پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۳:۱۴

ناگفته‌هایی از جهاد زنان عشایر خوزستان

در گزارش زیر گفتگوی جذابی با دوتن از بانوان عشایر که در دفاع مقدس سهیم بودند را می‌خوانید.
کد خبر : ۴۹۷۳۲۷

جملات رهبر معظم انقلاب را با ماژیک روی آیینه می‌نویسم «زن در تعریف غالبا شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بی‌نقش در تاریخ‌سازی و در تعریف غالبا غربی به مثابه موجودی است که جنسیت او بر انسانیتش می‌چربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایه‌داری جدید معرفی شده است، اما شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، "زنِ نه شرقی، نه غربی" است.» به خودم خیره می‌شوم، کجا باید پیداشان کنم؟

به گزارش فارس براستی این الگوی سوم چه کسانی هستند که توانسته‌اند نامی به این وسعت را به خود اختصاص دهند و از ماورای مرز‌های جغرافیایی و در رهاییِ دشت‌ها و صحرا‌ها برای ما نسل جدید که بین ادعای تمدن و تدین در اضطرابیم الگو باشند؟

ناگفته‌هایی از جهاد زنان عشایر خوزستان

همانطور که در تلاطم فکرهایم شناور بودم همزمان با همان روز بزرگی که این پیام رهبر صادر شد از کمیته خواهران ستاد کنگره ملی بزرگداشت ۱۰ هزار شهید جامعه عشایری خوزستان با من تماس گرفتند تا در حضور خانم حسینی مسؤول بسیج جامعه زنان خوزستان، خانم مقدم، رزمنده و پژوهشگر زنان در عرصه دفاع مقدس و خانم مینایی یکی از ایثارگران استان در یک میزگرد به بررسی ماهیت الگوی سوم بپردازیم، میزگردی که شرح حال زنانی با عطر باروت است، مشروح این میزگرد را در زیر میخوانید.

تماشاچی نبودند

خانم حسینی: حضرت آقا در پیامی که در اسفند سال ۹۱ به کنگره ملی هفت هزار زن شهید کشور دادند از لشکری از فرشتگان نام بردند که باعث تغییری در مسیر تاریخ شدند و تعداد زیادی از آن‌ها زنان شهید عشایری ما هستند، زنانی که با استناد به پیام رهبر، تماشاچی نبودند و در نقش معماران جدید ایران اسلامی ظاهر شدند و در سازندگی حتی بعد از جنگ تعریف جدیدی از زن را به شرق و غرب عالم نشان دادند و با تاسی به اخلاق، رفتار و منش بزرگان مکتب اسلام یعنی حضرت خدیجه، حضرت زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهما نقش‌های بزرگی را رقم زدند.

مصادیق زن عشایری مکتب نرفته که با نشستن در مجالس اهل‌بیت به آگاهی‌ها و نقش‌آفرینی‌هایی در جنگ و دفاع مقدس رسیدند بسیار است، زنانی که قابلیت الگوی جهانی شدن دارند و بر همین اساس است که میگوییم زنان عشایری ما حرف برای گفتن دارند.

عشق جاودانه

خانم مقدم: فداکاری خواهران عشایر در دشت‌آزادگان یکی از مصادیق الگوی سوم است که باید برای درک آن‌ها به قبل از جنگ گریزی بزنیم تا منشا این فداکاری و ایثارگری‌ها را بیابیم.

همه به دروازه تشیع بودن شهرستان دشت‌آزادگان آگاه هستیم، شهری که مذهب تشیع برای اولین بار از مرز‌های عراق وارد آن شد و عشایر دشت‌آزادگان جزو اولین‌هایی بودند که مذهب تشیع را با جان و دل پذیرفتند به همین دلیل در طول تاریخ شاهد عشق‌ورزی مردم منطقه به اهل‌بیت هستیم، کسانی که با هزاران فداکاری در تلاش بودند تا عشقشان به اهل‌بیت عصمت و طهارت را جاودانه کنند و به همین دلیل جنگ‌های مختلفی را از سر گذراندند.

یکی از جنگ‌های معروفی که در تاریخ ثبت و بیشتر باید به آن پرداخته شود جنگ عشایر عرب دشت‌آزادگان با قوای انگلیسی است.

حوالی ۱۰۰ سال پیش، نیرو‌های اشغالگر انگلیس سراپا مسلح به این منطقه حمله می‌کنند و مردم بی هیچ وسیله دفاعی و تنها با سنگ و چوب و با توجه به تحقیقات میدانی که داشتم با تبر از خاک و دین و عزتشان دفاع میکنند و با دلاوری و غیرتشان حتی توپخانه دشمن را به غنیمت میبرند و شجاعت فرزندان عشایر را در تاریخ جاودانه میکنند، اما سرچشمه این شجاعت‌ها چه بود؟

طی تحقیقاتی که در این زمینه داشتم در جنگ با قوای انگلیس که به «جنگ جهاد» معروف است بانوی شاعر عرب‌زبانی به نام «باشه» بود که با شعر‌های حماسی‌اش مردان و جوانان را به جنگ با قوای انگلیس و دفاع از دین و شرفشان ترغیب میکرد و حتی جوانش را با این شعار که «پسرم، پاشتابان به جنگ با دشمن برو» راهی قتلگاه کرد.

بیرق به دست

خانم مقدم: عروس‌هایی داشتیم که داماد‌ها را از حجله به میدان جنگ می‌فرستادند و مادران زیادی که بیرق به دست و با شعار‌های حماسی مردان را به دلاوری تشویق میکردند به همین دلیل منشا فداکاری‌ها و خط اتصال رشادت‌های برادران رزمنده ما در دفاع مقدس از همین جنگ جهاد عشایر است که صد‌ها شهید را تقدیم اسلام کردیم.

این پیشینه پرافتخار سبب شد تا در روز‌های ابتدایی جنگ، بانوان سوسنگرد، هویزه و بستان بیرق به دست، مردانشان را به جنگ دعوت میکردند و خطاب به آن‌ها میگفتند که «اگر شما نجنگید ما لباس رزم بر تن کرده و به میدان جنگ با بعثی‌ها می‌رویم» و این چیزی است که من آن را به چشم خودم دیدم.

اگر شجاعت‌های زنان عشایر منطقه و شعار‌ها و حماسه‌هایی که ایجاد کردند نبود شاید ما پیروزی که به دست آوردیم را نداشتیم.

جبهه را به خانه آوردند

خانم مقدم: خیلی از زنان رزمنده نبودند، اما جبهه را به همسران، برادران و پسران رزمنده‌شان به خانه‌ها آوردند؛ من به جرأت میتوانم بگویم که ۹۹ درصد خانواده‌هایی که در سوسنگرد، هویزه و بستان بودند دو یا چند رزمنده در جبهه داشتند و تمامی خط دشت‌آزادگان را گردان‌هایی پر کرده بود که همگی بچه‌های عشایری بودند که روز و شب در سنگر‌ها از مرز‌های دشت‌آزادگان که خط اتصال ما با عراق بود دفاع میکردند.

ناگفته‌هایی از جهاد زنان عشایر خوزستان

۱۰ هزار پتوی خونی

خانم مقدم: شهید سهام خیام، یک دختر نوجوان بود، اما وقتی که نیرو‌های بعثی به پل هویزه میرسند با یک مشت سنگ در برابر سیل شناور ماشین‌آلات جنگی و سربازان می‌ایستد و به آن‌ها با صلابت میگوید که «شما به کدام اجازه آمده‌اید؟ از شهر ما دور شوید» که با تیراندازی بعثی‌ها بر همان پل به شهادت می‌رسد.

سن عقلی خیلی از دختران ما در زمان جنگ از سن شناسنامه‌ای آن‌ها بیشتر بود.

و خستگی برای زنان و دختران عشایر معنایی نداشت، یکی از روز‌های جنگ، ۱۰ هزار پتوی خونی را آوردند، جنگ بود، اما همه خواهران دست به دست هم دادند و هر خانواده شستن ۱۰ تا ۱۵ پتو را قبول کرد تا جایی که آن روز، پشت بام تمام سونگرد پر از پتو‌های شسته بود و این کار را با عشق انجام دادند و نقش زنان عشایر بسیار پررنگ بود.

رژه مسلح زنان عشایر

خانم مقدم: با توجه به صحبت‌های امام خمینی (ره) که فرمودند «اگر دفاع واجب شد زنان مهیا باشند» ۵ گردان آموزش دیده نظامی، ش. م. ر و حتی مخابراتی از خواهران هویزه، دشت‌آزادگان و بستان که همه از عشایر غیور بودند تدارک دیدیم تا در مواقع لزوم از نیرو‌های آن استفاده کنیم.

خانم حسینی: ما حتی زنان روستا‌های لب مرز را آموزش دادیم و با کمک خانم مقدم که در آن زمان مسؤول بسیج جامعه زنان بودند توانستیم این ۵ گردان را ساماندهی کنیم تا جایی که حتی رژه‌های زنان و دختران عشایر نیز مسلح بود آن هم با تعدادی زیاد به صورتی که از ابتدای تا انتهای خط مرز پر از ردیف زنان و دختران مسلح بود.

شعر‌های حماسی را هم با خانم‌های بستانی مسلح تمرین میکردم که در حین رژه صلابتی عجیب به وجود می‌آورد تا جایی که سرلشکر محسن رضایی از شجاعت زنان تعجب کرد و گفت «مانده‌ام که چگونه زنان آن هم در یک نقطه مرزی اینگونه سرود حماسی میخوانند».

ما شیرزنیم

خانم حسینی: زنان عشایر نه زنِ شرقیِ حاشیه‌نشینِ بی‌نقش در تاریخ‌سازی هستند و نه حتی زنِ غربی که کرامت انسانی او نادیده گرفته شده است بلکه آن‌ها الگوی سومی هستند که باید به تمام جهان معرفی شوند.

زنان عشایر جنگ‌طلب نبودند بلکه انقلابی و شیرزنانی شدند که توانستند الگوی سوم و تاریخ جدیدی را برای جهان رقم بزنند، این زنان، عفیف، شریف و محجبه بودند، اما در عین حال در متن و مرکز آمدند و از فعالیت اجتماعی باز نماندند.

نسل جدید هم میتواند این الگوی سوم را رقم بزند، اما به شرطی که ما شرایط آن را فراهم و الگو‌ها را به شکل صحیح به آن‌ها معرفی کنیم، اکنون نیز ما در جنگ هستیم، اما تنها عنوان آن از جنگ میدانی به رسانه‌ای تغییر کرده است و اگر ما با تفکرات ارزشی و سنگرسازی جدید پیش برویم تاثیرگذاری‌های بیشماری خواهد داشت.

ما در جنگ تحمیلی هیچ چیزی نداشتیم و با دستانی خالی در برابر هجمه ده‌ها کشور ایستادیم، اما در حال حاضر به برکت هشت سال دفاع مقدس و با نگاهی که به داخل کشور و خودمان داشتیم به خودکفایی رسیده‌ایم و با وجود سختی‌ها علم به دست آوردیم پس می‌توانیم با قوت به افتخارآفرینی به پیشروی خود ادامه دهیم.

پرورش در دامن مادر عشایری

خانم مینایی: زنان در فرهنگ عشایری نقش بسیار تاثیرگذاری دارند که خیلی کم به آن پرداخته شده است.

زنان در خانواده‌های عشایری بدون هیاهو و دیده شدن نقش‌های بسیار برجسته‌ای را در زندگی ایفا میکنند و به جرأت میتوان گفت ستون محکم زندگی سخت و پرمشقت خانواده‌های عشایری همین زنان هستند.

علاوه بر اینکه نقش زنان عشایر همان نقش‌های مرسوم زنانه است، اما در دوران جنگ برای دفاع از وطن و حتی اکنون در دفاع از اقتصاد وطن نیز گام‌های مهمی را برداشتند.

مادران عشایر در تربیت فرزندانشان چنان موفق بوده‌اند که سردارانی، چون سپهبد شهید سلیمانی را به اسلام تقدیم کردند و این شهید در دامان مادری از عشایر پرورش یافته بود.

در جامعه عشایری، زنان علاوه بر اینکه زندگی روزمره‌شان را اداره میکنند در فضای اجتماعی و جریان‌های سیاسی نیز دوش به دوش مردان نقش‌آفرینی کردند به صورتی که در ایل‌های بختیاری زنانی مانند سردار مریم داشتیم حضور چشمگیری در جریانات سیاسی داشتند.

عطر باروت

به خودم نگاه میکنم، به من که دختری از ایران اسلامی هستم، اما شاید مانند همسالانم هویتم را در جایی فراتر از مرز‌های سرزمینم به جست‌وجو نشسته بودم و امروز ایمان آوردم به تاریخ دلاوری زنانی که هنوز از بوی عزتشان سرمستم، زنانی عجیب با عطری از باروت!