پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ شهريور ۱۳۹۹ - ۲۲:۰۸
ویژه برنامه «تن‌های تنها»

اذان‌گویی که خواننده معروف پاپ شد! + فیلم

غلامرضا صنعتگر در دوازدهمین قسمت ویژه برنامه «تن‌های تنها» ماجرای خواننده شدنش را تعریف کرد.
کد خبر : ۵۲۱۸۵۰

در محرم و صفر امسال، باشگاه خبرنگاران جوان برنامه‌ای گفت و گو محور با نام «تن‌های تنها» را تدارک دیده است که در حدود ۳۰ دقیقه به زندگی افرادی می‌پردازد که کارشان به گونه‌ای متفاوت با محرم و امام حسین (ع) گره خورده است.

برنامه «تن‌های تنها» که در این ایام از سایت باشگاه خبرنگاران جوان تقدیم شما می‌شود، در دوازدهمین قسمت خود میزبان غلامرضا صنعتگر بوده است.

آقای صنعتگر؛ چه زمانی متوجه شدید صدای خوبی دارید و خوانندگی را از کجا آغاز کردید؟

در دوران کودکی و نوجوانی تکیه‌ای در خانه داشتیم؛ من مکبر و موذن آن هیئت بودم. به مرور زمان بخشی از زندگی من با موسیقی تلفیق شد و از یک سنی به بعد خوانندگی و موسیقی کار اصلی ام شد.

در دوران کودکی مداحی هم می‌کردید؟

متأسفانه نه.

طبق شنیده‌های ما پدر شما با خوانندگی مخالف بودند. چه شد که وارد این عرصه شدید؟

خانواده من دیدگاه خوبی به موسیقی نداشتند؛ اما زمان برد تا توانستم دیدگاه آنها را کمی نرم کنم. زمانی که پدرم با حس و حال و نوع کار من آشنا شد، مرا تشویق به کار موسیقی کرد و علی رغم میل باطنی خود برای من ساز خرید. پیش از آن من مغازه پدرم کار می‌کردم و با حقوق خود ساز ملودیکا خریدم.

سیزده سال است که درگیر بیماری هستید و مدتی تار‌های صوتی شما آسیب دید. در حال حاضر وضعیت بیماری شما چگونه است؟

ما همیشه شاکر بودیم و هستیم. من از این بیماری درس‌ها آموختم. یاد گرفتم که قدر همنوع خود را بدانم و فهمیدم که زندگی به تار مویی بند است. این بیماری اثرات منفی برای من داشت، اما اثرات مثبت آن برایم بیشتر نمایان شد.

امسال کار عاشورایی با نام «اشک زلال» را آماده کردید. از این اثر برای ما بگویید. آیا این اثر سفارشی بود؟

من عمل کرده و در بیمارستان بودم و دوست داشتم یک کار امام حسینی بخوانم. خیلی معتقد به کلمه سفارشی نیستم؛ واژه پیشنهاد را منطقی‌تر می‌دانم. خیلی ذهنم درگیر ملودی و شعر خوب بود و خواستم از اشعار میلادعرفان پور استفاده کنم و تنظیم را به محمدرضا چراغعلی بسپارم. همان روز میلاد عرفان پور تماس گرفت و گفت یک شعر از علیرضا قزوه هست. ملودی این کار را میلاد عرفان پور گفت. کار سختی بود  و به این لحاظ که باید خوب می‌خواندم، با توجه به عمل‌هایی که انجام داده بودم کمی سخت تر شد. شکر خدا در کمترین زمان آن را خواندم و قبل از شروع کار از امام حسین (ع) مدد گرفتم. کار خوبی شد و مخاطبان هم دوستش داشته اند. یک قطعه هم برای اربعین داریم که ملودی و شعر آن از میلاد عرفان پور و تنظیم آن را سامان مهدوی انجام داد.

موسیقی تا چه اندازه در شناخت مفاهیم و مضامین عاشورایی و مذهبی نقش دارد؟

نود و نه درصد عزاداری‌های ما موسیقی است؛ از سینه زدن و ریتمی که برای سنج، دمام و طبل استفاده می‌کنیم، همه و همه با عزاداری‌های ما گره خورده و بسیار موثر است.

خلق آثار مذهبی با باقی آثار چه تفاوتی دارد؟

طبیعتاً وقتی من می‌خواهم کاری را برای پسرم بخوانم، با کاری که برای امام رضا (ع) می‌خوانم، بسیار متفاوت است. شأن امام رضا (ع)کجا و شأن پسر من کجا. من در کار‌های مذهبی از افرادی استفاده می‌کنم که به کار باور داشته و اتفاقاتی که در سلول به سلول من می افتد را  لمس و درک کنند؛ کار مذهبی را به هر کسی نمی‌سپارم.

اگر به شما بگویند با تمام وجود برای یکی از امامان اهل بیت (ع) بخوانید، برای کدام امام می‌خوانید؟

سال‌هاست در این فکر هستم و بار‌ها اتود زدم، اما نشد. بالای سیزده قطعه خواندم، ولی به غیر از خانواده‌ام کسی آنها را گوش نداده است. این قطعات همه برای مولا علی (ع) بوده است. دوست دارم یک قطعه برای مولا علی (ع) بخوانم و امیدوارم این سعادت نصیب من شود و به ایشان ادای دین کنم.

شما یک شعر درباره امام رضا(ع) و حاج قاسم سلیمانی خواندید. حال و هوای این شعر‌ها بسیار متفاوت است و بسیار به دل می‌نشیند. دلیل آن چیست؟

من جدا از بحث عقیده‌ای و معنوی به امام رضا (ع) بدهکار هستم. ذهن من همیشه درگیر این مسئله بود که بتوانم قطعه ای را برای امام رضا (ع) بخوانم. وقتی به بلوغ فکری رسیدم، توانستم اثر «میشه ضامنم بشی» را بخوانم. یک ماه پیش هم قطعه‌ای به نام «با تو حالم خوبه» را برای چهارشنبه‌های امام رضایی رادیو جوان خوانده ام.

زمانی که صحبت از حاج قاسم سلیمانی می‌شود، درباره ابرمرد و اسطوره‌ای که واقعیت دارد، صحبت می‌کنیم. رشادت‌ها و ایثار‌گری‌های ایشان را همه دیده ایم. دوست داشتم در زمان حیاتشان قطعه ای را برای ایشان بخوانم که نشد. روزی که خبر شهادت حاج قاسم را شنیدیم، با دوستانم تا شب کار کردیم و آهنگی را برای یادبود ایشان ساختیم.

آقای صنعتگر با وجود بیماری هنوز هم فعالیت می‌کنید. این کار سخت نیست؟

تا جایی که نفس داشته باشم، می‌خوانم.

اولین باری که نگاهتان به ضریح سیدالشهدا (ع) افتاد، چه چیزی به ذهنتان خطور کرد؟

من سه بار به کربلا مشرف شدم. هر سه بار هم مهمان ویژه آقا امام حسین (ع) بودم. اولین باری که ضریح را دیدم، یاد پدرم افتادم. در آنجا یک قطعه برای امام حسین (ع) ساختم؛ اثری که بسیار دلی و امام حسینی شد. بار سوم هم در کنار دوستان اصفهانی آخرین درب ضریح امام حسین (ع) را نصب کردم و بسیار حال خوبی داشتم.

همان موقع که درب را نصب می‌کردید، از امام حسین (ع) چه خواستید؟

من بسیار دعا کردم؛ ولی اصلی‌ترین دعایم عاقبت بخیری مردم سرزمینم بود. امیدوارم حالشان خوب شود؛ زیرا چند وقتی است حال خوبی ندارند.