چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۶ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۰:۰۴

صحبت های یک اصلاح طلب درباره انتخابات

سعید رضوی فقیه: ممکن است این حرف بنده به مذاق بعضی از دوستان خوش نیاید ولی واقعیت این است که ما از کارآمدی و تأثیرگذاری در جامعه ساقط شده ایم. هیچ چشم انداز روشنی برای ما وجود ندارد، همچنان به دنبال جمهوری اسلامی می دویم و در زمین جمهوری اسلامی بازی می کنیم.
کد خبر : ۵۲۶۹۰

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، تلویزیون ماهواره ای "رسا" وابسته به اعضای خارج نشین جنبش سبز در برنامه ای با حضور "سعید رضوی فقیه" (نویسنده روزنامه های زنجیره ای و عضو پیشین دفتر تحکیم وحدت) انتخابات مجلس نهم و تحریم آن را موضوع بحث و بررسی قرار داد. رضوی فقیه در برنامه یادشده نگاهی انتقادی به نحوه برخورد اپوزیسیون با مبحث انتخابات داشت. خلاصه ای از اظهارات شنیدنی او را با هم مرور می کنیم:
«مسأله انتخابات نیازی به چاره اندیشی ما ندارد، ما فعلا باید برای خودمان چاره اندیشی کنیم و اساسا نظر بنده در مورد شرایط سیاسی ایران و انتخابات پیش رو با نظر سایر دوستان اصلاح طلب قدری متفاوت است. من شخصا معتقدم حق ندارم برای مردم ایران تعیین تکلیف کنم خصوصا وقتی که بیرون از کشور هستم. بسیاری از دوستان از ماه ها قبل راجع به انتخابات تصمیم گیری کرده بودند و دعوت به تحریم می کردند که این نشان دهنده پیروی آن ها از یک سری کلیشه ها و پیش فرض های ذهنی است؛ پیش فرض هایی که بعضا جزمی هستند و رفتار سیاسی دوستان را به صورت مکانیکی تنظیم می کنند. ظاهرا این عزیزان درباره هر مسأله ای در هر شرایطی یک پاسخ از پیش آماده دارند. بر فرض مثال چون با شورای نگهبان به عنوان نهاد ناظر بر انتخابات، اختلاف بینش دارند بنابراین از یک سال مانده به روز برگزاری انتخابات، گزینه و موضعشان تحریم است ولاغیر. به هر حال این دوستان ممکن است که رأی ندهند اما با پرداختن پررنگ به بحث و جدل های انتخاباتی بیشترین مشارکت را در انتخابات دارند...
یادمان هست که در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 عده ای بر گزینه تحریم اصرار داشتند اما به محض پیروزی آقای خاتمی شروع کردند به مطالبه درخواست هایشان از رئیس جمهور منتخب؛ در انتخابات 88 همین قضیه تکرار شد و بسیاری از کسانی که می گفتند "رأی من کو؟" اصلا رأی نداده بودند بلکه انتخابات را تحریم کرده بودند! یکی از دوستان مقیم فرانسه می گفت: من سال 88 به سفارت ایران در پاریس رفتم تا رأی بدهم که با عده ای مواجه شدم که به من و بقیه شرکت کنندگان در انتخابات فحاشی می کردند اما بعد از انتخابات همان ها را دیدم که بلندگو دست گرفته بودند و فریاد می زدند "رأی من کو؟"!!...
در حال حاضر به نظر می رسد که بحث هایی که دوستان مطرح می کنند در خصوص تحریم یا سکوت یا دعوت و عدم دعوت به انتخابات بیشتر شبیه بهانه هایی است برای دور هم بودن؛ ای بسا اگر در آستانه انتخابات نبودیم این مباحث تبدیل می شد به گفتگو پیرامون فلان سخنرانی احمدی نژاد یا فلان پدیده مثلا اختلاس سه هزار میلیاردی...
ما چه در انتخابات شرکت بکنیم و چه تحریم بکنیم در هر صورت در زمین بازی سیاسی ایران امروز نمی توانیم نقشی ایفا کنیم چون نه تیم و نه مربی و نه بازیکن و نه جایگاه و نه قدرت کافی داریم و به همین علت هیچ چشم انداز روشنی برای ما وجود ندارد. ما همچنان به دنبال جمهوری اسلامی می دویم و در زمین جمهوری اسلامی بازی می کنیم و این جمهوری اسلامی است که تعیین می کند سوژه فعالیت ها و بحث و تحلیل های سیاسی ما چه باید باشد. می بینید که این انتخابات را هم درست مثل الباقی انتخابات 30 سال گذشته پشت سر خواهیم گذاشت و دوباره منتظر فردا می مانیم تا با سوژه های جدید دلخوش باشیم...
ما هیچ برنامه ای برای خودمان نداریم. بالاخره باید مشخص شود که با کدام قدرت، با کدام زور، کدام توشه و توان می خواهیم در برابر جمهوری اسلامی بایستیم؟ مشکل ما مخالفان جمهوری اسلامی این است که هر وقت در یک کاری به نتیجه نرسیده ایم به سراغ یک کار بزرگتر رفته ایم و زمانی که در آن هم شکست خورده ایم یک پروژه دشوارتر را برای خودمان تعریف کرده ایم. اجازه بدهید مثال بزنم؛ کاندیدای سازمان مجاهدین خلق [منافقین] در انتخابات ریاست جمهوری سال 1358 رد صلاحیت شد و آن ها با وجود نیروهای سازمان یافته ای که در اختیار داشتند نتوانستند حاکمیت را وادار کنند تا در صلاحیت نامزد انتخاباتی مجاهدین خلق [منافقین] تجدیدنظر کند. همین سازمان که در قبولاندن کاندیدای خود نتوانسته بود توفیقی کسب کند، دو سال بعد تصمیم گرفت که نظام را ساقط کند. البته در آن هم موفق نشدند و بعد از یک دوره درگیری خیابانی که حتی نتوانستند بر تهران مسلط شوند، دومرتبه اشتباه خود را در قالبی بزرگتر تکرار کردند و گفتند به جای جنگ خیابانی از کشور خارج می شویم و این بار برای تصرف کل مملکت خیز برمی داریم. ما یعنی اصلاح طلبان هم که در سال 76 قوه مجریه و سپس در سال 78 قوه مقننه را در اختیار گرفتیم، وقتی موفق نشدیم با وجود تسلط بر دو قوه مهم کشور در چارچوب قانون اساسی به مطالبات خود جامه عمل بپوشانیم و اراده سیاسی و ذهنی خود را محقق کنیم و به قول معروف اصلاحات به در بسته خورد، به این فکر افتادیم که قانون اساسی را عوض کنیم. یا بعد از انتخابات سال 88 وقتی دیدیم نمی توانیم رأی خود را به حکومت تحمیل کنیم، به فکر تغییر قانون اساسی و تغییر حکومت افتادیم. اما با کدام توان؟ اگر توان و قدرت کافی داشتیم که می توانستیم کاندیداهای خودمان آقایان کروبی و موسوی را بر کرسی بنشانیم. ما که از عهده چنین کاری که طبیعتا انرژی کمتری می خواهد برنیامدیم، چگونه حالا انتظار داریم در کار بزرگتری مثل تغییر حکومت موفق باشیم؟ مگر اینکه چشم امیدمان به جاهای دیگری باشد و نگاه به بیرون داشته باشیم که بنده در اینجا قصد ندارم به آن بپردازم!!...
ممکن است این حرف بنده به مذاق بعضی ها خوش نیاید ولی واقعیت این است که ما از کارآمدی و تأثیرگذاری در جامعه ساقط شده ایم و چند سال دیگر ممکن است فقط در انتظار این روزنه بمانیم که مثلا اختلاف "لاریجانی" با "احمدی نژاد" و "مشایی" به کجا خواهد انجامید؟ کما اینکه سال ها انتظار کشیدیم که ببینیم اختلاف "سعید حجاریان" و "سعید امامی" به چه نتیجه ای می رسد؟! اصلا همینکه نشسته بودیم و امیدوار به اختلاف "احمدی نژاد" با "آقای [آیت الله] خامنه ای" بودیم و لحظه شماری می کردیم برای اینکه اتفاق مثبتی از دل این اختلاف دربیاید، نشان می دهد که ما اصلا برای خودمان هیچ گونه اثرگذاری قائل نیستیم و این ما نیستیم که داریم سرنوشت خودمان را تغییر می دهیم بلکه مقامات جمهوری اسلامی هستند که در زورآزمایی هایشان بر سرنوشت ما تأثیر می گذارند. اصطکاک جمهوری اسلامی با غرب هم همینطور؛ یعنی تنش حاکمیت با آمریکا و ناتو می تواند در سرنوشت ما اثرگذار باشد و این بدترین وضعیتی است که ما درگیر آن هستیم. در این وضعیت نامطلوب خودمان نمی توانیم سرنوشت خودمان را رقم بزنیم بلکه دیگران برای ما تصمیم می گیرند...»

نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۳ - ۱۶ بهمن ۱۳۹۰
۱
۰
دكتر احمدي نژاد به لطف خدا و حمايت هاي رهبري و ملت توانست اين جريان بي ريشه و ضدمردمي دوم خرداديها رو بفرسته به زباله دان تاريخ