به گزارش صراط به نقل از تبیان حضور خداوند در هر نجوا:
الم تر ان الله یعلم ما فی السموات و ما فی الارض ما یکن من نجوی ثلثه الا هو رابعهام و لا خمسه الا هو سادسهم و لا ادنی من ذلک...(7/ مجادله)
خداوند نه جسم است و نه عوارض جسمانی دارد و به همین دلیل، زمان و مکانی برای او تصور نمیشود؛ ولی در عین حال اگر تصور کنیم که ممکن است جایی باشد که خدا در آنجا حاضر و ناظر نباشد، او را محدود کردهایم.
به تعبیر دیگر، او احاطه علمی به همه چیز دارد؛ در عین این که مکانی برای او متصور نیست. به علاوه فرشتگان او همه جا حاضرند و همه اعمال را ثبت میکنند.
امام علی(ع): منظور از این آیه این است که موجودات (اعم از فرشتگان و مقربان الهی)با قدرتی که به آنها بخشیدهایم، بر تمام مخلوقاتش سلطه دارند،اگر کاری انجام دهند (گویی) خدا چنین کرده است.
امام علی(ع) در جواب یک دانشمند مسیحی که پرسید: خداوند کجاست؟ فرمودند: او در اینجا و در آنجا، در بالا و پایین و محیط به ما است و همواره با ما و این است منظور از سخن خدا که سه نفر به اهم نجوا نمیکنند مگر اینکه خداوند چهارمین آنهاست.
خیل کسی است که در مورد آنچه دارد، بخل میورزد ولی شحیح هم به آنچه در دست مردم است بخل میورزد و هم به آنچه خود در اختیار دارد؛
مؤمنان با دشمنان خدا و رسولش دوستی نمیکنند:
لا تجد قوما یؤمنون بالله و الیوم الاخر یوادون من حاد الله و رسوله و لو کانوا آباءهم او ابناءهم او ...(22/ مجادله)
این آیه از کوبندهترین آیات قرآن است که به مؤمنان هشدار میدهد که جمع میان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در یک دل ممکن نیست و باید از میان این دو، یکی را برگزینند. اگر راستی مؤمنند، باید از دوستی دشمنان خدا به پرهیزند و گرنه ادعای ایمان نکنند.
محبت پدران و فرزندان و برادران و اقوام بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است؛ اما هنگامی که این محبت ر در روی محبت خدا قرار گیرد، ارزش خود را از دست میدهد.
بنابراین خط حزب الله، همان ولایت خدا، پیامبر و اوصیای او و بریدن از غیر ایشان است. در مقابل، هنگام توصیف حزب شیطان بارزترین نشانههای آنها را همان نفاق و دشمنی با حق و فراموشی یاد خدا و دروغ و نیرنگ میشمرد.
رستگاری؛ بازداشتن نفس از بخل و حرص:
والذین تبوءو الدار و الایمان من قبلهام یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فی صدورهم حاجه مما اوتوا و یؤثرون...(9/ حشر)
شح به معنای بخل توأم با حرص است؛ به طوری که به صورت عادت در آید.
در حدیثی میخوانیم امام صادق به یکی از اصحاب خود فرمود: آیا میدانی شحیح کیست؟
او در جواب عرض کرد: منظور بخیل است. امام فرمود: شح از بخل شدیدتر است بخیل کسی است که در مورد آنچه دارد، بخل میورزد ولی شحیح هم به آنچه در دست مردم است بخل میورزد و هم به آنچه خود در اختیار دارد؛ تا آنجا که هر چه را در دست مردم میبیند آرزو میکند که آن را به چنگ آورد؛ از طریق حلال یا حرام، و هرگز به آنچه خداوند به او روزی داده قانع نیست.
در حدیث دیگری میخوانیم: شح و ایمان در قلب مرد مسلمان جمع نمیشود؛ همان گونه که غبار راه خدا و دود جهنم درون یک انسان گرد نمیآید.
اگر قرآن بر کوهها نازل میشد، از هم میشکافتند:
لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله ...(22/ حشر)
بسیاری از مفسران، این آیه را به صورت تشبیه تفسیر کرده و گفتهاند که هدف، بیان این نکته است که این کوهها با همه صلابت و استحکامی که دارند اگر عقل و احساس داشتند و این آیات به جای قلب انسانها بر آنها نازل میشد، چنان به لرزه در میآمدند که از هم میشکافتند؛
اما گروهی از انسانها چنان قساوتمند و سنگدل هستند که کمترین تغییری در آنها رخ نمیدهد.
بعضی دیگر،آن را بر ظاهرش حمل کرده و گفتهاند: تمام موجودات این جهان برای خود نوعی درک و شعور دارند و اگر این آیات بر آنها نازل میشد به راستی از هم متلاشی میشدند.
همه مصائب به فرمان اوست؟
ما اصاب من مصیبه الا به اذن الله و من یؤمن بالله یهد قلبه و الله به کل شیء علیام(11/ تغابن)
بدون شک همه حوادث این عالم به اذن خداست؛ چرا که به مقتضای توحید افعالی، در تمام هستی چیزی بدون اراده حق تحقق نمیپذیرد، ولی از آن رو که مصایب همیشه چون علامت سوالی در اذهان جای داشته، به ویژه روی آن تکیه شده است.
در اینجا این سوال مهم مطرح است که موجب بسیاری از این مصایب، ظلم ظالمان و اراده جباران است یا خود انسان بر اثر کوتاهی یا ارتکاب خلاف باعث آن شده است؛ آیا اینها هم به اذن خداست؟
در پاسخ باید گفت: از مجموع آیاتی که درباره مصایب در قرآن آمده، بر میآید که مصایب بر دو گونه است: یکم، مصایبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده و اراده بشر کمترین تأثیری در آن ندارد؛ مانند مرگ و میر و قسمتی از حوادث دردناک طبیعی. دوم:مصایبی که انسانها به نحوی در آن نقش دارند.
قرآن درباره دسته یکم میگوید که این گروه از مصیبتها به اراده خدا اتفاق میافتد و درباره دسته دوم میگوید که به خاطر اعمال خودتان دامانتان را میگیرد.
بنابراین کسی نمی تواندبه این بهانه که تمام مصایب از سوی خداست، در مقابل ظالمان سکوت کند و به مبارزه بر نخیزد و نیز نمیتواند به این بهانه دست از مبارزه با بیماریها و آفات و مبارزه با فقر و جهل بردارد.
البته حتی در مصایبی که خود انسان در آن نقشی دارد، تأثیر این اسباب، از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان اوست که اگر او اراده کند هر سببی بی رنگ و بی اثر میشود.
آخرین اخبار و تصاویر اجتماعی را در سرویس جامعه صراط بخوانید.