چند روز قبل دختر جوانی به پلیس رفت و از سرقت ۵ میلیاردی گاوصندوقش خبر داد. او گفت: من تابعیت اسپانیا دارم و هر چند وقت یکبار به آنجا سفر میکنم و وضع مالیام خوب است. من در گاوصندوق خانهام ۲ کیلو طلا، مقداری ارز و ساعتهای مارک دار به ارزش ۵ میلیارد تومان داشتم، اما امروز که به سراغ گاوصندوقم رفتم متوجه شدم تمام پس اندازم به سرقت رفته است. باورم نمیشد در گاوصندوق سالم بود و کسی هم در تمام این مدت به خانهام نیامده بود.
روزنامه ایران نوشت: او ادامه داد: در شوک سرقت وسایلم بودم که ناگهان موضوعی یادم آمد. حدود یک هفته قبل از اینکه به سراغ گاوصندوقم بروم به دورهمی در خانه دوستم مهوش دعوت شدم. از ۷ سال پیش با او دوست شده بودم وقتی به دورهمی شبانه رفتم ساعت ۳ بامداد بود که به خاطر سردرد شدیدی که داشتم از مهوش خواستم به من داروی مسکنی بدهد. او هم به من دارویی داد که تقریباً مرا بیهوش کرد و زمانی که از خواب بیدار شدم ساعت ۱۱ شب بود. یعنی من ۲۰ ساعت خوابیده بودم و برایم خیلی عجیب بود. در همان حین مهوش از بیرون آمد و زمانی که از او پرسیدم کجا بودی جواب داد که به داروخانه رفته بودم، اما از دارو خبری نبود. آن موقع برایم عجیب بود که مهوش ساعت ۱۱ شب برای خرید دارو، خانه را ترک کرده باشد، اما زیاد به این مسأله توجهی نکردم.
دختر جوان ادامه داد: آن شب مهوش اجازه نداد خانهاش را ترک کنم و فردای آن روز هم در خانهاش ماندم. بعد از دو روز به خانه برگشتم و یک هفته بعد هم متوجه سرقت طلاهایم شدم. من تنها یک کلید از گاوصندوق دارم و زمانی که به خانه مهوش رفتم کلید را با خودم برده بودم. تصور میکنم او با بیهوش کردن من، کلیدهایم را برداشته و از خانهام سرقت کرده است.
سارق آشنا
بعد از این شکایت، تحقیقات به دستور مدرسی، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. مأموران راهی محل سرقت شده و درهای ورودی و در گاوصندوق سالم حکایت از آن داشت که سارق به خانه آشنایی دارد.
با این احتمال که سارق همان مهوش باشد، تصویر او به همسایههای خانه شاکی نشان داده شد. یکی از همسایهها با دیدن عکس مهوش گفت: این زن را قبلاً هم دیده بودم، او دوست صمیمی مینو - شاکی - بود و به خانهاش برای میهمانی میآمد. فردای شبی که مینو برای دورهمی رفته بود، خیلی تصادفی مهوش را در راه پله دیدم.
به دنبال اظهارات زن جوان، قاضی پرونده دستور بازداشت مهوش را صادر کرد و تحقیقات برای رازگشایی از سرقت ۵ میلیاردی ادامه دارد.
روزنامه ایران نوشت: او ادامه داد: در شوک سرقت وسایلم بودم که ناگهان موضوعی یادم آمد. حدود یک هفته قبل از اینکه به سراغ گاوصندوقم بروم به دورهمی در خانه دوستم مهوش دعوت شدم. از ۷ سال پیش با او دوست شده بودم وقتی به دورهمی شبانه رفتم ساعت ۳ بامداد بود که به خاطر سردرد شدیدی که داشتم از مهوش خواستم به من داروی مسکنی بدهد. او هم به من دارویی داد که تقریباً مرا بیهوش کرد و زمانی که از خواب بیدار شدم ساعت ۱۱ شب بود. یعنی من ۲۰ ساعت خوابیده بودم و برایم خیلی عجیب بود. در همان حین مهوش از بیرون آمد و زمانی که از او پرسیدم کجا بودی جواب داد که به داروخانه رفته بودم، اما از دارو خبری نبود. آن موقع برایم عجیب بود که مهوش ساعت ۱۱ شب برای خرید دارو، خانه را ترک کرده باشد، اما زیاد به این مسأله توجهی نکردم.
دختر جوان ادامه داد: آن شب مهوش اجازه نداد خانهاش را ترک کنم و فردای آن روز هم در خانهاش ماندم. بعد از دو روز به خانه برگشتم و یک هفته بعد هم متوجه سرقت طلاهایم شدم. من تنها یک کلید از گاوصندوق دارم و زمانی که به خانه مهوش رفتم کلید را با خودم برده بودم. تصور میکنم او با بیهوش کردن من، کلیدهایم را برداشته و از خانهام سرقت کرده است.
سارق آشنا
بعد از این شکایت، تحقیقات به دستور مدرسی، دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. مأموران راهی محل سرقت شده و درهای ورودی و در گاوصندوق سالم حکایت از آن داشت که سارق به خانه آشنایی دارد.
با این احتمال که سارق همان مهوش باشد، تصویر او به همسایههای خانه شاکی نشان داده شد. یکی از همسایهها با دیدن عکس مهوش گفت: این زن را قبلاً هم دیده بودم، او دوست صمیمی مینو - شاکی - بود و به خانهاش برای میهمانی میآمد. فردای شبی که مینو برای دورهمی رفته بود، خیلی تصادفی مهوش را در راه پله دیدم.
به دنبال اظهارات زن جوان، قاضی پرونده دستور بازداشت مهوش را صادر کرد و تحقیقات برای رازگشایی از سرقت ۵ میلیاردی ادامه دارد.