اما کشور ما در این سال ها بحران هایی را پشت سرگذاشته است که علی رغم نداشتن نمود بیرونی در جامعه، از نظر تهدیدات امنیتی در ردیف حوادث سال های نخستین پیروزی انقلاب بوده اند.

*مدیریت عمومی کشور آن هم بعد از اتمام جنگ و بعد از رحلت حضرت امام(ره) که اداره کشور کار بسیار مشکلی بود و دولت‌های مختلفی که روی کار آمدند، گرایش‌های مختلفی داشتند، مدیریت و فرماندهی نیروهای مسلح (ممانعت از ادغام ارتش و سپاه و تشکیل ستاد کل نیروهای مسلح) و مدیریت فتنه ها (18 تیر 78 و فتنه انتخابات 88).
 
*همانگونه که حضرت امام(ره) فرمودند "ولایت فقیه یک هدیه الهی برای ملت ما است" من به عنوان کسی که 32 سال است در این کشور نقش مدیریتی داشته‌ام و مسائل کشور را از نزدیک دنبال می‌کنم، ولایت فقیه را حقیقتا یک هدیه خداوند متعال و حضرت بقیه‌الله می‌دانم. برای نمونه من به بیان برخی از مسائل خارجی در رابطه با انقلاب اسلامی و مدیریت و رهبری ایشان و برخی از مسائل داخلی می‌پردازم.
 
*در سال 1990 عراقی‌ها ساعت 5 صبح از مرز صفوان به کویت حمله کردند و قبل از ظهر دولت و ارتش کویت کاملاً ساقط شد و عراق، کویت را بخشی از استان بصره اعلام کرد. در اینجا لازم می‌دانم یک سند تاریخی شورای عالی دفاع را برای اولین بار مطرح کنم که نشان از دوراندیشی و درایت حضرت آقا دارد. در سال 59 که عراق به ایران حمله کرد، کویت کمک‌های زیادی به عراق می‌کرد. همان سال 59 و سال 60 کویت یک میلیارد دلار پول برای جنگ با ما به عراق داد.

*در جلسه شورای عالی دفاع آن زمان که حضرت آقا نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع بودند مطرح شد که ما با کویت برخورد بکنیم یا نه؟ و اصلاً موضع ما در قبال کویت چه باشد؟ حضرت آقا در آن زمان این‌گونه موضع گرفتند که ما الان نباید میدان جنگ را وسیع کنیم و علاوه بر عراق بخواهیم با کویت هم درگیر شویم.

*از طرف دیگر عراق نسبت به کویت ادعای سرزمینی دارد و ممکن است که این عراق یک روزی به سراغ کویت هم برود.این صحبت را حضرت آقا سال 59 - 60 بیان کردند؛ یعنی زمانی که هنوز یک سال از جنگ نگذشته بود و این بینش را هم هیچ‌کدام از اعضای شورای عالی دفاع آن زمان نداشتند که مثلاً عراق نسبت به کویت ادعای سرزمینی دارد و یا این‌که ما نباید میدان جنگ را ما گسترش ندهیم.

*به هر حال یک ماه قبل از حمله نظامی عراق به کویت، توسط فرمانده کل سپاه پاسداران یک گزارش رسمی خدمت حضرت آقا ارسال شد، مبنی بر اینکه تجمعی حدود 12 لشکر از عراق حد فاصل بصره تا منطقه فاو در حقیقت در جنوب بصره ـ تجمع کرده‌اند و این‌ها یا می‌خواهند مجدداً به ایران حمله کنند و یا این‌که قصدشان حمله به کویت است؛ پیشنهاداتی هم داده شد. آن زمان من قائم مقام فرمانده کل سپاه بودم. مباحثی هم در شورای عالی امنیت ملی صورت پذیرفت.

*در آن زمان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبری و فرمانده کل قوا و آقای هاشمی، رئیس جمهور بودند. با مصوباتی که شورای عالی امنیت ملی داشت، راهکارهای ما برای مواجهه با این بحران مشخص بود و ایران اولین کشوری بود که موضع شفاف و روشن سیاست خارجی‌اش را بیان کرد و خودش را آماده کرد که در این صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای چگونه عمل کند. در آن زمان مقام معظم رهبری چندین بار حملات نظامی عراق و اشغال کویت را محکوم کردند.

*در آن زمان در مورد موضع ایران در قبال صدام و حمله او به کویت و پس از آن حمله آمریکا به عراق در سال 1991 میلادی، در داخل کشور یک نوع تفاوت‌ها و برداشت‌های مختلفی حاکم بود و عده ای معتقد به همراهی با صدام و حمایت از وی بودند و حتی در تریبون مجلس مطالبی گفته می شود و بر حمایت از وی در جریان جنگ با آمریکا تاکید می کردند.اما با تدبیر مقام معظم رهبری ایران هم حمله آمریکا به عراق را محکوم کرد و هم از رژیم صدام حمایت نکرد.
 
*رهبر معظم انقلاب اسلامی، که پیش از این حمله عراق به کویت و اشغال کویت را محکوم کرده بودند، در پی هتک حرمت شهرهای کربلا و نجف و کشتار شیعیان جنوب عراق، پیامی منتشر کردند و به مناسبت این جنایت عزای عمومی اعلام کردند.

  *مسأله بعد، حادثه یازده سپتامبر 2001 است. بعد از انتشار خبر این حادثه، من خدمت حضرت آقا رسیدم و عرض کردم که این حادثه را چگونه ارزیابی کنیم و ما چه باید بکنیم؟ حضرت آقا مطالبی را به این مضمون فرمودند این حادثه یک حادثه‌ای مشکوک است که احتمال این‌که سران آمریکا و سران موساد پشت این حادثه باشند وجود دارد ولی سپاه بایستی آمادگی‌های لازم را داشته باشد.
 
*کمی به عقب برگردیم، طالبان چند سال بود که در افغانستان به قدرت رسیده بودند و در رابطه با شیعیان افغانستان و حتی در رابطه با ایران بسیار خشن و بی‌منطق و با یک دید متعصبانه و با یک برداشت غلط از اسلام عمل می کردند؛ حتی سیزده نفر از دیپلمات‌های ما از جمله شهید بزرگوار ناصری را به شهادت رساندند.
 
*وقتی که طالبان این سیزده نفر دیپلمات را به شهادت رساند، حضرت آقا در مشهد بودند و من همان جا خدمت ایشان رسیدم.آن موقع من فرمانده کل سپاه بودم. ما ظرف 48 ساعت دو لشگر را از طریق هواپیما در مرز تایباد پیاده کردیم. یک نقشه عملیاتی را طراحی کرده و خدمت حضرت آقا بردم که از حضرت آقا اجازه بگیرم که ما با چند لشگر تا منطقه هرات پیشروی کنیم. (هرات حدوداً صدوسی کیلومتر با مرز ما فاصله دارد.) گفتم: "اجازه بدهید ما برای تنبیه طالبان با چند لشگر برویم تا هرات این‌ها را قلع و قمع بکنیم و گوشمالی بدهیم، منهدم بکنیم و برگردیم."
 
*حضرت آقا با این طرح مخالفت کردند و فرمودند: "اولا طالبان وارد سرزمین ما نشده‌اند و به داخل کشور ما تجاوز نکرده‌اند؛ ورود ایران به سرزمین افغانستان ممکن است که دیگران را به واکنش بیندازد." در ادامه فرمودند: "حالا سیزده نفر شهید شدند و شما می‌روید که انتقام آنها را بگیرید ولی در این لشگرکشی هم ممکن است تعدادی بیشتر از سیزده نفر از شما شهید بشوند یعنی اینجور نیست که فقط شما از آنها بکشید."

 *من اجازه خواستم که طرح دیگری را ببریم و همین کار را هم کردم که طرحی را بردیم که این پاسگاه‌های مرزی طالبان را در یک زمان کوتاه، اول با توپ‌خانه و خمپاره بزنیم، بعد هم برویم پاسگاه‌ها را با لودر و بولدوزر منهدم کنیم؛ که حضرت آقا با این طرح موافقت فرمودند. آن کسی هم که فرماندهی این عملیات را بر عهده گرفت "سردار شهید نورعلی شوشتری" فرمانده سپاه مشهد و فرمانده لشکر خراسان بود.

*همانطور که در جریان حمله آمریکا به عراق در سال 1991 افرادی بودند که تمایل به ورود ایران در جنگ داشتند، در مسأله حمله نظامی آمریکا به عراق در سال 2003 هم چنین نظرات و مواضعی مطرح می‌شد. مصوبات جلسات شورای عالی امنیت ملی ـ که در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی بود ـ بعضاً با نظرات مستقیم حضرت آقا اصلاح می‌شد و یا جهت اصلاح به شورا برگشت داده می‌شد.

*دو دشمن خطرناک ایران یعنی طالبان در افغانستان و صدام در عراق از میان برداشته شد و تا اندازه‌ای قدرت نفوذ ایران در مسائل سیاسی این دو کشور ظهور و بروز پیدا کرد.

*وقتی که صدام را داشتند بر دار مجازات آویزان می‌کردند آخرین حرفش این بود که "علیکم بالفرس" می‌گفت این ایرانی‌ها هستند که دارند من را اعدام می‌کنند، آمریکایی‌ها نیستند. من اینجا باید شجاعت آقای نوری مالکی را تحسین کنم چرا که صدام به دستور آقای نوری مالکی اعدام شد.

 *در حمله نظامی اسرائیل به حزب‌الله، دولت لبنان با اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها هماهنگی کامل داشت. حتی وقتی یک ماشین پر از مهمات از حزب‌الله لبنان که از بیروت به سمت جنوب حرکت می‌کرد به دستور نخست وزیر وقت لبنان توقیف شد و بعد از این حادثه حزب‌الله اعلام کرد که اگر تا دو ساعت دیگر مهمات را آزاد نکنید ما به کاخ نخست وزیری حمله می کنیم و آنها محبور شدند کامیون را قبل از دو ساعت آزاد کنند.البته من این را از زبان سید حسن نصرالله به شما می‌گویم که به دستور رئیس جمهور لبنان، این کامیون آزاد گردید.

*قبل از رهبری مقام معظم رهبری طرح ادغام سپاه و ارتش توسط آقای هاشمی رفسنجانی پیگیری می شد و جلسات متعددی هم توسط آقای عبدالله نوری برگزار می شد برای این ادغام ولیکن در همان روزهای اول رهبری حضرت آقا این طرح متوقف شد و تدبیر حضرت آقا حفظ ارتش و سپاه و تفکیک ماموریت ها بین این دو سازمان بود که انجام شد.

*فتنه‌ای که در سال 1378 رقم خورد، محصول تفکری بود که آن سالها در بعضی از دستگاه‌های ما ریشه داشت. می‌خواستند نهادهای امنیتی و انتظامی ما را فلج و در نتیجه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کنند.

*در برخی از وزارتخانه‌های آن زمان ـ مثلا وزارت کشور و وزارت علوم ـ وجود داشت. در روزهای نخست فتنه 78 وزیر کشور اجازه نمی‌داد که سپاه و بسیج وارد عمل شده و آشوبی که تهران را به آتش کشیده بود را آرام کنند. می‌گفت فقط نیروی انتظامی و این در حالی بود که نیروی انتظامی می‌گفت که ما دیگر نمی‌توانیم ادامه بدهیم. من برای اولین بار همین‌جا عرض بکنم که من در آن قضیه برخورد جدی با وزیر کشور وقت داشتم.

 *در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که دبیر آن آقای دکتر حسن روحانی بود، یک برخورد لفظی بین ما پیش آمد و آقای روحانی به نفع سپاه رای داد و گفت: «سپاه باید بیاید؛ برای دفع فتنه تهران». بعداین که موضوع گزارش شد و حضرت آقا هم اجازه دادند، با ورود بسیج و سپاه، ظرف چند ساعت این فتنه تمام شد. می‌توانم بگویم عناصری که ما آن زمان دستگیر کردیم آنها گفتند که توسط مسؤلان برخی وزارتخانه ها حمایت می شدند.

*بعد از اینکه سپاه و بسیج وارد عمل شدند و ظرف 2 ساعت کار را تمام کردند. بعد از آن هم حضرت آقا سخنرانی کردند. مردم ایران هم در 23 تیرماه با حضورشان در خیابان‌ها جواب آنها را دادند. حضرت آقا حدود سه هفته بعد در نماز جمعه 8 مرداد، به تحلیل حادثه هجده تیر پرداختند و برای مردم روشنگری کردند.متاسفانه باید بگویم عناصری از دولت و مجلس در آن زمان، در این فتنه به عنوان اپوزیسیون و به عنوان نیروهای مخالف حاضر شدند.

 *البته یک اعمال زشت هم انجام شد یعنی در شروع غائله که آن روزنامه مسئله‌دار سلام بسته شد، یک عده‌ حمله کردند به کوی دانشگاه و اعمال زشت و غیر قابل قبولی از خود نشان دادند. البته من مشکوک به این هستم که عناصری از خود آنها مامور بودند که بروند در خوابگاه‌ها و آن ضرب و جرح ها را به دانشجویان عزیز انجام دادند.

*به هر حال آن فتنه تمام شد ولی چند تن از عناصر پشت پرده‌اش به خوبی دستگیر و محاکمه نشدند. ای کاش در آن زمان این اتفاق می افتاد.

آخرین  اخبار  و  تصاویر  سیاسی  را  در  سرویس سیاست صراط بخوانید .

برچسب ها: صدام ایران