پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۲

راز قتل طلافروش معروف و عضو سابق اتاق بازرگانی

راز قتل طلافروش معروف و عضو سابق اتاق بازرگانی
صبح چهارشنبه، چهارم تیر، بود که چند مأمور شهرداری پیکر بی‌جان و خون‌آلود این مرد سرشناس را در حوالی جاده تلو پیدا کردند. در همان بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که این عضو سابق اتاق بازرگانی ابتدا خفه شده و بعد هم با جسم سنگینی ضربات مهلکی به سرش وارده شده است.
کد خبر : ۵۱۶۷۴۰
تا کنون ١٥ مرد و دو زن در پرونده جنایت طلافروش معروف مورد بازجویی قرار گرفتند. تا راز قتل مظفریان سربه مهر باقی بماند.

به گزارش شهروند، با گذشت ٤٠ روز از قتل طلا و جواهرفروش سرشناس پایتخت، تحقیقات در خصوص این پرونده معمایی ادامه دارد. تا کنون ١٧ نفر از دوستان، همکاران و نزدیکان این مقتول با حضور در دادسرای جنایی تهران مورد بازجویی قرار گرفته‌اند، با وجود این هنوز این پرونده مبهم و سربسته باقی مانده است. پسر مقتول که چند سالی است خارج از کشور زندگی می‌کند، بعد از این حادثه به وطن بازگشته و به عنوان تنها، ولی دم خواهان دستگیری و اشد مجازات قاتل یا قاتلان پدرش است.

صبح چهارشنبه، چهارم تیر، بود که چند مأمور شهرداری پیکر بی‌جان و خون‌آلود این مرد سرشناس را در حوالی جاده تلو پیدا کردند. در همان بررسی‌های ابتدایی مشخص شد که این عضو سابق اتاق بازرگانی ابتدا خفه شده و بعد هم با جسم سنگینی ضربات مهلکی به سرش وارده شده است. در ادامه مأموران مطمئن شدند که جسد این طلافروش پس از قتل به این محل آورده شده است.

در ادامه تحقیقات هم راز ناپدیدشدن کیف جواهرات و طلا‌های مرد طلافروش برملا شد. به گفته دوستان نزدیکش، عبدالعلی همیشه طلا و جواهراتی را که خرید و فروش می‌کرد در یک کیف کوچک دستی با خود به همراه داشت. اما از آنجا که چنین کیفی همراه مقتول پیدا نشد و از خودروی مدل‌بالا و تلفن همراهش هم هیچ ردی نبود، این احتمال مطرح شد که از سوی عامل یا عاملان جنایت به سرقت رفته باشد. همین هم شد تا بازپرس مصطفی واحدی از شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دستور پیگیری این پرونده را صادر کند و شماره پلاک خودروی مقتول هم به تمامی واحد‌های گشت پلیس اعلام شد تا در صورت مشاهده توقیف شود.

اما حالا با گذشت چند هفته از آن حادثه، تلاش کارآگاهان جنایی به نتیجه نرسیده است. از سوی دیگر در این مدت افراد زیادی هم در برابر بازپرس پرونده حاضر شدند و مورد سوال و جواب قرار گرفتند تا شاید راز این جنایت برملا شود. در میان این افراد یکی از همکاران نزدیک به مظفریان در اظهاراتی مدعی شد که روز قبل از جنایت او را در یک خیریه ملاقات کرده است و چند کلامی هم درباره یک گردنبند عتیقه با هم صحبت کرده‌اند؛ گردنبند طلایی قدیمی که مقتول قبل از مرگش آن را ارزش‌گذاری کرده بود.

پلیس به امید اینکه شاید همین گردنبند سرنخی باشد برای روشن‌شدن ماجرا به سراغ دو زنی رفتند که گردنبند را برای قیمت‌گذاری به نزد مقتول برده بودند. اما اظهارات این دو زن هم کمک چندانی نکرد: «ما از طریق دوستانم با آقای مظفریان آشنا شدیم، بعد هم با صاحب گردنبند قرار ملاقاتی ترتیب دادیم. مرحوم پس از بررسی دقیق گردنبند نظرشان را اعلام کردند، اما رقم پیشنهادی ایشان مورد قبول صاحب آن قرار نگرفت.»، اما این زنان این موضوع را هم به بازپرس گفتند که قبل از دیدار مظفریان چند پیام تهدیدآمیز دریافت کردند: «از یک شماره ناشناس برای ما چند خط پیام ارسال شد به ما هشدار دادند که از مقتول فاصله بگیریم، حتی در یکی از پیام‌ها خطاب به ما عنوان شده بود که قصد کلاهبرداری و اخاذی از مرحوم مظفریان را داریم، ولی وقتی این موضوع را باخودشان مطرح کردیم اظهار بی‌اطلاعی کردند.»

به جز این دو زن، تاکنون ١٥ مرد هم مورد بازجویی قرار گرفتند؛ حتی یکی از طلافروش‌هایی که گفته می‌شد بدهی بسیاری به مظفریان داشته است. این مرد طلافروش در روز‌های پایانی تیر با حضور در دادسرای جنایی به بازپرس پرونده گفت: «من به او بدهکار هستم، اما رابطه خیلی خوبی داشتیم، حتی چند روز قبل از قتل با او ملاقات کردیم و درباره کار و حساب و کتاب با هم صحبت کردیم.»

چند نفر دیگر از همکاران و آشنایان مقتول هم کم و بیش اظهارات مشابهی داشتند. صحبت‌های مطرح‌شده و اطلاعات به دست‌آمده تا اینجای کار کمکی به پیشرفت این پرونده نکرده و پلیس همچنان در تلاش است تا سرنخی به دست آورد. در این میان هم پسر مقتول که در کشور کانادا طبابت می‌کند، پس از اینکه از مرگ پدرش مطلع شد، به کشور بازگشت.

او سال‌هاست که از ایران دور بوده و از دوران دبیرستان به اروپا و سپس کانادا مهاجرت کرده است. به همین دلیل هم از کار‌های پدرش هیچ اطلاع درستی ندارد و همه دانسته‌هایش براساس صحبت‌های دوستان و همکاران قدیمی پدرش است. با وجود این او برای رسیدگی به این پرونده وکیل گرفته و خواستار دستگیری و مجازات قاتل پدرش است.