شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در حکمی قاطع، اعضای باند تبهکاران مسلح را در مشهد به تحمل بیش از یک قرن زندان، ۷۴۰ ضربه شلاق، تبعید و برخی محرومیتهای اجتماعی محکوم کرد.
هشتم خرداد سال ۹۶، ماجرای وحشتناک سرقت مسلحانه از یک شرکت خصوصی در بولوار شهید کلاهدوز مشهد، هنگامی رخ داد که دو جوان نقابدار در حالی که سلاح کلت کمری داشتند وارد یک شرکت خصوصی شدند و مدیر آن شرکت را به طرز وحشیانهای زیر مشت و لگد گرفتند به طوری که برخی اندامهای مرد ۴۴ ساله دچار شکستگی شد. تبهکاران خطرناک سپس منشی شرکت را که یک خانم ۲۸ ساله بود سوار بر خودروی تیبا کردند و به سمت بانک به راه افتادند. این در حالی بود که نقابداران مسلح، دست و پاهای مدیر شرکت را محکم به صندلی بسته بودند.
آنها پس از وصول چک ۱۱۰ میلیون تومانی از بانک به طرف دلار فروشان رفتند و با تبدیل پولها به دلار، منشی شرکت را به محل کارش بازگرداندند و با بستن دست و پاهای او، از محل گریختند. دقایقی بعد تلاش مدیر و منشی برای رهایی از این وضعیت آغاز شد و آنان کشان کشان خود را به در شرکت رساندند و با کوبیدن به در، همسایگان را متوجه موضوع کردند.
وقتی اهالی ساختمان متوجه سرقت مسلحانه شدند، با پلیس تماس گرفتند و به این ترتیب با حضور گروه ورزیدهای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع جرم، تحقیقات به فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) شروع شد.
منشی ۲۸ ساله شرکت ایزوگام که در این حادثه آسیبی ندیده بود در تشریح ماجرا گفت: حدود ساعت ۸ صبح طبق معمول با آسانسور به محل شرکت در طبقه سوم ساختمان آمدم، در همین حال دو مرد جوان که لباس کار به تن داشتند مدعی شدند از سازمان آب برای بررسی تأسیسات لوله کشی ساختمان آمده اند، اما وقتی من در ورودی شرکت را باز کردم، آنها به زور وارد شرکت شدند و دست و پاهای مرا با چسب پهن به صندلی اتاق بستند.
سپس آنها که تا آن لحظه ماسک بهداشتی بر صورت داشتند، کلاه کشی هایشان را بر سرشان کشیدند و در حالی که مرا تهدید میکردند، منتظر مدیر شرکت ماندند. حدود ساعت ۹:۳۰ صبح وقتی مدیر شرکت وارد شد، او را نیز با تهدید اسلحه کمری گروگان گرفتند و پس از کتک کاری زیاد به صندلی دیگری بستند.
منشی ۲۸ ساله این شرکت در ادامه اظهاراتش به ماجرای حواله بانکی اشاره کرد و ادامه داد: یکی از سارقان کنار مدیر شرکت ایستاد و سارق دیگر با تهدید به مرگ مرا سوار خودروام کرد و به بانکی در منطقه سناباد برد تا فیش نقدی ۱۱۰ میلیون تومانی را که از مدیر شرکت گرفته بودند، وصول کند. من هم از ترس با آنها همکاری کردم و بعد از دریافت پولها از بانک، به طرف خیابان ارگ سابق به راه افتادیم، آن جا سارق مذکور پولها را به دلار تبدیل کرد و پس از آن هم مرا به شرکت بازگرداند و با بستن دست و پاهایم، هر دو نفر از محل فرار کردند.
کارآگاهان با تجربه پلیس آگاهی در همان بررسیهای مقدماتی به اظهارات منشی شرکت مشکوک شدند و او را زیر ذره بین بازجوییهای تخصصی قرار دادند، چرا که دختر جوان فرصتهای زیادی برای افشای هویت گروگان گیر مسلح داشت، اما به راحتی با دزدان مسلح همکاری کرده بود و حتی در ماجرای وصول چک بین بانکی و واریز ۱۵ میلیون تومان به حساب خودش در حالی که فرصت کافی برای آگاه کردن مأمور مسلح بانک را داشته، هیچ تلاشی نکرده است.
این گزارش حاکی است، منشی شرکت به عنوان مظنون اصلی این ماجرا با صدور دستور قضایی بازداشت شد، اما هرگونه همکاری با دزدان مسلح را انکار کرد تا این که کارآگاهان به ردیابی و رصدهای اطلاعاتی پرداختند و به ماجرای دوستی خیابانی این دختر با جوانی ۳۰ ساله پی بردند. تحقیقات نشان میداد، مشخصات دوست خیابانی منشی شرکت با سرکرده سارقان مسلح مطابقت نزدیکی دارد، اما دختر جوان همچنان نقش خود را در این ماجرا تکذیب میکرد.
با وجود این، کارآگاهان که با تبدیل پولهای مسروقه به دلار احتمال میدادند اعضای باند قصد خروج از کشور را دارند، تحقیقات خود را در شاخهای دیگر از عملیات پلیسی ادامه دادند تا این که سرنخهایی از جعل اسناد به دست آمد. بررسی این سرنخها نشان میداد سرکرده باند مدارکش را به فردی سپرده است تا با شناسنامه جعلی بتواند از کشور خارج شود.
وقتی کارآگاهان این اطلاعات را به منشی شرکت نشان دادند و او فهمید که فریب یک عشق خیابانی را خورده است، لب به اعتراف گشود و راز دستبرد مسلحانه به شرکت را فاش کرد. ولی سرکرده مرموز باند هیچ اطلاعات دقیقی از خودش به دخترجوان نداده بود.
این دختر ۲۸ ساله که از هفت ماه قبل با سرکرده باند آشنا شده بود، در اعترافاتش گفت: وقتی «سعید» فهمید که مدیر شرکت ایزوگام فرد پولداری است به من گفت هیچ آدمی پولدار نمیشود مگر آن که دست به کار خلاف زده باشد. آنها حق من و تو را خورده اند و ما باید این پولها را از آنها پس بگیریم تا بتوانیم با یکدیگر ازدواج کنیم. این بود که مرا راضی کرد تا با آنها همکاری کنم، ولی از محل زندگی سعید و دوستش که در این ماجرا نقش داشت، هیچ اطلاعی ندارم.
در نهایت کارآگاهان با انجام یکسری فعالیتهای اطلاعاتی و مراقبتهای پلیسی موفق شدند جوان ۳۰ ساله (سرکرده باند) را که در یک خوابگاه دانشجویی ساکن شده بود، شناسایی و به همراه همدستش که جوانی ۲۰ ساله بود، دستگیر کنند.
بنابر این گزارش، در بازرسی از اتاق متهمان، سلاح کمری به همراه دلارها و لباسهای مورد استفاده سارقان کشف و ضبط شد.
بررسیها نشان داد سرکرده این باند که «رحیم» نام دارد و معروف به سعید است، هنگام ارتکاب جرم، خود را «رابین هود» معرفی کرده و در حالی که مدیر شرکت را کتک میزده، اظهار داشته است: «من رابین هودم که باید پولهای شما را بین فقرا تقسیم کنم»، در حالی که او با فریب دختر جوان، پولها را بین خود و همدستش تقسیم کرده است و منتظر آماده شدن مدارک جعلی بود تا بتواند به خارج از کشور بگریزد.
ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که سرکرده باند تحت تعقیب قضایی بوده و از چند سال قبل در کشور ترکیه زندگی میکرده است. او سپس در کشاکش ماجرای جدایی از همسرش، به مشهد گریخته و پس از آشنایی با جوان دانشجو و منشی شرکت، نقشه سرقت را طراحی کرده است. همچنین مشخص شد سعید به همراه عضو دیگر باند، خودروی یک زن آرایشگر را در کرج به صورت مسلحانه سرقت کرده اند.
گرفتارشدن رابـیـن هــود هـایقـلابی در دام پلیس
با پایان تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و اعترافات باند «رابین هود قلابی»، این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت آن به شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات باتجربه دادگاه به ریاست قاضی «اسماعیل شاکر» زیر ذره بین قضاوت قرار گرفت. در این میان متهمان پرونده تلاش کردند تا با داستان سراییهای دیگر، راه گریزی از مجازات بیابند، اما در حالی با سوالات فنی و تخصصی قضات دادگاه به مخمصه افتاده بودند که حتی برای پاسخ به سوالات معمولی نیز در تنگنا قرار میگرفتند.
آنها که در برابر سالها تجربه قضایی قاضی شاکر، عاجز مانده بودند در نهایت مجبور شدند حقیقت ماجرا را بیان کنند. بنابر این گزارش، پس از چندین جلسه دادگاه که با حضور وکلای مدافع سه متهم این پرونده حساس برگزار شد، قضات شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، تبهکاران را به اتهام مشارکت در سرقت مسلحانه مقرون به آزار، گرفتن امضا به زور، مشارکت در تحصیل مال نامشروع با وصول چک، تهدید با اسلحه، ضرب و جرح عمدی، نگهداری سلاح و ... به تحمل بیش از یک قرن زندان، ۷۴۰ ضربه شلاق، تبعید، پرداخت دیه سنگین، محرومیت از رانندگی به مدت دو سال و ... محکوم کردند.
گزارش خراسان حاکی است، در رای صادرشده از سوی شعبه سوم دادگاه، همچنین سیما (منشی شرکت) به ممنوعیت از اشتغال به حسابداری و حسابرسی برای مدت دو سال محکوم شده است.
شایان ذکر است با رعایت قاعده تعدد جرایم تعزیری، طبق قانون فقط مجازات اشد تعزیری متهمان قابل اجرا خواهد بود.
هشتم خرداد سال ۹۶، ماجرای وحشتناک سرقت مسلحانه از یک شرکت خصوصی در بولوار شهید کلاهدوز مشهد، هنگامی رخ داد که دو جوان نقابدار در حالی که سلاح کلت کمری داشتند وارد یک شرکت خصوصی شدند و مدیر آن شرکت را به طرز وحشیانهای زیر مشت و لگد گرفتند به طوری که برخی اندامهای مرد ۴۴ ساله دچار شکستگی شد. تبهکاران خطرناک سپس منشی شرکت را که یک خانم ۲۸ ساله بود سوار بر خودروی تیبا کردند و به سمت بانک به راه افتادند. این در حالی بود که نقابداران مسلح، دست و پاهای مدیر شرکت را محکم به صندلی بسته بودند.
آنها پس از وصول چک ۱۱۰ میلیون تومانی از بانک به طرف دلار فروشان رفتند و با تبدیل پولها به دلار، منشی شرکت را به محل کارش بازگرداندند و با بستن دست و پاهای او، از محل گریختند. دقایقی بعد تلاش مدیر و منشی برای رهایی از این وضعیت آغاز شد و آنان کشان کشان خود را به در شرکت رساندند و با کوبیدن به در، همسایگان را متوجه موضوع کردند.
وقتی اهالی ساختمان متوجه سرقت مسلحانه شدند، با پلیس تماس گرفتند و به این ترتیب با حضور گروه ورزیدهای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع جرم، تحقیقات به فرماندهی سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) شروع شد.
منشی ۲۸ ساله شرکت ایزوگام که در این حادثه آسیبی ندیده بود در تشریح ماجرا گفت: حدود ساعت ۸ صبح طبق معمول با آسانسور به محل شرکت در طبقه سوم ساختمان آمدم، در همین حال دو مرد جوان که لباس کار به تن داشتند مدعی شدند از سازمان آب برای بررسی تأسیسات لوله کشی ساختمان آمده اند، اما وقتی من در ورودی شرکت را باز کردم، آنها به زور وارد شرکت شدند و دست و پاهای مرا با چسب پهن به صندلی اتاق بستند.
سپس آنها که تا آن لحظه ماسک بهداشتی بر صورت داشتند، کلاه کشی هایشان را بر سرشان کشیدند و در حالی که مرا تهدید میکردند، منتظر مدیر شرکت ماندند. حدود ساعت ۹:۳۰ صبح وقتی مدیر شرکت وارد شد، او را نیز با تهدید اسلحه کمری گروگان گرفتند و پس از کتک کاری زیاد به صندلی دیگری بستند.
منشی ۲۸ ساله این شرکت در ادامه اظهاراتش به ماجرای حواله بانکی اشاره کرد و ادامه داد: یکی از سارقان کنار مدیر شرکت ایستاد و سارق دیگر با تهدید به مرگ مرا سوار خودروام کرد و به بانکی در منطقه سناباد برد تا فیش نقدی ۱۱۰ میلیون تومانی را که از مدیر شرکت گرفته بودند، وصول کند. من هم از ترس با آنها همکاری کردم و بعد از دریافت پولها از بانک، به طرف خیابان ارگ سابق به راه افتادیم، آن جا سارق مذکور پولها را به دلار تبدیل کرد و پس از آن هم مرا به شرکت بازگرداند و با بستن دست و پاهایم، هر دو نفر از محل فرار کردند.
کارآگاهان با تجربه پلیس آگاهی در همان بررسیهای مقدماتی به اظهارات منشی شرکت مشکوک شدند و او را زیر ذره بین بازجوییهای تخصصی قرار دادند، چرا که دختر جوان فرصتهای زیادی برای افشای هویت گروگان گیر مسلح داشت، اما به راحتی با دزدان مسلح همکاری کرده بود و حتی در ماجرای وصول چک بین بانکی و واریز ۱۵ میلیون تومان به حساب خودش در حالی که فرصت کافی برای آگاه کردن مأمور مسلح بانک را داشته، هیچ تلاشی نکرده است.
این گزارش حاکی است، منشی شرکت به عنوان مظنون اصلی این ماجرا با صدور دستور قضایی بازداشت شد، اما هرگونه همکاری با دزدان مسلح را انکار کرد تا این که کارآگاهان به ردیابی و رصدهای اطلاعاتی پرداختند و به ماجرای دوستی خیابانی این دختر با جوانی ۳۰ ساله پی بردند. تحقیقات نشان میداد، مشخصات دوست خیابانی منشی شرکت با سرکرده سارقان مسلح مطابقت نزدیکی دارد، اما دختر جوان همچنان نقش خود را در این ماجرا تکذیب میکرد.
با وجود این، کارآگاهان که با تبدیل پولهای مسروقه به دلار احتمال میدادند اعضای باند قصد خروج از کشور را دارند، تحقیقات خود را در شاخهای دیگر از عملیات پلیسی ادامه دادند تا این که سرنخهایی از جعل اسناد به دست آمد. بررسی این سرنخها نشان میداد سرکرده باند مدارکش را به فردی سپرده است تا با شناسنامه جعلی بتواند از کشور خارج شود.
وقتی کارآگاهان این اطلاعات را به منشی شرکت نشان دادند و او فهمید که فریب یک عشق خیابانی را خورده است، لب به اعتراف گشود و راز دستبرد مسلحانه به شرکت را فاش کرد. ولی سرکرده مرموز باند هیچ اطلاعات دقیقی از خودش به دخترجوان نداده بود.
این دختر ۲۸ ساله که از هفت ماه قبل با سرکرده باند آشنا شده بود، در اعترافاتش گفت: وقتی «سعید» فهمید که مدیر شرکت ایزوگام فرد پولداری است به من گفت هیچ آدمی پولدار نمیشود مگر آن که دست به کار خلاف زده باشد. آنها حق من و تو را خورده اند و ما باید این پولها را از آنها پس بگیریم تا بتوانیم با یکدیگر ازدواج کنیم. این بود که مرا راضی کرد تا با آنها همکاری کنم، ولی از محل زندگی سعید و دوستش که در این ماجرا نقش داشت، هیچ اطلاعی ندارم.
در نهایت کارآگاهان با انجام یکسری فعالیتهای اطلاعاتی و مراقبتهای پلیسی موفق شدند جوان ۳۰ ساله (سرکرده باند) را که در یک خوابگاه دانشجویی ساکن شده بود، شناسایی و به همراه همدستش که جوانی ۲۰ ساله بود، دستگیر کنند.
بنابر این گزارش، در بازرسی از اتاق متهمان، سلاح کمری به همراه دلارها و لباسهای مورد استفاده سارقان کشف و ضبط شد.
بررسیها نشان داد سرکرده این باند که «رحیم» نام دارد و معروف به سعید است، هنگام ارتکاب جرم، خود را «رابین هود» معرفی کرده و در حالی که مدیر شرکت را کتک میزده، اظهار داشته است: «من رابین هودم که باید پولهای شما را بین فقرا تقسیم کنم»، در حالی که او با فریب دختر جوان، پولها را بین خود و همدستش تقسیم کرده است و منتظر آماده شدن مدارک جعلی بود تا بتواند به خارج از کشور بگریزد.
ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که سرکرده باند تحت تعقیب قضایی بوده و از چند سال قبل در کشور ترکیه زندگی میکرده است. او سپس در کشاکش ماجرای جدایی از همسرش، به مشهد گریخته و پس از آشنایی با جوان دانشجو و منشی شرکت، نقشه سرقت را طراحی کرده است. همچنین مشخص شد سعید به همراه عضو دیگر باند، خودروی یک زن آرایشگر را در کرج به صورت مسلحانه سرقت کرده اند.
گرفتارشدن رابـیـن هــود هـایقـلابی در دام پلیس
با پایان تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد و اعترافات باند «رابین هود قلابی»، این پرونده با توجه به اهمیت و حساسیت آن به شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات باتجربه دادگاه به ریاست قاضی «اسماعیل شاکر» زیر ذره بین قضاوت قرار گرفت. در این میان متهمان پرونده تلاش کردند تا با داستان سراییهای دیگر، راه گریزی از مجازات بیابند، اما در حالی با سوالات فنی و تخصصی قضات دادگاه به مخمصه افتاده بودند که حتی برای پاسخ به سوالات معمولی نیز در تنگنا قرار میگرفتند.
آنها که در برابر سالها تجربه قضایی قاضی شاکر، عاجز مانده بودند در نهایت مجبور شدند حقیقت ماجرا را بیان کنند. بنابر این گزارش، پس از چندین جلسه دادگاه که با حضور وکلای مدافع سه متهم این پرونده حساس برگزار شد، قضات شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، تبهکاران را به اتهام مشارکت در سرقت مسلحانه مقرون به آزار، گرفتن امضا به زور، مشارکت در تحصیل مال نامشروع با وصول چک، تهدید با اسلحه، ضرب و جرح عمدی، نگهداری سلاح و ... به تحمل بیش از یک قرن زندان، ۷۴۰ ضربه شلاق، تبعید، پرداخت دیه سنگین، محرومیت از رانندگی به مدت دو سال و ... محکوم کردند.
گزارش خراسان حاکی است، در رای صادرشده از سوی شعبه سوم دادگاه، همچنین سیما (منشی شرکت) به ممنوعیت از اشتغال به حسابداری و حسابرسی برای مدت دو سال محکوم شده است.
شایان ذکر است با رعایت قاعده تعدد جرایم تعزیری، طبق قانون فقط مجازات اشد تعزیری متهمان قابل اجرا خواهد بود.