جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۴ دی ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۷

وقتی شفیعی کدکنی نمره3 داد!

تقی پورنامداریان از محمدرضا شفیعی کدکنی نقل کرد که یک بار پایان‌نامه‌ای را برای ارزیابی نزد این استاد پیشکسوت ادبیات فارسی فرستاده بودند و کدکنی به آن نمره 3 داده و گفته بود: متعجبم چطور می‌شود 700، 800 صفحه رساله نوشت و هیچی نگفت!
کد خبر : ۴۹۲۹۸

به گزارش صراط به نقل از مهر، مراسم نخستین جایزه استاد فتح‌الله مجتبایی عصر سه‌شنبه 13 دی با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادبیات در مرکز فرهنگی شهر کتاب در تهران برگزار شد.

معصومی همدانی: در حال گذار از مرحله آموزش ادبیات به آموزش علم ادبیات هستیم

حسین معصومی همدانی داور این جایزه در سخنانی با اشاره به شرایط گذاری که جامعه ایرانی در حال تجربه کردن آن است، گفت: ما از زمانی که خودمان را شناختیم، فهمیدیم که در دوران گذار به سر می‌بریم. در شرایط فعلی آموزش ادبیات هم در یک دوران گذار و عبور از مرحله آموزش ادبیات به آموزش علم ادبیات گرایش پیدا می‌کند.

وی افزود: نسلی که در حال شکل گیری است، برخلاف بزرگان ادبیات فارسی آن میزان اطلاع آنها را از ادبیات فارسی ندارد، اما در معرض بسیاری از نظریه‌های ادبی و مکاتبی است که هر روزه درباره نحوه عرضه ادبیات به مخاطبان ارائه می‌شود.

به گفته این استاد ادبیات فارسی و فلسفه علم، این گرایش در پایان‌نامه‌های دانشگاهی هم به چشم می‌خورد و دانشجویان مقطع دکتری هم در تزهایشان به دنبال معرفی خودِ این جریان‌های فکری هستند.

داور جایزه مجتبایی سپس گفت دست کم 2 پایان نامه‌ای که ما داوری کردیم، تلفیقی از سنت دانشگاهی ما و نحوه نگرش جدید درباره ادبیات فارسی را ایجاد کرده بودند و به نظرم رساله برگزیده جایزه استاد مجتبایی، یکی از نمونه‌های موفق کاربرد نظریه‌ها و در عین حال عدم افراط در این کاربرد را نشان می‌دهد.

در ادامه این برنامه یادداشت تقی پورنامداریان استاد راهنمای «سمیرا بامشکی» در تدوین پایان نامه دکتری او با عنوان «تحلیل روایت‌شناسانه داستان‌های مثنوی» - که به دلیل بیماری نتوانسته بود به مراسم بیاید - قرائت شد.

دفاع تمام قد استاد از دانشجو

وی در ابتدای این یادداشت با ابراز خوشحالی بسیار از اینکه یکی از دانشجویان وی توانسته نخستین جایزه استاد فتح‌الله مجتبایی را در رشته ادبیات نصیب خود کند، نوشته بود: خانم بامشکی در شمار یکی از بااستعدادترین، کوشاترین و صبورترین دانشجویانی است که بنده در طول معلمی با آنها آشنایی داشته‌ام؛ سرعت فهم و نظم فکری و وسواس در هر چه بهتر و عمیق‌تر نوشتن رساله سبب می‌شد، هر ایراد و اشکالی را به دقت گوش کند و در صورت لزوم هر مبحثی را چندین بار بازنویسی کند.

وی در ادامه از فرصت‌طلبی، منفعت‌اندیشی و دلبستگی به هیاهوهای تبلیغاتی که به گفته وی سبب شده «سرقت ادبی و شعبده‌بازی در کتابسازی، هرج و مرج ادبی و فرهنگیِ بی‌سابقه‌ای را به وجود بیاورد» ابراز ناامیدی کرده و آورده بود: به سامان آوردن این وضعیت اگر محتمل باشد، چشم‌اندازش چندان دور است که به کلی ناامیدکننده است.

پورنامداریان نوشته بود: جای بسیار تاسف است که بدون هیچ احساس شرمی بعضی از استادان و دانشجویان بی‌آنکه اندیشه حرمت ادب و شان خود را داشته باشند، از نوشته‌های دیگران خواه کتاب و مقاله باشد و خواه جزوه و رساله بی‌هیچ اشاره‌ای به اصل، به صورتی گسترده، پنهان و آشکار، سوء استفاده می‌کنند و دریغا که کار چنان بیخ پیدا کرده است که نوشتن رساله و مقاله را در شمار خدمات دانشجویی هم تبلیغ می‌کنند.

این استاد رشته ادبیات فارسی ادامه داده است: دارالعلم‌ها چنان دارالتجاره‌هایی شده‌اند که گاهی استاد برای کسب امتیاز مقاله و رساله دانشجوی را به اسم خود چاپ می‌کند و تا شست کسی خبردار شود، امتیاز لازم را برای ترفیع و ارتقاء ربوده است. این همه که البته حکایت درازی دارد کار ارزیابی را دشوار می‌کند. چون به دشواری در این بلبشو می‌توان دریافت چه مقدار از کتاب یا رساله‌ای از آنِ نویسنده است و چه مقدار از آن دیگران. وقتی معیار همه چیز پول شد و کتاب و رساله‌ هم مال‌التجاره‌ای که فقط به سود مادی‌اش باید اندیشید، آن‌وقت انتظار نباید داشت که کسب آسان مال، جای حقیقت‌جویی دشوار و اندیشه‌ورزی جانکاه را نگیرد.

استاد راهنمای بامشکی افزوده است: بنده نیز جزئی از این جریان نامبارک‌ام، اما آنچه می‌گویم پشتوانه تجربی حداقل 30 ساله دارد. بعضی از ما استادان حتی تا روز دفاع رساله وقت پیدا نمی‌کنیم رساله‌ای را حتی تورق کنیم، راهنمایی و مطالعه که جای خود دارد. حتا راست می‌خواهید بعضی از ما تا روز دفاع هم از استاد راهنما بودن خود هم بی‌خبریم!

یادداشت پورنامداریان می‌افزاید: در این غوغای بی‌سر و بن چه عجب اگر آدمی 1000 صفحه رساله بنویسد و به سختی بتوان چند جمله معنی‌دار از انبوهِ والذاریات آن استخراج کرد! یک بار کپی رساله‌ای را که دفاع شده بود، بی‌اسم و رسم نویسنده‌اش برایم فرستادند تا ارزیابی کنم. با ارفاق و کمال تواضع بیشتر از نمره 5 دلم راضی نشد به آن رساله بدهم، نه آنکه دانش حقیر از دانش نویسنده بیشتر بود، بلکه برای آنکه نویسنده خود چیزی ننوشته بود که بنده آن را ارزیابی کنم.

وقتی شفیعی کدکنی به یک پایان نامه نمره 3 داد!

وی در ادامه یادآور شده است: بعد از مدتی وجدان‌ام ناراحت بود که در این روزگار وانفسای ادبی تو را چه به اینکه دنبال حق و انصاف باشی!؟ یک ماهی‌ گذشت اتفاقا دیداری دست داد با استاد شفیعی‌کدکنی. حرف از دانشگاه و دانشجو و رساله‌های دکتری افتاد. گفت: چند روز پیش رساله‌ای را برای ارزیابی فرستاده بودند، به آن نمره 3 دادم. متعجبم چطور می‌شود 700، 800 صفحه رساله نوشت و هیچی نگفت!

این شاعر پیشکسوت در عین حال تاکید کرده بود: منظورم البته این نیست که در دانشگاه‌های کشور رساله‌های خوب و قابل تامل نوشته نمی‌شود، اما متاسفانه این پایان‌نامه‌ها نیز در جلسه‌های دفاع به سبب ملاحظات دوستانه و تعارفات معمول و بی‌معنی همان امتیازی را کسب می‌کنند که رساله‌های بی‌ارزش و سخیف.

پورنامداریان در پایان یادداشت خود از فتح‌الله مجتبایی بانی این جایزه قدردانی کرده بود.
 
 
 
 

آخرین اخبار و تصاویر اجتماعی  را در سرویس جامعه صراط بخوانید.