"یوشکا فیشر"* وزیر خارجه اسبق آلمان در مقالهای برای "پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت"، از بحران سه گانهای سخن گفته که جهان کنونی ما در بحبوحه پاندمی ویروس کرونا با آن دست و پنجه نرم میکند. وی در این رابطه مینویسد:
فرارو نوشت: «پاندمی ویروس کرونا در کشورهای مختلف جهان (با توجه به اینکه بسیاری از کشورها در حال لغو مقررات قرنطینه، محدودیتهای آمد و شد و فاصله گذاری اجتماعی هستند)، در حالِ وارد شدن به موج دوم خود است. با این حال، با توجه به عدم موفقیت جامعه پزشکی در دستیابی به یک واکسن و روش درمانی موثر جهت درمان کرونا، ایده بازگشت به گذشته و شرایط عادی، بیش از پیش، رویایی و آرامانگرایانه به نظر میرسد. بدتر از همه، این مساله موجب میشود تا ظهور موج دوم شیوع ویروس کرونا در سطح منطقهای و جهانی (و در مقیاسی گسترده تر)، بیش از پیش محتمل به نظر برسد».
به گزارش فرارو، درست است که تصمیم سازان سیاسی، پرسنل حوزه بهداشت و درمان، دانشمندان، و عمومِ مردم، تجربیات زیادی را از موج اول شیوع ویروس کرونا، فراگرفته اند. با این حال، موج دوم شیوع ویروس کرونا، به احتمال زیاد به وقوع خواهد پیوست. موج دوم در مقایسه با موج اول، به نحو متفاوتی خود را نشان خواهد داد. به جایِ اعمال مقررات قرنطینه یِ گسترده و تمام عیار که زندگی اجتماعی و اقتصادی را با وقفه مواجه کند، واکنش به شیوع ویروس کرونا عمدتا مبتنی بر قوانین سخت، اما هدفمند در زمینه فاصله گذاری اجتماعی، استفاده از ماسک، ارتباط از راه دور و استفاده از ویدئو کنفرانس و موارد دیگر خواهد بود. با این حال، بسته به شدتِ موج دوم، احتمال دارد مقررات قرنطینه به صورت محلی یا منطقه ای، (در صورت لزوم) اجرا شوند.
همچون موج اولِ بحران شیوع ویروس کرونا، موج دوم نیز احتمالا با یک بحران سه گانه (به طور همزمان) همراه خواهد بود. علاوه بر خطرِ از کنترل خارج شدن فاز دوم شیوع ویروس کرونا و گسترش جهانی هر چه بیشتر این بیماری، بایستی از چالش¬های دیگری نظیر تشدید بحرانهای اقتصادی و اجتماعی جاری و همچنین درگیریهای ژئوپلیتیک نیز یاد کرد. اقتصاد جهانی مدتی است که به دلیل شیوع ویروس کرونا، در شرایط رکود به سر میبرد و چشم انداز روشنی هم برای بهبود شرایط در کوتاه مدت، به چشم نمیخورد. این مساله در کنار پاندمی ویروس کرونا، به ویژه در ماههای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر سال جاری میلادی، موجب تشدید رقابتها میان چین و ایالات متحده خواهد شد.
اگر این تحولات بهداشتی (مرتبط با سلامت)، اجتماعی-اقتصادی، و ژئوپلیتیک را به قدر کافی بی ثبات کننده ندانیم، باید به این نکته توجه کنیم که نمیتوان از مولفهای به نام "ترامپ" نیز غافل شد. اگر قرار باشد ترامپ در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود، هرج و مرج کنونی در جهان بیش از پیش تشدید خواهد شد. این در حالی است که اگر رقیب وی "جو بایدن" در انتخابات آمریکا پیروز شود، ثبات بیشتری در عرصه معادلات سیاسی داخلی آمریکا و همچنین در عرصه بین المللی حاکم خواهد شد.
بایستی اعتراف کنیم که انتخابات آمریکا و نتیجه آن برای این کشور و آینده جهان بسیار تعیین کننده خواهد بود. اغراق نیست اگر بگوییم که بشریت در برهه کنونی، در یک چهارراه تاریخی بزرگ قرار دارد. وسعت و عمقِ رکود اقتصادی ناشی از شیوع ویروس کرونا احتمالا تا پاییز و زمستان آتی آشکار نمیشود و وقتی هم نمایان شود، در نوع خود شوکه کننده خواهد بود، زیرا جهان، دیگر به چنین تحولاتی عادت ندارد و نمیتواند خود را با آنها سازگار کند. ما هم از نظر روان-شناختی و هم از منظر واقعی، به رشدِ مداوم و باثبات عادت داریم.
در این نقطه باید این سوال را بپرسیم که آیا کشورهای ثروتمندتر در غرب و آسیا، قادر خواهند بود با یک بحران و رکود-اقتصادیِ ادامه دار، گسترده و عمیق، دست و پنجه نرم کنند؟ حتی اگر این دولت ها، تریلیونها دلار در قالب بستههای محرک اقتصادی برای جبران خسارات ناشی از رکود اقتصادی بزرگ در جهان هزینه کنند، باز هم این سوال در جای خود باقی است که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در بدترین سناریو (که البته غیرممکن هم نیست)، ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز میشود، موج دوم پاندمی ویروس کرونا جهانی و فراگیرتر خواهد بود، اقتصادهای مختلف در دنیا همچنان روند نزولی را طی میکنند، و یک جنگ سرد جدید در در شرق آسیا ایجاد خواهد شد و تشدید میگردد. با این حال، حتی اگر بدترین سناریو را نیز تصور نکنیم، بحران سه گانهای در دوره جدید به وجود میآید و تشدید میشود که برای مقابله موثر با آن، بایستی نظامهای اقتصادی و سیاسی ملی و همچنین نهادهای چندجانبه بین المللی را مورد بازسازی و اصلاح قرار دهیم. حتی در بهترین سناریو (حالت)، هیچ گونه بازگشتی به شرایط عادی که ما در گذشته آن را میشناختیم و یا حتی شرایط کنونی، وجود نخواهد داشت. گذشته، گذشته است و آنچه اکنون مهم است، آینده میباشد.
ما نباید در زمینه آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد، گرفتار توهمات و افکار غیرواقعی بشویم. بحرانهایی که به واسطه پاندمی ویروس کرونا ایجاد شده اند، به قدری عمیق و گسترده هستند که باید گفت به نحو غیرقابل اجتنابی به توزیع افراطی و رادیکالِ قدرت و ثروت در جهان منجر خواهند شد. در این راستا، آن دسته از دولتهایی که خود را از جهات مختلف با شرایط جدید آماده کرده باشند، در اردوگاه برندگانِ جهان آینده قرار خواهند داشت. بدون تردید، آنهایی نیز که خود را برای شرایط جدید آماده نکرده باشند، در میان بازندگان قرار خواهند داشت.
گذشته از همه اینها، حتی مدتها قبل از شیوع جهانی ویروس کرونا، جهان در حال گذار به عصر دیجیتال بود که این مساله خود تاثیرات و پیامدهای گستردهای برای اقتصاد جهانی و همچنین توزیع ثروت و قدرت در عرصه بین المللی به همراه داشته است. اضافه بر این، چشم اندازِ یک بحران اقتصادی به مراتب بزرگتر، بیش از پیش عیان شده است. در کنار این مساله، وقوع تغییرات آب و هوایی در جهان، اثرات به شدت منفی از خود برجا خواهد گذاشت. تاثیراتی که ما تاکنون مشابه آنها را ندیده ایم و هیچ واکسنی نیز برای مقابله و حل آنها وجود ندارد.
از این منظر، پاندمی ویروس کرونا را به معنای واقعی کلمه، بایستی یک نقطه عطف در تاریخ بشریت به حساب آوریم. برای قرنها ما به یک سیستم خاص اقتصادی و سیاسی تمسک جسته ایم. این سیستم هم اکنون محدودیتهای خود را نمایان ساخته و ضرورت ایجاد تغییرات عمیق را، غیرقابل اجتناب کرده است. آنچه در برهه کنونی بسیار اهمیت دارد این است که ما از بحران سه گانه در دلِ موج اول شیوع ویروس کرونا، درسهای لازم را فرابگیریم و متناسب با آنها (متناسب با واقعیت ها)، برای آینده برنامه ریزی کنیم.
* یوشکا فیشر، تحلیلگر مسائل بین المللی است. او در فاصله سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵، وزیر خارجه آلمان بوده است.