پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۷
از قهرمانی جهان تا قاچاق کالا

سرگذشت تلخ یک استعداد ناب ورزشی!

در گزارش زیر سرگذشت تلخ یک ورزشکار که از اردوی تیم ملی به شوتی شدن رسید را مرور می‌کنیم.
کد خبر : ۵۰۸۳۱۴

سایت فدراسیون جهانی وزنه‌برداری را باز کنید و در بخش نتایج یک نام را جست‌و‌جو کنید: «Alireza Dehghan» بله علیرضا دهقان. جوان اول شهر امیدیه وزنه‌برداری که خیلی زود به اردوی تیم‌ملی بزرگسالان دعوت شد و رکورد‌های زیادی را به نام خودش جابه‌جا کرد.

مروری بر افتخارات این وزنه‌بردار گویای همه چیز است:

۲۰۱۳- قهرمان نوجوانان جهان 

قهرمان نوجوانان آسیا ۲۰۱۶- نایب قهرمان جوانان جهان 

قهرمان جوانان جهان علیرضا سابقه حضور در مسابقات جهانی بزرگسالان را هم دارد؛ آنهم به عنوان یکی از جوان‌ترین وزنه‌برداران تاریخ تیم‌ملی بزرگسالان.

سال ۲۰۱۳ در حالی که فقط ۱۶ سال و ۹ ماه و ۲۹ روز سن داشت، توسط کوروش باقری برای حضور در رقابت‌های جهانی لهستان انتخاب شد. قبل از آن سجاد بهروزی در مسابقات جهانی ۲۰۰۵ با ۱۶ سال سن جوان‌ترین عضو تیم ملی بزرگسالان بود و ۸ سال زمان برد تا یک ۱۶ ساله دیگر دوبنده تیم ملی را بپوشد.

یک استعداد ناب که نامش برای همیشه به عنوان رکورددار دسته ۸۵ کیلوگرم نوجوانان ایران، در فهرست رکورد‌های وزنه‌برداری ثبت شده است. قرار بود جای خالی کیانوش رستمی و سهراب مرادی را بعد از خداحافظی این دو اسطوره پر کند، اما حالا دو سالی هست که کسی از علیرضا خبر ندارد.

او به شکلی کاملا غیر‌منتظره وزنه‌برداری را کنار گذاشته تا ستاره‌ای که می‌توانست تا ابد در تارک ورزش ایران بدرخشد، به یکباره خاموش شود. دهقان حالا یک «شوتی» است. برای آن‌هایی که این واژه برایشان ناآشناست باید گفت؛ شوتی پدیده‌ای اجتماعی-اقتصادی است که در آن افراد به حمل کالای قاچاق به وسیله خودرو می‌پردازند! به همین تلخی...

آخرین باری که وزنه زدی کی بود؟
سال ۹۷ و در مسابقات قهرمانی بزرگسالان کشور در امیدیه آخرین باری بود که روی تخته وزنه‌برداری حاضر شدم. آنجا زیاد آماده نبودم. با این حال نایب قهرمان ایران شدم. بعد هم تصمیم گرفتم وزنه‌برداری را برای همیشه کنار بگذارم...

می‌توانستی یکی از بهترین‌های وزنه‌برداری دنیا باشی. چه عواملی باعث شد چنین تصمیم سختی را بگیری؟
بد بیاری‌های من از سال ۲۰۱۴ شروع شد. من بعد از مسابقات جهانی ۲۰۱۳ دیگر به اردوی تیم‌ملی دعوت نشدم، در که حالی بدنم آماده بود و می‌توانستم مدال بازی‌های آسیایی را به‌دست آورم. نمی‌دانم چرا بهمن زارع مرا به تیم‌ملی دعوت نکرد. فکر می‌کنم اگر آن زمان در حق من اجحاف نمی‌شد الان مسیر زندگی‌ام نیز چیز دیگری بود.

به صرف خط خوردن در یک مسابقه نمی‌توان کسی را مقصر دانست. من دنبال دلایل بیشتری هستم...
خب، بعد از آن آسیب دیدگی داشتم. یک سری حواشی هم بود که خودم برای خودم درست کردم. بعد هم که خواستم دوباره وزنه‌برداری را شروع کنم پدرم به رحمت خدا رفت. او سرطان‌ریه داشت و ما هم موقعی فهمیدیم که دیگر کار از کار گذشته بود. شاید یکی از مهم‌ترین دلایلی که من ورزش را رها کردم همین اتفاق تلخ بود. پدر برای ما همچون کوهی استوار بود و با درگذشت او تمام بار مسوولیت خانه روی دوش من قرار گرفت.

یعنی هیچ کسی نبود که تو را در ۲۱ سالگی از این تصمیم منصرف کند؟
چرا. آقای عبدالرضا فولادی و بسیاری دیگر از مربیان با من صحبت کردند که به وزنه‌برداری برگردم. اما یکسری‌ها هم بودند که به من انرژی منفی می‌دادند و انگار بدشان نمی‌آمد من از دور خارج شوم. آن‌ها با حرف‌هاشان روحیه من را خراب کرده بودند و می‌گفتند دیگر نباید عمرم را برای موفقیت در وزنه‌برداری تلف کنم. البته فشار زندگی هم بود و من به عنوان نان‌آور خانواده باید کاری می‌کردم تا خانواده را از این شرایط سخت خارج کنم.

حالا چرا شوتی؟
وزنه‌برداری نگذاشت حرفه دیگری یاد بگیرم، به همین خاطر کار دیگری از دستم برنمی‌آمد.

دقیقا چه‌کار می‌کنید؟
با پژو جنس قاچاق از بندر به تهران می‌آوریم. هر چیزی غیر از مواد مخدر و مشروبات الکلی.

بی‌خوابی و خطر تصادفات جاده‌ای و انجام کار غیر‌قانونی را به چه قیمت به جان خریده‌ای؟‌
نمی‌دانم چه بگویم. فقط می‌دانم در این سال‌ها به عنوان یک قهرمان، هیچ حمایتی ندیدم. نمی‌دانم در شهر‌های بزرگ هم همین‌طور با ورزشکاران و قهرمانان‌ملی برخورد می‌کنند یا، چون من در شهر کوچکی مثل امیدیه هستم باید با چنین سرنوشتی مواجه می‌شدم...

هنوز هم وزنه‌برداری را پیگیری می‌کنی؟
نه! زیاد پیگیر نیستم، چون حالم را بد می‌کند و مرا به گذشته می‌برد. به همین خاطر سعی می‌کنم به وزنه‌برداری فکر نکنم.