روزنامه اعتماد در یادداشتی پديده تغيير دينِ پناهجويان ايراني را بررسی کرده، نکاتی جالب و البته خواندنی دارد: برخي مسيحي شدن ايرانيها را تلاشي براي كسب فرصت پناهندگي سياسي عنوان ميكنند و برخي ديگر آن را ابراز تمايل واقعي براي تغيير دين ميدانند. برخي پناهندگان ميگويند، تصميمشان به خاطر اين اعتقاد است كه از ابتدا وقتي در كشورشان بودند ميخواستند مسيحي شوند، اما آسوشيتدپرس به نقل از يك دختر ايراني گزارش داد كه عمده پناهندگان به مسيحيت گرويدند تا شانس خود را براي باقي ماندن و پذيرش درخواست پناهندگي سياسيشان در آلمان افزايش دهند.
با افزايش مهاجرتها، تعداد متقاضيان مسيحي شدن در آلمان نيز افزايش يافته است. برخي كشورها مانند اسلووني و كرواسي اعلام كردهاند در صورت مسيحي شدن مهاجرين به آنها پناهندگي سياسي اعطا ميكنند. در فرانسه، آلمان، قبرس، چك، اسلواكي و لهستان كشورهايي با اكثريت كاتوليك مقامهاي اين كشور در حد معاون يا شهردار از مزاياي مسيحي شدن مهاجران سخن گفتهاند.
پديده مهاجرت البته پديده جديدي نيست و ايرانيها در پس رخدادهاي سياسي و اجتماعي يا حضور در كشورهاي توسعهيافته در پنجاه، شصت سال اخير در دورههايي به مهاجرت روي آوردهاند. ولي در كنار اين مهاجرتها، پديده مسيحي شدن كمابيش با اين حجم اقتضا ميكند كه علامت سوالي براي متوليان فرهنگي و سياسي كشورمان باشد و براي حل آن به فكر چاره بيفتند.
ارتداد جداي از مباحث فقهي و عقيدتي نشانه يك بحران فكري و نشانه بيهويتي در بخشي از جوانان است كه به هر دليل رنج مهاجرت را به جان خريدهاند. بدون فضاي فرهنگي بازتر، شادابتر، جامعه دچار رخوت ميشود. از سويي شكافهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي از عوامل تشديد اين نوع رويكرد است.