حمله اراذل و اوباش با چاقو و مصدومیت جدی صورت مرتضی سپهوند قهرمان سابق تیم ملی و مربی فعلی تیم ملی بوکس ما را یاد لحظه مرگ مرحوم روح‌الله داداشی می‌اندازد؛ قهرمان بدنسازی که بر اثر حمله اوباش با ضربات چاقو جانش را از دست داد.
به گزارش خبرآنلاین، مرتضی سپهوند درباره حمله اراذل و اوباش به خودش در حضور همسر و فرزندانش، می‌گوید: «چند روز پیش در شهر خرم‌آباد با خودروی شخصی همراه خانواده‌ام در حال عبور از خیابان بودیم که تصادف جزئی با یک خودرو غریبه داشتم؛ برای اینکه مطمئن شوم از لحاظ مالی خسارتی وارد نشده از ماشین پیاده شدم تا شرایط ماشینم را بررسی کنم؛ خم شدم سپر ماشین را نگاه کردم و وقتی بلند شدم تا سرم را برگرداندم، دیگر چیزی متوجه نشدم. متأسفانه دو نفر از اوباش سرشناس خرم‌آباد با چاقو به من حمله کردند و صورتم به شدت آسیب دید، حدود سه ساعت در اتاق عمل بودم، نزدیک بود جانم را از دست بدهم. فقط اگر چاقو چند سانتیمتر پایین‌تر خورده بود، شاهرگم را زده بودند.»
این اتفاق روحیه دختر سپهوند را به‌هم ریخته: «دختر کوچکم از شدت جراحت صورتم، روحیه اش به‌هم ریخته و لکنت گرفته و حالا زیر نظر پزشکان مراحل گفتاردرمانی انجام می‌دهد. متأسفانه هر دو مهاجم از اوباش سرشناس خرم‌آباد هستند و به خاطر موقعیت خانوادگی پرونده‌های زیادی در دادسرا دارند. خدا به خانواده‌ام رحم کرد که مثل روح‌الله داداشی جانم را از دست ندادم.»
او از ضاربانش شکایت کرده است: «من مربی تیم ملی هستم و همه می‌دانند که فرد بی‌حاشیه‌ای هستم؛ من امروز به لطف خدا از مرگ نجات پیدا کردم، اما باید این افراد به دست قانون سپرده شوند تا قانون با آن‌ها برخورد کند. اگر این افراد دستگیر نشوند فردا سراغ فرد دیگری می‌روند و خون یک آدم بی‌گناه را پایمال می‌کنند.»
به گزارش خبرآنلاین، مرتضی سپهوند درباره حمله اراذل و اوباش به خودش در حضور همسر و فرزندانش، می‌گوید: «چند روز پیش در شهر خرم‌آباد با خودروی شخصی همراه خانواده‌ام در حال عبور از خیابان بودیم که تصادف جزئی با یک خودرو غریبه داشتم؛ برای اینکه مطمئن شوم از لحاظ مالی خسارتی وارد نشده از ماشین پیاده شدم تا شرایط ماشینم را بررسی کنم؛ خم شدم سپر ماشین را نگاه کردم و وقتی بلند شدم تا سرم را برگرداندم، دیگر چیزی متوجه نشدم. متأسفانه دو نفر از اوباش سرشناس خرم‌آباد با چاقو به من حمله کردند و صورتم به شدت آسیب دید، حدود سه ساعت در اتاق عمل بودم، نزدیک بود جانم را از دست بدهم. فقط اگر چاقو چند سانتیمتر پایین‌تر خورده بود، شاهرگم را زده بودند.»
این اتفاق روحیه دختر سپهوند را به‌هم ریخته: «دختر کوچکم از شدت جراحت صورتم، روحیه اش به‌هم ریخته و لکنت گرفته و حالا زیر نظر پزشکان مراحل گفتاردرمانی انجام می‌دهد. متأسفانه هر دو مهاجم از اوباش سرشناس خرم‌آباد هستند و به خاطر موقعیت خانوادگی پرونده‌های زیادی در دادسرا دارند. خدا به خانواده‌ام رحم کرد که مثل روح‌الله داداشی جانم را از دست ندادم.»
او از ضاربانش شکایت کرده است: «من مربی تیم ملی هستم و همه می‌دانند که فرد بی‌حاشیه‌ای هستم؛ من امروز به لطف خدا از مرگ نجات پیدا کردم، اما باید این افراد به دست قانون سپرده شوند تا قانون با آن‌ها برخورد کند. اگر این افراد دستگیر نشوند فردا سراغ فرد دیگری می‌روند و خون یک آدم بی‌گناه را پایمال می‌کنند.»
