این ها بخشی از اظهارات زن جوانی به نام مهسا است که ۱۹ فروردین گذشته به اتهام سرقت از منازل توسط نیروهای ورزیده کلانتری سپاد مشهد دستگیر شد.
بازداشت یک زن در باند سرقت مشهد
این عضو باند که به همراه هفت تن دیگر از همدستانش به چنگ قانون افتاده اند و باند مخوف آنان در عملیات ضربتی پلیس به فرماندهی مستقیم سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) متلاشی شده است، درباره داستان زندگی اش به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: زندگی من از روزی در مسیر نابودی قرار گرفت که فهمیدم همسرم در مرداب اعتیاد دست و پا می زند. او خیلی زود سراغ مواد مخدر صنعتی رفت و روزگارمان را تباه کرد.
طولی نکشید که برای تامین هزینه های سنگین اعتیادش، دست به خلاف و خلافکاری زد چرا که مواد مخدر از او یک انسان بی اراده ساخته بود که حتی توان کار کردن هم نداشت. روزگارمان به سختی می گذشت و همسرم آواره کوچه و خیابان شده بود، او فقط به تامین هزینه های اعتیادش می اندیشید و مرا از خاطر برده بود تا این که به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شد.
از آن روز به بعد، سیاهی و تاریکی در زندگی من نیز ریشه دواند چرا که نمی توانستم مخارج زندگی ام را تامین کنم. در همین روزها بود که به دام زنی معروف به ستاره افتادم. منزل او پاتوق خلافکاران و معتادان بود و بسیاری از نقشه های سرقت در منزل او و پای بساط مواد مخدر کشیده می شد.
تن فروشی مهسا در خانه فساد
«ستاره» مرا اغفال کرد و به آن لانه کثیف برد. برای آن که گرسنه نمانم دست به هر کاری می زدم و خودم را در اختیار مردان قرار دادم رفتار مردان غریبه بدتر از اعتیاد شوهرم بود تا این که مجبور شدم برای دستبرد به منازل نیز با باند آن ها همکاری کنم، البته ستاره هم وضعیتی بهتر از من نداشت چرا که او نیز علاوه بر تامین هزینه های اعتیادش باید مخارج دیگر اعضای خانواده اش را نیز می پرداخت. به همین دلیل زنانی مانند من به راحتی در دام او می افتادند و به خلافکاری روی می آوردند.
سرقت از خانه زن همسایه
خلاصه، خیلی زود وارد باند خلافکاران شدم تا این که مدتی قبل به همراه چند تن از اعضای باند نقشه سرقت از منزل یکی از همسایگان را طرح کردیم. می دانستیم لوازم با ارزشی در منزل زن همسایه وجود دارد. بالاخره با یک برنامه ریزی حساب شده به منزل همسایه دستبرد زدیم و اموال را بین خودمان تقسیم کردیم که در این میان مقداری از لوازم سرقتی نیز به پاتوق ستاره منتقل شد اما بیشتر از دو روز از ماجرای سرقت نگذشته بود که فهمیدیم مال باخته در کلانتری سپاد طرح شکایت کرده است و ماموران نیز به ما مظنون شده اند چرا که پاتوق ما در آن محل شناسایی شده بود. به همین دلیل دوباره پای بساط مواد مخدر به چاره اندیشی نشستیم و تصمیم گرفتیم با ترساندن مال باخته، او را از پیگیری شکایت منصرف کنیم.
این بود که دو تن از همدستان همسرم با من همراه شدند و یکی از آن ها لباس نظامی به تن کرد و در پوشش ماموران تجسس کلانتری به در منزل شاکی رفتیم ولی او که از طریق نیروهای تجسس آموزش دیده بود تا راه دستگیری ما را راحت تر کند، از باز کردن در منزل خودداری کرد. ما هم که نمی دانستیم زیر ذره بین پلیس قرار داریم و همه حرکات و رفتارمان کنترل می شود، با پررویی به تعقیب شاکی پرداختیم تا او را بترسانیم ولی ناگهان غافلگیر شدیم و در حالی که هاج و واج مانده بودیم، دستبندهای فولادین پلیس بر دستانمان گره خورد و آن ها اموال سرقتی را از منزل من و دیگر اعضای باند کشف کردند.
وقتی وارد کلانتری شدیم تازه فهمیدم که همدستانم نیز به طور همزمان در دام پلیس افتاده اند. حالا هم اگرچه پشیمانی سودی ندارد و باید مجازات سنگین خلافکاری هایم را تحمل کنم اما باز هم خوشحالم که پاتوق ستاره نیز لو رفت تا افراد درمانده دیگری مانند من سر از این پاتوق کثیف در نیاورند و…
شایان ذکر است، همزمان با متلاشی شدن این باند سرقت، تلاش گسترده نیروهای تجسس کلانتری با صدور دستورات ویژه قضایی برای دستگیری دیگر افراد مرتبط و ریشه یابی این باند با فرماندهی رئیس کلانتری همچنان ادامه دارد.