نامزدهای تصدی ریاست مجلس تقریبا روشن شده اند و حالا همه منتظر هستند تا ببینند پس از آغاز به کار مجلس یازدهم در تاریخ ۷ خرداد، چه کسی خواهد توانست بعد از ۱۲ سال، صندلی ریاست را مال خود کند. در این رقابت اما همگان شانس مرد طرقبه ای سیاست ایران را بیش از بقیه میدانند. ادامه گزارش برآوردی کلی از سبد رای نامزدهاست.
زاکانی؛ انصراف به قصد...؟
به گزارش خبرآنلاین یکی از اتفاقات مهم اخیر پیرامون رقابت بر سر ریاست مجلس یازدهم، انصرافی بود که علیرضا زاکانی به شکل توئیتری اعلام کرد. او در این باره تاکید کرد: «ضمن احترام به دعوت برخی همکاران، برای حفظ وحدت و انسجام نیروهای انقلاب در مجلس یازدهم، اجرای برنامه تحول را انشاءالله در همکاری و هماهنگی با فرد فرد با نمایندگان دنبال خواهم نمود.» این انصراف واکنش بقیه چهره های اصولگرایی از جمله قالیباف را در پی داشت؛ واکنشی که نشان می داد باید منتظر باشیم در رقابت بر سر ریاست، سبد رای زاکانی به سمت قالیباف سرازیر شود.
قالیباف درباره این انصراف در توئیتر نوشت: «به لطف خدا این مجلس، مجلس کار، همکاری و برادری در حل مسائل مردم خواهد بود.» گرچه زاکانی از نامزدی ریاست مجلس انصراف داد اما شنیدهها حکایت از آن دارد که در مقابل انصراف او، نائب رئیسی و به ویژه، ریاست مرکز پژوهشهای مجلس به زاکانی پیشنهاد شده است.
حاجی بابایی، گزینه پایداری ها در برابر قالیباف
یکی دیگر از اتفاقات مهم در روزهای گذشته بالا آمدن یکباره حاجی بابایی در کورس رقابت بر سر ریاست مجلس بود. برخی شنیده ها حکایت از حمایت جبهه پایداری از نامزدی حمیدرضا حاجی بابایی رئیس فراکسیون نمایندگان ولایی[فراکسیون نزدیک به پایداری ها در مجلس دهم] در برابر قالیباف دارد. پایداری ها با لیدری آقاتهرانی - که خود ترجیح داد برای حفظ وجهه اش هم که شده وارد گردونه رقابت نشود - با همکاری برخی نیروهای درون و برون پارلمانی، مشغول ارتقا و بیشینه سازی آرای حاجی بابایی هستند.
پایداری ها که یکی از شروط شان برای پیوستن به لیست «ایران سربلند»، حذف شخص قالیباف و حتی برخی چهره های نزدیک به او بود - تا حدی که وحید یامین پور گزینه متبوع به خود را صرفا به دلیل حمایت جزئی از قالیباف، مورد بغض خویش قرار دادند - اکنون و در درون مجلس، مشغول تدارک یک دوقطبی قدرتمند با محوریت حاجی بابایی علیه شهردار پیشین تهران هستند.
بنابر شنیده ها، این جبهه به وزیر آموزش و پرورش دولت دهم، وعده جمع آوری ۱۷۰ تا ۱۸۰ رای را داده است. با این حال و با توجه به تمایل سبد آرای زاکانی به سمت قالیباف و ساز جداگانه آرای سیدشمس الدین حسینی یا علی نیکزاد[دو چهره وابسته به گفتمان جدایی طلب احمدی نژاد] بعید به نظر میرسد این میزان رای محقق شود. گرچه برخی شنیده ها از سوی چهره های عضو پایداری حکایت از احتمال ائتلاف لحظه آخری پایداری ها با قالیباف را دارد، ائتلافی که می تواند مشابه بستن لیست ایران سربلند همراه با دادن امتیازات ویژه به این جبهه باشد.
میرسلیم؛ مردی برای اعاده حیثیت موتلفه
حزب موتلفه اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و بعد از آن، کارکرد صرفا تامین مخارج انتخاباتی جناح راست را به کناری نهاد و تصمیم گرفت به عنوان یکی از تشکیلات ریشه دار این جناح، آستین ها را بالا زده و خود مستقیما برای تصرف نهادهای قدرت، وارد گود شود. در میان همه موتلفه ای های سرد و گرم چشیده، آن مردی که در مقایسه با دیگران هم سواد آکادمیک بیشتری دارد و هم سابقه مدیریتی کلان تر، سیدمصطفی میرسلیم است و برای همین، در انتخابات ریاست جمهوری قبلی به نمایندگی از این حزب تا پایان ایستاد و کنار نکشید.
در رقابت بر سر ریاست مجلس یازدهم نیز گویا میرسلیم، خیال کنارکشیدن به نفع گزینه یا گزینه های دیگر را ندارد. اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه چندی پیش با حمایت از نامزدی میرسلیم گفته بود: «حزب موتلفه اسلامی در جمعبندی به این نتیجه رسیده که گزینه اصلح و ارجح، برای ریاست مجلس یازدهم، آقای مهندس سیدمصطفی میرسلیم است.»
با این حال، بسیاری برای مهندس موتلفه ای هیچ شانس پیروزی قائل نیستند. مثلا عباس سلیمی نمین فعال اصولگرا گفته است: «رسانههای اصلاحطلب هم با هدف اختلافافکنی با جوسازیهایی آقای میرسلیم را گزینهای مناسب برای ریاست مجلس مطرح میکنند. این نوع رفتارها در حالی از سوی عدهای سر میزند که معلوم است میرسلیم جایگاهی برای ریاست مجلس ندارد.» برخی ناظران اما معتقدند که میرسلیم با وجود پایین بودن شانسش برای کسب مقام ریاست، میتواند بر سر نواب رئیسی یا اگر پرستیژش اجازه بدهد، حتی برای بقیه کرسی های هیئت رئیسه نیز در مظان نامزدی قرار بگیرد.
احمدی نژادی ها؛ اقلیت قدرتمند
در میان نمایندگان نزدیک و وابسته به دولت های نهم و دهم، دو نفر بیش از دیگران در مظان نامزدی ریاست مجلس قرار دارند؛ علی نیکزاد و سیدشمس الدین حسینی. در این میان، نیکزاد از وجهه سیاسی بیشتری برخوردار است[همراهی اش با سیدابراهیم رئیسی در جریان سفرهای تبلیغاتی انتخابات ۹۶ گویای همین امر است] و همین امتیاز، او را در مقایسه با حسینی، از قابلیت و توانایی بیشتری جهت سازماندهی آرای نمایندگان منتخب به نفع خود برخوردار کرده است.
آنطور که از شواهد امر پیداست، خود این طیف از مدیران دولت احمدی نژاد به نیکزاد بیشتر از حسینی تمایل دارند و نیکزاد به واسطه پشت گرمی به آرای آذری زبان های مجلس، انگیزه قوی تری برای نامزدی و رقابت با دیگر گزینه ها به ویژه با قالیباف را دارد. در این باره، چندی پیش محمدجواد ابطحی عضو جبهه پایداری در گفتگو با «خبرآنلاین» گفته بود: «اگر آقای شمس الدین حسینی به نفع آقای نیکزاد کنار برود، شانس نیکزاد برای ریاست مجلس بیشتر خواهد شد. آقای نیکزاد آذری زبان است و نمایندگان مناطق آذر نشین نشان دادند که متحد هستند تا به کسی که آذری زبان است رای بدهند.» آنطور که از شواهد امر پیداست نیکزاد با اعمال لابی های منظم با نمایندگان، اسب خود را برای کسب ریاست بدون در نظر گرفتن همه حواشی، زین کرده است و باید از همین حالا، او را یکی از جدی ترین چهره ها بدانیم.
قالیباف، شانس اول ریاست
با وجود این تلاش های ریز و درشت، تقریبا همگان به این قطعیت رسیده اند که قالیباف، شانس اول ریاست بر اولین دوره انتخابات هیئت رئیسه مجلس یازدهم است و باید از همین حالا، او را به عنوان اولین خلف علی لاریجانی پس از یک بازه زمانی ۱۲ ساله در نظر بگیریم. اما نکته مهم تری که در این میان جلب توجه میکند این پرسش است که نوع مناسبات درون پارلمانی و حتی برون پارلمانی پس از تفوق قالیباف بر امور، چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا جریان ها و خرده جریان های درون مجلس یازدهم، دست یاری قالیباف برای همکاری را به گرمی خواهند فشرد یا مرد طرقبه ای آسمان سیاست ایران، شرایط سختی برای کنترل و مدیریت فضای مجلس خواهد داشت. از سویی نوع روابط قالیباف با دولت و شخص حسن روحانی، مورد دیگری است که روشن شدن شان، نیازمند گذر زمان خواهد بود.