مریم ابراهیمی روانشناس، اظهار داشت: این آدرس غلط دادن و خیانت در درمانگری است که مردان را فاعل همه اختلاف و زنان را مفعول و عاری از هر خطا در عشق ورزی و حساس در زندگی معرفی کنیم، برخلاف تصور عمومی، مردان رنجیدهتر از زنان هستند، ولی به دلیل غرور و ذات مقاومتی، مشکلات روانی خود را پنهان میکنند و همین امر باعث میشود تا این باور شکل بگیرد که همه خانمها در زندگی مشترک همواره نقش مفعول، رنجیده و حتی بی تقصیر دارند، در حالی که حداقل در برخی از موارد اینگونه نیست.
وی گفت: مردان به قدمت تاریخ همواره نقش محوری خانواده را برعهده داشتند در حالی که زندگی مدرن و تغییر سبک زندگی باعث شده تا زنان نیز نقش بیشتری نسبت به قبل بازی کنند که همین امر باعث میشود در روابط زوجین مردان نقش خود را در زندگی از دست رفته ببینند.
ابراهیمی ادامه داد: اگر با ریزبینی ریشه اختلافات زوجین را مورد بررسی قرار دهیم در بیشتر موارد به یک خشم پنهان از سوی آقایان خواهیم رسید که این نارضایتی وقتی مورد تحلیل قرار میگیرد مشخص میشود که آنها احساس میکنند همسرشان نقش آنها را دزدیده و ارزش کارهای آنها را کم اهمیت میدانند.
وی تصریح کرد: کلی گویی و کلی نگری، خطای شناخت است، اینکه جنس مذکر قوی، بی تفاوت در بروز احساس و بی اهمیت در مورد عشق ورزی است تفکر غلطی است که طی دههای اخیر در قالب فیلم و سریال، کتاب، اخبار حوادث روزنامهها و اظهارنظر برخی از کارشناسان به جامعه نهادینه شده در حالی که روانشناسی مدرن ثابت کرده که مردها به اندازه زنانها حساس هستند فقط مقاومتهای شناختی و نوع نگاه و نگرش آنها به محیط پیرامون خود باعث میشود این خصایص را از خود بروز ندهد.
ابراهیمی ادامه داد: در مقایسه ساختار مغز زنان و مردان، بزرگتر بودن نیمکره راست مغز نسبت به نیمکره چپ در مردان، موجب شده است که مردان از نظر احساسات، بروز ضعیفتری داشته باشند، ولی این به معنای بی احساس و یا بی اهمیت بودن آنها در مسائل زناشویی نیست، جنس مذکر بر اساس باورهای صدها هزار ساله تابو و قوانین نانوشتهای را برای خود مشخص کرده که اگر در زندگی دچار رنج عاطفی هم شد آن را به طور مشخص ابراز نکند و همین امر باعث شده تا ناراحتی، ترس و اضطراب خود را در قالب خشم بروز دهد.
این زوج درمانگر، گفت: مردان به طور ذاتی دارای ویژگی حامی و پشتیبان بودن هستند و به همین دلیل هرچه میزان علاقهای که به همسر خود دارند بیشتر باشد سعی میکنند به جای ابراز آن را در قالب حمایت کردن بروز دهند.
ابراهیمی با بیان اینکه نداشتن هنر مهارت ارتباط مؤثر خانمها موضوعی با اهمیت در بقای یک رابطه است؛ افزود: نگرش اشتباه در جامعه چنان چهره مردان را ناسازگار، خشن و افرادی ضعیف در ارتباط نشان داده که ناخودآگاه هر اختلافی در روابط زوجین رخ دهد اطرافیان بدون بررسی دقیق، حق را به خانمها میدهند در حالی که باید اذعان داشت که نداشتن مهارت ارتباط مؤثر خانمها باعث پدیدار شدن این مشکلات شده است.
وی با بیان اینکه گاهی مردان به جای بروز احساسات اقدام به جمع آوری اشیا میکنند، افزود: تحقیقات متعدد نشان داده که مردان در زمان فراق و یا جدایی به جای بروز احساسات خود تمایل دارند احساساتشان را برای خود نگه دارند و به جای آن از لوازم خاص که حاوی خاطرات برای آنهاست را نگه میدارند. این یکی از نشانههای دلتنگی است بنابراین در زمانهای دلتنگی شدید، حتی کوچکترین چیزها نیز برای او معنی زیادی پیدا میکند.
این روانشناس تاکید کرد: زنان شاغل اگر چه بخشی از درآمد مالی خانواده را برعهده میگیرند، ولی باید بپذیرند که این موضوع، مردها را دچار یک پارادوکس شناختی و تضاد درونی میکند از یک سو کمک مالی همسرانشان مددرسان زندگی است و از سوی دیگر همین امر باعث میشود تا نقش محوری آنها و حتی قاطعیت در تصمیم گیری هایشان کم رنگ شود تا جایی که تصور میکنند بخشی از هویتشان توسط همسرانشان دزدیده شده است.
ابراهیمی اضافه کرد: اگر مرد مورد پذیرش قرار گیرد به اوج میرسد، ولی اگر احساس بی ارزشی کند از همسر و حتی رابطه فاصله میگیرد و خشم خود را به شکل بداخلاقی، خشم و ناسازگاری بروز میدهد، در چنین شرایطی خانمها باید هنرمندانه در رفتار و کلام خود به همسر خود نشان دهند که آنها پذیرفته شده اند به طور نمونه از همسرشان ایراد نگیرند از شوهر خود بخواهند تا مشکلشان را حل کند، مردان از این کار لذت میبرند همچنین توانمندی و قدرت آقایان را زیر سوال نبرند و به او محبت کنند و محیطی آرام را برای او فراهم سازند.
وی با بیان اینکه برخی از باورهای مدرن باید اصلاح شود، افزود: تساوی و برابری زن و مرد به معنی نادیده گرفتن تفاوتها نیست، بسیاری از مشکلات از آنجایی شروع میشود که خانمها خود به خرید میروند، بیشتر امور بیرون از خانه انجام میدهند و در نهایت انتظار دارند که آقایان در منزل کمک آنها کنند، در حالی که اغلب مردها از این کار سر باز میزنند چرا که موارد را رفتار و مشغلهای زنانه میپندارند در حالی که میتوان امور بیرون از منزل نظیر خرید، بردن فرزندان به مدرسه و… را به آقایان سپرد تا خانمها انرژی خود را در منزل صرف کنند، در حالی که این روزها به بهانه تغییر سبک زندگی، نقش زن و مرد به شکل پیچیدهای در هم تنیده شده است.
ابراهیمی خاطرنشان کرد: ارتباط مؤثر تنها به معنی هنر صحبت کردن و خوب گوش دادن نیست. در واقع برای هر انسان بالغ فراگیری روشهای مؤثر ارتباطی لازم بوده و زوجها باید پیش از هر چیز تفاوتهای یکدیگر را شناخته، سپس بپذیرند. صداقت در احساسات موضوع مهم دیگری است که باید زوجین به آن توجه داشته باشند، از نشانههای عدم صداقت در زندگی زناشویی تظاهر کردن، پنهان کاریها و دروغ گفتن است، اگر در احساسات و عواطف درونی خود صداقت نداشته باشید، رابطه زناشویی دچار ناملایمات روانی و اخلاقی خواهد شد.
وی در پایان گفت: امروزه نیاز به مشورت با مشاور یا روانشناس برای داشتن روابط و تصمیمات صحیح در زندگی بیش از پیش احساس شده و باید برای گسترش این فرهنگ در جامعه تلاش کرد.