اولین فیلمی که دیدمش فیلم 33روز ساخته استادجمال شورجه بود که در ساختن فیلم های جنگی انصافا مهارت زیادی دارند،فیلمی در مکانی خارج از ایران بود و بازیگرانی عرب درباره 33روز مقاومت مردم روستایی در جنوب لبنان در برابر ارتش افسانه ای اسراییل جلوی دوربین رفته بودند،جلوه های ویژه زیبا و قوی،داستان هیجانی و نگاهی مستند به جنگ باعث میشد که از تماشای این فیلم لذت ببرم از اینکه می دیدم کشورم تونسته یک فیلمی به عظمت فیلم33رو بسازه احساس افتخار می کردم،کارگردان از جنس جنگ بود و خوب توانسته بود جنگ و ویرانی و مقاومت را در حدود90دقیقه نشان دهد،خسته شده بودم از فیلم های صفر و صدی،33روز نشون میداد مادری که بخاطر نفسش حتی قاتل فرزندش رو نمی کشه،رزمنده ای که می جنگه و شهادتش پایان مقاومت نیست و فرزند او که پس از شهادت به دنیا می آید نشان میدهد که مقاومت انتهایی ندارد،شورجه مردمی را نشان میدهد که هم شهادت طلب دارند و هم بزدلانی که با اولین موشک اسراییل منطقه را ترک می کنند.در مورد این فیلم توی یکی از سایت های سینمایی کامنت گذاشته بودم اما آن سایت با سانسور کامنت من نشان داد که چقدر بی طرف هستند و نمی خواهند یک کامنت موافق در میان سیل کامنت های مخالف نشان داده شود.گفته شده بود که این فیلم را ایران نباید می ساخت،این فیلم یک فیلم عربی است!در جواب باید بگویم که ملی بودن فیلم به این نیست که توی خاک ما باشد،خب مختار درباره ایران نبوده باید بگوییم این فیلم ایرانی نیست؟در جای جای فیلم بالای سر هر رزمنده ای عکس امام(ره)بود که نشان میداد روح مقاومت لبنان ریشه اش در کجاست.اسراییلی که خود می داند موشک هایی که خانه خرابشان کرده از کجا به دست لبنان رسیده و شیعه بودن و یکی بودن آرمان های حزب ا... و ایران در همه جای فیلم فریاد می زد که این فیلم یک فیلم ایرانی است برای همه آزادی خواهان.هنوز هم که هنوزه 22سال بعد از رحلت امام(ره)اگر بخواهیم مستندی درباره حضرت امام(ره)نشان دهیم راهی نداریم جز نشان دادن مستند روح ا... که ساخته شبکه المنار لبنان است.
33روز بی سوتی نبود اما آنقدر نقاط قوت فیلم زیاد بود که میشه از هندی و هالیوودی شدن یک جاهایی از فیلم چشم پوشی کنیم،33روز در یک کلام توانست بجای الگوگیری از هالیوودی که جنگ هایش بین دو دسته ای است که مثل حیوان به جان هم می افتند،ایمان و پایداری را نیز در کنار شلیک و گلوله و خمپاره نشان دهد.
دومین فیلمی که دیدم فیلم پرستاره در امتدادشهر بود،فیلمی که کارگردانش دوسال پیش فیلم دموکراسی تو روز روشن را ساخته بود.دموکراسی...فیلم خوش فرمی بود که حرفی هم برای زدن داشت و به نظر من فیلم قابل احترامی بود هرچند که صحنه هایی که یه بنده خدایی رو مسخره کرد یا محکوم کردن رزمنده ای که همه چیزش رو توی جنگ کف دستش گرفته و بوجود آوردن شبهه این که رزمنده ها در مقابل عراق فرار کردن توی ذوق می زد اما اونقدری ارزش داشت که آن فیلم رو دوبار ببینم.هر چند که شما هم مثل من میدانید که هر دوفیلم در امتداد شهر و دموکراسی تو روز روشن فروششون رو مدیون حضور چه کسی در فیلم هستند اما در امتدادشهر هر چند از نظر فیلم برداری و تدوین و ...فوق العاده بود اما بجز چندشعار بی ربط به ماجرای فیلم که ناشی از دغدغه های سیاسی کارگردان بود چیزی نداشت،داستانی که همه جا لنگ می زد،گروگان گیری که در فیلم تطهیر میشد اما کسی نفهمید چندمشکل شخصی او برای چه باید به گروگانگیری ختم شود؟پلیسی که معلوم نبود از کجاسروکله اش پیدا شد؟دعوای گلزار با نامزدش و حضور بی مورد کسانی مثل فرزاد حسنی و مدرس در فیلم که هیچ جای فیلم علتی برای آنها پیدا نمی کنیم،همه و همه باعث شد تا نه تنها من که اکثر کسانی که سالن را ترک کردیم نفهمیم فیلم چه ماجرایی داشت و بجز چندشعار سیاسی چه حرفی برای زدن داشت؟جامعه ای سیاه تر از سیاهی جدایی نادر از سیمین نمی دانم چه چیزی را میخواست فریاد بزند؟اما برخلاف 33روز که با همه توانایی هایی که داشت برای تماشایش در سالن سینما11نفر بیشتر نبودیم سالن در امتدادشهر نسبتا شلوغ بود.
سومین فیلمی که دیدم،در واقع خودش را به ما انداخت به نیت دیدن خاک و آتش به سینما رفتیم اما از آنجایی که اینقدر استقبال از فیلم زیاد بود که همان تک سانس نمایشش هم برداشته بودند مجبور شدیم به اجبار فیلم اخلاقتو خوب کن رو ببینیم.در یک جمله می توان گفت فیلمی بجز پیام های اخلاقی و دینی پیش پا افتاده که با تمسخر مقدسات همراه بود و اثر چندانی بر مخاطب نمی گذاشت چیزی نداشت.فرشته ای که با خدا از طریق موبایل لمسی اش صحبت می کند،اسکیت بازی می کند و زیرپایی می اندازد و بعد می گوید چه حالی داد و در کل عزراییلی که رضاعطاران نقش او را باز یکند چیزی بهتر از فیلم اخلاقتو خوب کن نمی شود.اینکه کجا آمده کسی که به کما می رود می تواند با عزراییل رابطه داشته باشد یا اینکه فاحشه بودن یک دختر چه ربطی به خوب کردن اخلاق او برای حل شدن کار آخرتش دارد و ضایع تر از همه حل شدن کار یک روحانی برای مردن فقط با زدن یک لبخند چیزهایی بود که بگویم فیلم هیچ چیزی برای دیدن نداشت.البته حامدجون کمیلی که عشق خودمه تو فیلم بازی می کرد و این تنها چیزی بود که باعث شد وسط فیلم از سالن خارج نشوم.
با همه این تعریف ها به نظرتون فروش این 3فیلم چقدر بوده؟ 33روز20میلیون،در امتداد شهر190میلیون،اخلاقتو خبو کن 490میلیون،با این آمار فروش برداشت آخر دیگه با خودتون.
اما من فیلما رو ندیدم نمیتونم در مورد حرفات قضاوتی برم!