پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ آبان ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۹

آرزوها‌مان را ببین؛ خرید پراید دست دومِ تصادفی‌

واقعا ۱۰ سال پیش برای ما تبدیل به یک عمر شده است. مگر می‌شود در یک کشور طی ۱۰ سال، قیمت‌ها این چنین جهش داشته باشند؟
کد خبر : ۵۳۲۱۶۰

قدیم‌ترها وقتی فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های مربوط به دهه 60 را نشان می‌دادند، ما نسل جدیدی‌ها تعجب می‌کردیم که اِاِاِ 20 تا تک تومانی داد برای کرایۀ ماشین! بعد آدم بزرگ‌های جمع شروع می‌کردند به خاطره تعریف کردن که من سال 62، اکباتان خونه خریدم، یک میلیون و 700 هزار تومان. بعد در مورد حقوق،وضع زندگی، ماشین خریدن و ازدواج حرف می‌زدند.

مصطفی داننده در عصرایران نوشت: ما هم از شنیدن قیمت‌ها شاخ در می‌آوردیم که شوخی می‌کنی، مگه میشه؟ مگه داریم؟! حالا اما خودمان همان حس را داریم. برای شاخ درآوردن احتیاج نیست به دهۀ 60 برگردیم همین به اوایل دهۀ 90 برگردیم، کفایت می‌کند.

شبکۀ محترم آی‌فیلم در حال بازپخش سریال «پایتخت- 2 » است. نقی و ارسطو به سوپر مارکتی روبروی صداوسیما یعنی در خیابان ولی‌عصر تهران می‌روند، یک عالمه خرید می‌کنند و جمع خریدشان می‌شود 52 هزار تومان! پایتخت 2، محصول 91 خورشیدی است.

همان سبد خرید این دو بازیگر دوست‌داشتنی پایتخت از فروشگاه‌های تخفیف‌دار این روزها، چیزی حدود 600 یا 500 هزار تومان هزینه روی دست‌مان می‌گذارد. نکته این است که شاید در سال 91 حقوق‌مان حدود 800 هزار یا یک میلیون تومان بوده اما حالا به زور به سه میلیون تومان برسد.

واقعا 10 سال پیش برای ما تبدیل به یک عمر شده است. مگر می‌شود در یک کشور طی 10 سال، قیمت‌ها این چنین جهش داشته باشند؟ قیمت خانه‌ها در جنوبی‌ترین نقاط پایتخت به میلیارد رسیده‌است.

تقریبا همان سال‌های 91، خانه‌ای را در کرج پیش خرید کردم 80 میلیون تومان. ماشینم را فروختم، دو وام کوچک گرفتم و با کمک رهن خانه، سند زدم. اما حالا می‌شود اینگونه خانه خرید؟ چقدر باید وام بگیری که به یک میلیارد تومان نزدیک شوید؟

اجاره نشینی، خوش نشینی؛ ضرب المثل قدیمی درباره مستاجران است که حکایت از این داشت این قشر با وسایل مختصر و ذهن راحت هر سال خانه‌ای در مناطق مختلف شهر اجاره و زندگی شاد و با نشاطی داشتند.

واقعا الان اجاره نشینی، خوش‌نشینی است؟ همین امروز که قرارداد بسته می‌شود، مستاجر بیچاره فکر سال آینده و افزایش اجاره خانه است.

این تورم و گرانی باعث شده است تا تعداد آرزوهای آدم‌ها در این زمانه بیش از گذشته شود. قبلا آرزوی برخی داشتن خانه در شمال شهر بود اما حالا همان افراد، شب‌ها خواب می‌بینند یک خانه نقلی بدون آسانسور و پارکینگ در جنوبی‌ترین نقطه شهرشان خریده‌اند و بدون استرس صاحب‌خانه زندگی می‌کنند.

آن یکی خواب دیده است، پراید خریده است و به دل جاده زده و صدای ضبطش را هم بلند کرده و از سفر لذت می‌برد. آن‌هم کسی که آرزویش، تور اروپا در هشتاد روز بود.

گرانی و تورم، باعث می‌شود، مردم آرزوهای بزرگ نداشته باشند. به حداقل‌ها راضی باشند. به قول معروف، همین که زنده‌ایم خدا را شکر.

فقط امیدوارم روزی نیاید که فرزندان ما با پدیده‌ای مثل سفر کردن غریبه باشند.