اولین شکایت یک سال پیش به دست مأموران پلیس رسید. زن جوان به مأموران گفت: من از مقابل متروی نواب سوار ماشین پرشیای سفیدرنگ شدم. چون تابلوی بزرگ آژانس داشت اعتماد کردم و سوار شدم. به سمت شرق میرفتم و وقتی مسیرم را گفتم، راننده گفت که به همان سمت میرود، اما در راه تغییر مسیر داد.
من با داد و فریاد سعی کردم از ماشین پیاده شوم و راننده را وادار کنم که ماشین را متوقف کند، اما او توجهی نکرد. در نزدیکی بهشت زهرا بود که متوقف شد.
وقتی خواستم خودم را از ماشین بیرون پرت کنم، او درهای ماشین را قفل کرد. او قفل را هم از داخل خراب کرده بود، به همین خاطر در باز نمیشد. او من را مورد آزار و اذیت قرار داد و بعد درخواست بخشش کرد و گفت: از کارش پشیمان است.
بعد از شکایت زن جوان، تحقیقات مأموران آغاز شد.
در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت مأموران در جریان یک شکایت دیگر قرار گرفتند.
زنی دیگر به پلیس گزارش داد که از سوی راننده یک پژو سفیدرنگ مورد آزار قرار گرفته است.
این زن شماره پلاک ماشین را هم برداشته بود و در اختیار مأموران قرار داد. این در حالی بود که دو شاکی دیگر نیز به پلیس گزارش دادند مورد آزار قرار گرفتند.
با توجه به اینکه ربودن این زنان و تعرض به آنها به یک شکل بود مأموران متوجه شدند با یک متهم مواجه هستند و با توجه به مشخصاتی که پلیس به دست آورده بود مرد راننده شناسایی و بازداشت شد.
او در تحقیقات ابتدایی که در اداره آگاهی انجام شد، تعرض به چهار زن را قبول کرد و گفت: من این زنها را به جایی خلوت میبردم و درخواست رابطه میکردم و آنها هم قبول میکردند؛ البته بعضی از آنها راضی نبودند. من برای وقتی که میدیدم ناراحت هستند، درخواست بخشش میکردم و آنها هم میگفتند اگر اجازه بدهم که بروند، من را میبخشند.
با توجه به مطرحشدن مسئله تجاوز پرونده از بدو تحقیقات به شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران متهم مورد تحقیق قرار گرفت. او برخلاف آنچه در اداره آگاهی گفته بود، تعرض به زنها را رد کرد و گفت: من هیچ تعرضی انجام ندادم و پزشکی قانونی نیز تأیید نکرده است. آنها دروغ میگویند. خودشان به عنوان مسافر سوار ماشین من شده و بعد هم سر مقصد پیاده شدند. من اصلا نمیدانم چرا چنین شکایتی علیه من کردند.
او همچنین درباره تابلوی قلابی آژانس که روی ماشینش بود، گفت: من چند سال پیش در آژانس کار میکردم و تابلو از همان زمان مانده بود؛ از آن استفاده هم نمیکردم. این زنها اگر آدمهای درستکاری بودند چنین ادعایی را مطرح نمیکردند.
متهم با توجه به گفتههای شکات و مدارک بهدستآمده بابت هر کدام از شکایتها درخصوص آزار و اذیت به ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد.
متهم روز گذشته به اتهام چهار فقره آدمربایی پای میز محاکمه رفت.
در جلسه رسیدگی سه نفر از شکات در جایگاه قرار گرفتند و شکایت خود را مطرح کردند. آنها گفتند: ما دیگر احساس امنیت نمیکنیم. این مرد دروغ میگوید؛ او با تابلوی آژانس ما را فریب داد و قفل در ماشین هم از داخل خراب بود و ما نمیتوانستیم فرار کنیم. او ما را ربود و مورد تعرض قرار داد.
بعد از شکایت شکات، متهم در جایگاه قرار گرفت.
او اتهامات را رد کرد و گفت: من مسافرکشی میکردم و کسی را نربودم و تجاوز هم نکردم. من اگر میخواستم با کسی رابطه داشته باشم، با توجه به اینکه به اخلاقیات پایبند هستم، حتما ازدواج میکردم، چون امکان ازدواج هم دارم. من چنین کاری نکردم. با پایان جلسه دادگاه، قضات قرار متهم را تشدید کردند و سپس برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.