شنبه ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۵

اصرار سیما در نمایش بی وقفه مصیبت

تنش، استرس، نگرانی،ترس، نا امنی، جرم، دلتنگی، غم، بدبختی و مصیبت، ارمغان این شب های صدا و سیمای ملی به هم وطنان عزیز است.
کد خبر : ۵۱۰۷۴
به گزارش صراط به نقل از تبیان به نظر می رسد هیچ زمانی وجود نداشته که تلویزیون ملی به طور همزمان، سه مجموعه تلویزیونی سرشار از مصیبت و بدبختی را به طور همزمان پخش کند. واقعا دست مریزاد به این حسن انتخاب. به نظر می رسد مسئولین سیمای ملی و تهیه کنندگان و کارگردانان محترم این مجموعه های تلویزیونی فراموش کرده اند که رسالت واقعی شان چیست و یا اینکه این روزها در میان مردم و مشکلات متعددی که با آن روبرو هستند، زندگی نمی کنند.
برای همه واضح است که مردم جامعه ما روزهای سختی را سپری می کنند. مشکلاتی از قبیل تورم، عدم توازن میان هزینه ها و درامدها، افزایش نرخ دلار و سکه و...مشکلاتی هستند که به مشغله هر روزه مردم تبدیل شده اند. از طرف دیگر اخبار جرم و جنایت و دزدی های رخ داده نیز از طرق مختلف به گوش مردم می رسد.
وقتی مردم لحظاتی را بعد از سپری کردن یک روز کاری پرمشغله، به خانه بازمی گردند و دوست دارند لحظات فراغتی خود را به تماشای تلویزیون بنشینند، سراغ هر سریالی که می روند، به نوعی با غم و بدبختی مواجه  شوند
 پس با وجود چنین اوضاعی چه اصراری است که وقتی مردم لحظاتی را بعد از سپری کردن یک روز کاری پرمشغله، به خانه بازمی گردند و دوست دارند لحظات فراغتی خود را به تماشای تلویزیون بنشینند، سراغ هر سریالی که می روند، به نوعی با غم و بدبختی مواجه  شوند.
گل سرسبد این سریالها مجموعه "تا ثریا" می باشد. تصور می کنم هیچ صحنه روشنی در این مجموعه به چشم نمی خورد. از همان ابتدای سریال همه چیز با غم و غصه و بدبختی آغاز شد. انگار مشکلی وجود نداشت که شخصیت اصلی این داستان یعنی ثریا خانوم، به آن دچار نباشد.
موضوع این سریال با نحوه عجیب تصویر برداری آن، مجموعه ای پرتنش را پدید آورده که به نظر می رسد صحنه به صحنه این مجموعه به نوعی به قدم زدن بر روی اعصاب بینندگان شبیه است. صحنه هایی همچون اعتراف گرفتن در زندان از ثریا خانوم، بازجویی از دخترها و دامادهای ثریا خانوم، عبور ثریا خانوم در برابر دیدگان خانواده اش و سوار شدن به ماشین زندان و...گه گاه آنچنان غم انگیر و خاکستری است که مخاطب را وادار می کند تا لحظاتی برای تسکین ا عصاب، شبکه را عوض کند.
ای کاش می شد از نویسنده محترم این مجموعه های تلخ و سیاه، پرسید که به واقع در میان جمعیت هفتاد و پنج میلیون نفری ایران، چند نفر وجود دارند که همچون ثریا خانوم، شوهر از دست داده باشند و سه بچه را با سختی بزرگ کنند، وقتی بچه ها بزرگ شدند، به اصرار آنها خانه مسکونی را بفروشند و پول خانه را به کسی واگذار کنند تا با ان کار کند، بعد پول آنها در جریان کار از بین برود،این خانوم با مردی که پرستارش بوده ازدواج پنهانی کند، در یک مشاجره معمولی موجب قتل شوهر تازه اش شود، پسر نوجوانی هم داشته باشد که عاشق شده و دختری را می خواهد و...
قطعا منکر این موضوع نیستیم که از این قبیل مشکلات در جامعه ما فراوان است اما سوال ما این است که واقعا هدف از به تصویر کشیدن این همه اتفاق سیاه چیست؟ اصلا فرض بر اینکه نیمی از مردم جامعه ما دچار چنین مشکلاتی هستند،این جریان رقابت و اصرار سیما در نمایش بی وقفه مصیبت و بدبختی و غم و غصه چیست؟ تا کی قرار است دائما شاهد پخش کلکسیونی از نقاط منفی باشیم؟
وضعیت فیلم های ما به گونه ای شده که گویا اگر مجموعه ای ساخته شود که در آن نقاط روشن و مثبت بیشتر از نقاط منفی و سیاه باشند، نمی توانند در جذب مخاطب موفق عمل کنند.
کارگردانان عزیز و گرانقدر ما گویا تصور می کنند هر کس بتواند نمایش پررنگ تری از فجایع اخلاقی و خانوادگی را به تصویر بکشد، گوی سبقت و موفقیت را از دیگران ربوده است. اما آنچه مشخص است اینکه این مجموعه های تلویزیونی مردم را خسته تر و کسل تر می کنند. تماشای بی اعتمادی میان یک زن و شوهر جوان، ان هم در ابتدای زندگی، چه تاثیر مثبت و ارزنده ای را بر نسل جوان و نوجوان ما بر جای خواهد گذاشت(سریال شیدایی) ؟
تماشای غصه و ماتم پدر و مادری که با هزاران امید، فرزندشان را برای ادامه تحصیل به شهرستان می برند و در این مسیر بر اثر تصادف، فرزندشان فوت می کند،(سریال پنجره) جز نگرانی و ترس در دل مادران این جامعه، چه چیزی را به ارمغان می آورد؟ تماشای این مسائل حتی برای اقلیتی که به این مصائب و مشکلات دچار شده اند نیز، جز یادآوری یک اتفاق تلخ و خاکستری، ثمره ای در بر ندارد.
ای کاش این امکان وجود داشت تا مردم بگویند دوست دارند چه برنامه هایی را با چه موضوعاتی از تلویزیون تماشا کنند. انوقت شاید مسئولین متوجه می شدند که ذهن خسته مردم را با پخش مجموعه هایی شاد و در عین حال اموزنده، می توانند تسکین دهند و نه اینکه با نمایش بدترین رویدادها به بدترین شکل ممکن، غم و غصه شخصیت های داستان تلویزیونی را هم به غصه های شخصی مردم اضافه کنند.
رسانه ای همچون تلویزیون ملی در شرایط کنونی وظیف خطیری را عهده دار است. مسئولین سیما با در نظر گرفتن همه شرایط باید تجدید نظری بر روند تولید مجموعه های تلویزیونی داشته باشند
بارها گفته ایم و باز هم می گوئیم که رسانه ای همچون تلویزیون ملی در شرایط کنونی وظیف خطیری را عهده دار است. مسئولین سیما با در نظر گرفتن همه شرایط باید تجدید نظری بر روند تولید مجموعه های تلویزیونی داشته باشند. در غیر این صورت نمی توان انتظار داشت که مردم با میل و رغبت، در لحظات فراغت شان، سراغی از تلویزیون ملی و برنامه هایش بگیرند.
 
 
 

آخرین اخبار و تصاویر اجتماعی  را در سرویس جامعه صراط بخوانید.