پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۹

سرنوشت تلخ زهرای ۱۱ ساله زیر شکنجه های پدرش

سرنوشت تلخ زهرای ۱۱ ساله اشک از چشم همه در می آورد و با این سن کم به جای دستان نوازشگر پدرش زنجیر خشم او همه جای بدنش را کبود کرده است.
کد خبر : ۵۰۰۷۷۱

زن جوان و فرزندانش قربانی اعتیاد شیشه ای مرد بی رحمی شده اند که قرار بود روزی مرد خانه زن جوان شود و پدری مهربان برای فرزندانش اما اکنون شکنجه های وحشیانه این مرد معتاد این خانواده کوچک را به هم ریخته است و دختر با دستان نحیفش هزاران حرف در سینه دارد اما نمی تواند بر زبان آورد.

دختر ۱۱ساله که کر و لال است حرف های ناگفته زیادی از بی مهری این روزگار در صندوقچه اسرار زندگی اش پنهان کرده اما به خاطر مادرش حاضر نیست چیزی بگوید و ناله بی صدای او با شکوفه های اشک در صورت خزان زده اش جاری می شود.

مادر زهرا کوچولو با اندوهی سنگین در دایره اجتماعی کلانتری گفت: شوهر معتادم این بچه را آن قدر با زنجیر کتک زده که او با زبان روزه تا یک قدمی مرگ پیش رفته است. زن جوان با بغض شکسته درگلویش افزود: من از زندگی با این مرد بی غیرت خیری ندیدم. او چند سال قبل به دام هروئین افتاد و کارش را از دست داد.

همسرم بعد از مدتی به مصرف کراک و شیشه روی آورد من بدبخت هر روز ترازوی کوچکی به دستم می گیرم وکنار خیابان ها می نشینم تا کسی بیاید و خودش را وزن کند و از این راه بتوانم شکم ۲بچه بی گناهم را سیر کنم.

زهرا دختر بزرگم اگرچه کر و لال است و نمی تواند حرفی بزند اما همیشه با صدای قلب مهربانش جای خالی مادرم را برایم پر کرده است و به جرات می توانم بگویم او تکیه گاه محکمی در زندگی پرفراز و نشیب و نکبت بارم است.

سرنوشت دختربچه کر و لال

زن جوان چند ثانیه ای آرام گریست و دستی به پیشانی دختر معصوم خود کشید و گفت: چند سال قبل از دست کارهای شوهرم کلافه شده بودم و به خانه پدرم رفتم تا با خانواده ام مشورت کنم.

او که متوجه این موضوع شده بود آن چنان زهرا را کتک زد که از ناحیه نخاعی آسیب جدی دید. همان موقع می خواستم طلاقم را بگیرم ولی با وساطت ریش سفیدهای فامیل و ابراز پشیمانی همسرم کوتاه آمدم و به زندگی با او ادامه دادم.

سرنوشت دختربچه ۱۱ ساله

من و همسرم در تمام این سال ها با هم اختلافات و مشکلات جدی داشتیم تا این که چند روز قبل بچه هایم را برداشتم و به خانه پدرم رفتم. شوهرم تهدیدم می کرد به خانه برگردم.

او وقتی با مخالفتم روبه رو شد زمانی که برای خرید از خانه پدرم بیرون رفته بودم به آنجا مراجعه کرده و این طفل معصوم را به خانه خودمان انتقال داده و پس از استعمال شیشه با زنجیر بدن این غنچه نازنین را کبود و زخمی کرده است.

در این لحظه زهرا که شاهد گریه های مادرش بود به سختی دستش را بالا آورد و دست نوازشش را روی صورت مامان کشید. با اظهارات این زن، پلیس پدر زهرا را دستگیر کرد. مرد معتاد در برابر اظهارات همسرش گفت: این اتفاقی است که افتاده، شما می گویید چه کار کنم. عصبانی بودم بچه را کتک زدم و …