سه‌شنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۵ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۰۷
مهدی محمدی

زبان جنايت ، اثر شهادت

کد خبر : ۵۰۳۶۰

استفاده از زبان جنايت براي انتقال پيام هاي راهبردي هيچ وقت روش خوبي نبوده است بويژه وقتي با طرفي روبرو هستيد كه هيچ درك درستي از محاسبات استراتژيك او نداريد.

ترور مهندس مصطفي احمدي روشن، در روز چهارشنبه گذشته، تا آنجا كه به سياست مشترك آمريكا، انگليس و اسرائيل عليه ايران مربوط مي شود نشان دهنده يك ورشكستگي كامل است. با نشستن جنايت به جاي ديپلماسي و گلوله به جاي مذاكره نشان مي دهد پرده ها يكي يكي در حال فرو افتادن است و ملاك هايي روشن براي تمييز سياست واقعي غرب درباره ايران از سياست اعلامي آن ايجاد شده است.

تاريخچه به كارگيري گزينه عمليات ويژه اطلاعاتي عليه برنامه هسته اي ايران به هيچ وجه تازه نيست. بيش از 10 سال است كه اين گزينه به روش هاي مختلف پي گيري مي شود و بيش از 5 سال است كه آمريكايي ها رسما از آن سخن گفته اند.

نخستين بار در 30 سپتامبر 2009 بود كه«عمليات ويژه اطلاعاتي» به عنوان بخشي رسمي و اعلام شده از سبد گزينه هاي غرب عليه ايران رونمايي شد. در آن تاريخ باراك اوباما «فرمان اجرايي كارگروه ويژه جنگ نامتعارف» را به ژنرال ديويد پترائوس فرمانده نيروهاي آمريكايي در منطقه ابلاغ كرد و بلافاصله بعد از آن روزنامه نيويورك تايمز در يادداشتي نوشت هدف اين كارگروه تشديد جاسوسي و عمليات پنهان در ايران است.

فوريه 2010 زماني بود كه موضوع عمليات ويژه اطلاعاتي عليه ايران براي اولين بار وارد يك سند رسمي دولت آمريكا شد. سند ارزيابي دفاعي چهارساله آمريكا در آن تاريخ تصريح مي كند بايد به منظور از بين بردن توانمندي و برنامه هسته اي ايران، قرارگاه هاي عمليات ويژه در منطقه تاسيس شود.

جان ساورز عضو سابق تيم مذاكره كننده هسته اي اتحاديه اروپا با ايران و رييس فعلي سرويس اطلاعات خارجي انگليس (MI6) اولين مقام رسمي اروپايي بود كه علنا خواهان آغاز عمليات هاي اطلاعات پايه در ايران شد. ساورز در اكتبر 2010 به طور تقريبا ناگهاني در مقابل خبرنگاران ظاهر شد و گفت عقيده دارد متوقف كردن برنامه هسته اي ايران فقط از طريق ديپلماسي امكانپذير نيست و براي متوقف كردن برنامه هسته اي كشورهايي مانند ايران يا كند كردن سرعت آن، بايد از عمليات هاي اطلاعات پايه استفاده كرد. به فاصله كوتاهي از اين اظهار نظر ساورز، مجيد شهرياري و فريدون عباسي دواني دو دانشمند هسته اي ايران در تهران ترور شدند. شهرياري در اين ترور به شهادت رسيد.

در تابستان 2011 پانه تا رئيس سيا به وزارت دفاع رفت و ديويد پترائوس فرمانده سابق نيروهاي آمريكايي در منطقه به جاي او مسئوليت سيا را بر عهده گرفت. تحليلگران آمريكايي در همان مقطع بر اين نكته تاكيد كردند كه معناي روشن اين اقدام آن است كه وزارت دفاع به روش هاي سيا و سيا به روش هاي وزارت دفاع نزديك خواهد شد و سرجمع اين جابجايي اين است كه از اين به بعد هم سيا و هم ارتش آمريكا بيش از آنكه بر انجام عمليات هاي نظامي متعارف تكيه كنند، روي ابزاري به نام عمليات ويژه تمركز خواهند كرد.

چند ماه بعد در اكتبر 2011 صحت اين پيش بيني اثبات شد. پس از آغاز دور جديد فشارهاي غرب عليه ايران كه با متهم كردن ايران به داستان خنده دار ترور سفير سعودي در واشينگتن كليد خورد اما هدف واقعي آن منفعل كردن ايران در قبال تحولات منطقه خاورميانه بود، به تدريج مقام هاي سابق و فعلي آمريكايي تعارف در اين باره را كه مشغول انجام عمليات تروريستي در ايران هستند، كنار گذاشتند. در 26 اكتبر 2011، كميته امنيت داخلي مجلس نمايندگان آمريكا ميزبان يك جلسه استماع درباره اتهام تروريستي وارد شده به ايران بود. در اين جلسه كه خيلي زود به صحنه پرت و پلاگويي چند جنايتكار حرفه اي عليه ايران بدل شد، دو مهمان دعوت شده ملاحظه كاري را كنار گذاشتند و خواستار ترور سردار قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه شدند. ژنرال جك كين فرمانده سابق نيروي زميني ارتش آمريكا و رائول مارك گرشت عضو سابق سيا و تحليلگر فعلي بنياد دفاع از دموكراسي در واشينگتن (برادر خوانده موسسه آمريكن اينترپرايز) در اين جلسه از دولت اوباما خواستند با توجه به اينكه سليماني زياد سفر مي كند در اولين فرصت او را ترور كنند!

جالب است يادآوري كنيم كه ايران بلافاصله پس از اين جلسه، طي مكاتبه اي با اينترپل (پليس بين الملل) خواستار پيگرد و بازداشت اين دو نفر شد ولي دولت آمريكا تا كنون از هرگونه همكاري با اينترپل در اين زمينه خودداري كرده است.

قدم بعدي در 22 نوامبر 2011 برداشته شد. در اين تاريخ، رئيس كميته امنيت داخلي مجلس نمايندگان آمريكا (يعني همان كميته اي كه جك كين و مارك گرشت خواستار ترور فرمانده سپاه قدس شده بودند) به همراه دو تن از روساي كميته هاي فرعي آن كميته در نامه اي رسمي به اوباما خواستار انجام عمليات پنهان جدي عليه تاسيسات و حذف فيزيكي نيروهاي انساني، عمليات سايبر، حمايت از جريان فتنه و تحريم بانك مركزي شدند. متن اين نامه علنا منتشر شده و دولت آمريكا هم هرگز عليه آن موضع نگرفته است.

اوباما در 31 دسامبر 2011 و تحت فشارهاي شديد كنگره قانون تحريم بانك مركزي ايران را امضا كرد، پس مي توان حدس زد كه دستور العمل مربوط به اجراي بندهاي ديگر از جمله انجام عمليات تروريستي در ايران را هم ابلاغ كرده باشد.

سند جديد استراتژي دفاعي آمريكا كه در واقع روزآمدترين سند نظامي ارتش ايالات متحده است و در تاريخ ژانويه 2012 منتشر شده، تازه ترين مدرك دولتي آمريكاست كه ثابت مي كند انجام عمليات تروريستي عليه ايران بخشي از سياست مصوب دولت آمريكاست. در اين سند آمده است:«وزارت دفاع بايد با همكاري مجموعه شركاي داخلي و خارجي توانمندي هاي خود براي انجام عمليات هاي موثر عليه برنامه هسته اي ايران را تقويت كند». اين همان سندي است كه تاكيد مي كند ارتش آمريكا بايد به تدريج كوچكتر ولي مجهزتر و كارآمدتر شود و به جاي انجام عمليات هاي نظامي بزرگ توان خود را براي انجام عمليات هاي اطلاعات پايه تقويت كند.

آنچه در اينجا آورديم فقط مشتي نمونه از خروار است. در اينجا درباره صهيونيست ها كه تقريبا به طور روزانه اطلاعات جديد درباره شيوه هاي آنها براي انجام عمليات تروريستي در ايران منتشر مي شود هيچ چيز نگفته ايم. حتي از اظهارات مقام هاي آمريكايي مانند تاكيد سفير اين كشور در اسراييل بر«استفاده از هر ابزار ممكن عليه ايران» هم حرفي نزده ايم. با اين حال موضوع كاملا روشن است. آمريكا، انگليس و اسراييل در چارچوب يك برنامه هماهنگ، اعلام شده، رسمي و داراي جدول زماني در حال انجام جنايت درون ايران هستند. اين موضوعي نيست كه تكذيب خشك و خالي يك سخنگوي پنتاگون يا لحن رياكارانه لئون پانه تا وقتي كه مي گويد«اين كارها در شان آمريكا نيست!» قادر به رفع و رجوع آن باشد.

آمريكا و دوستانش بيش از 5 سال است كه با دو هدف در حال انجام 3 نوع عمليات اطلاعات عليه برنامه هسته اي ايران هستند.

هدف ها اينهاست: 1- كند كردن برنامه هسته اي ايران و 2- ايجاد نااميدي، ياس و ترس در كادرهاي اصلي دخيل در برنامه هسته اي ايران.

شيوه هايي را هم كه آمريكايي ها به كار مي برند مي توان در 3 عنوان خلاصه كرد: 1- عمليات تروريستي 2- عمليات سايبري و 3- عمليات جاسوسي و خرابكاري.

سوالي كه در اينجا وجود دارد اين است كه آيا اين نوع از عمليات عليه برنامه هسته اي ايران به هدف خود رسيده است؟ وقتي دكتر مسعود علي محمدي ترور شد توقع آمريكا اين بود كه اين موضوع به بخشي از فتنه 88 تبديل شود و به تدريج با قرار دادن جامعه دانشگاهي در مقابل نظام، از بنيه عملي پروژه هاي هسته اي ايران كم كند. اما اكنون آمارها نشان مي دهد درخواست دانشگاهيان براي همكاري با سازمان انرژي اتمي از آن تاريخ بيش از 3 برابر شده است.

پس از ترور شهيد مجيد شهرياري آمريكايي ها انتظار داشتند پروژه هاي كليدي هسته اي ايران از جمله پروژه توليد سوخت راكتور تهران متوقف بماند. اكنون لابد از طريق جاسوسان خود در آژانس مطلع شده اند كه توليد سوخت راكتور تهران نهايي شده است.

و بدون شك، انتظار غربي ها از ترور شهيد احمدي روشن اين بود كه فعاليت هاي تحقيق و توسعه در نطنز عقب بيفتد و راه اندازي فردو فعلا متوقف شود. چند هفته طول نخواهد كشيد كه غربي ها خواهند ديد اين بار هم نيروي برانگيزاننده ايمان و شوق شهادت چه كاري دست آنها داده و فردو، تاسيساتي كه امكان هيچ نوع دسترسي نظامي به آن ندارند، افتتاح شده است.

عمليات اطلاعاتي برنامه هسته اي ايران را نه كند و نه متوقف نخواهد كرد. تنها اتفاقي كه مي افتد اين است كه غربي ها خود را در معرض آتش انتقام مرداني قرار مي دهند كه شب و روزشان را با دعا براي شهادت در خانه دشمن سپري مي كنند. آمريكايي ها تا به حال هم كم غافلگير نشده اند ولي غافلگيري هاي آينده از جنسي متفاوت خواهد بود.