پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۲

آلودگی هوا، کسب و کارها را از سکه انداخت؟

راننده‌ها به جای گپ زدن با یکدیگر و نوشیدن چای ماسک زده داخل ماشین نشسته‌اند و موتوری‌ها آن طرف‌تر با آتشی که داخل پیت حلبی برپا کرده‌اند سعی می‌کنند خودشان را گرم کنند.
کد خبر : ۴۸۷۰۹۰

به گزارش ایران پل سید خندان هم خلوت‌تر از روزهای گذشته است. البته هرچقدر به عصر نزدیک‌تر می‌شویم به تعداد خودروها اضافه می‌شود و مردم برای فرار به خانه با هم مسابقه می‌گذارند. تاکسی‌های زرد و سبز در ایستگاه‌ها صف بلندی تشکیل داده‌اند و منتظر مسافرند. راننده‌ها به جای گپ زدن با یکدیگر و نوشیدن چای ماسک زده داخل ماشین نشسته‌اند و موتوری‌ها آن طرف‌تر با آتشی که داخل پیت حلبی برپا کرده‌اند سعی می‌کنند خودشان را گرم کنند.

آلودگی هوا، کسب و کارها را از سکه انداخت؟

* دست‌هایشان را محکم به هم می‌مالیدند و چشم‌هایشان دنبال مسافر می‌گردد. یکی از آنها ماسک‌های فیلتردار را نشانم می‌دهد و با لبخند تلخ می‌گوید: «برای اینکه مسافرانم کمتر از آلودگی هوا آسیب ببینند چند ماسک فیلتردار هم خریده‌ام که اگر مسافری دوست داشت استفاده کند. اما از هفته گذشته تا امروز مسافر زیادی جابه‌جا نکرده‌ام. آلودگی هوا از یک طرف، سرما از طرف دیگر کاسبی ما را کساد کرده.روزهایی که هوا خوب است مسافر هم هست اما این روزها مردم ترجیح می‌دهند به جای موتور از ماشین استفاده کنند و حتی حاضرند جریمه هم بدهند اما از وسیله نقیله عمومی یا موتور استفاده نکنند. به هرحال توی اتومبیل راحت‌ترند. به هردری می‌زنیم که شب دست خالی به خانه برنگردیم اما انگار تنها دشت ما این روزها همین هوای آلوده است.»

* خیابان 16 آذر خلوت تر از همیشه است. محوطه دانشگاه تهران هم خلوت است و خبری از دانشجویانی که روی نیکمت‌ها گپ می‌زدند نیست. سراغ یکی از کافه‌های قدیمی این خیابان می‌روم. جایی که همیشه پاتوق دانشجوها و استادان است ولی امروز خبری از آنها نیست. صاحب کافه می‌گوید: «کافه مثل یک موجود زنده است و با اتفاق‌های جامعه همسو می‌شود. اگر حال همه بد باشد حال کافه هم بد می‌شود.» او معتقد است اتفاقات آبان روح مردم را آزرده و آلودگی هوا جسم آنها را: «کافه ما روبه‌روی دانشگاه تهران است و با آلودگی هوا و تعطیل شدن دانشگاه‌ها هم مشتری ما خیلی کم می‌شود. مشتری‌های ما ترجیح می‌دهند این روزها به کافه نیایند. این روزها همه از تنگی نفس و سرفه‌های بی‌امان و سوزش چشم شکایت دارند و خستگی مزمن را در چهره همه آنها می‌شود دید. می‌گویند با وجود اینکه خوب استرحت می‌کنند اما بازهم خسته‌اند. همین هفته قبل یکی از مشتری‌ها نمی‌توانست خوب نفس بکشد و یکباره بیهوش روی زمین افتاد.

* خیلی از کافه‌ها هم شرایط ما را دارند و مشتری‌های ما که اغلب تیپ جوان و دانشجو هستند ترجیح می‌دهند به جای کافه در خانه بمانند. هر روز هم شرایط بد و بدتر می‌شود و درآمد ماهم کاهش پیدا می‌کند. ما در آلوده‌ترین نقطه تهران قرار داریم و تأثیر آلودگی بر سلامت مردم را بخوبی و از نزدیک حس می‌‎کنیم. ما یک بنگاه اقتصادی کوچک هستیم که در ماه‌های آینده سعی می‌کنیم این ضرر و زیان را جبران کنیم اما اگر در سطح کلان نگاه کنیم در هوای آلوده کسی کارایی لازم را ندارد. به‌نظر من بهتر است به‌جای اینکه روح و جسم خسته را به محل کار بکشیم چند روزی شهر را تعطیل کنیم تا شاید بازهم آسمان تهران آبی شود.»

* سینماهای پایتخت هم از آلودگی هوا ضرر زیادی دیده‌اند. رضا سعیدی‌پور مدیر یکی از سینماهای پایتخت می‌گوید: «خیلی از سانس‌های صبح که معمولاً توسط مدارس رزو می‌شود، این روزها یکی بعد از دیگری لغو می‌شود. خیلی از مدارس تهران سانس‌های صبح سینماها را رزو می‌کنند و معمولاً فیلم‌هایی که مربوط به گروه سنی نوجوان است با استقبال زیادی هم رو به رو می‌شود اما با تعطیل شدن مدارس و آلودگی هوا همه سانس‌هایی که توسط مدارس رزو شده بود یکی بعد از دیگر ی لغو شد و عملاً این مدت صبح‌ها نمایش فیلم نداشتیم. عصرها هم خانواده‌ها ترجیح می‌دهند همراه فرزندانشان در خانه بمانند و بیرون نیایند و همین باعث شده روی اکران عصرها هم تأثیر منفی داشته باشد.»

* خسارت آلودگی برای ما کاملاً ملموس است چه ضرر جانی و چه ضرر مالی آن؛ درست مثل هوایی که نفس می‌کشیم. اما آیا مسأله‌ای به این مهمی، نیاز به بررسی همه ابعاد و اضلاع اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن ندارد؟