چهارشنبه ۰۵ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ آذر ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۵

چیز‌هایی از قانون که زنان نمی‌دانند!

اگر واژه خشونت علیه زنان، در ذهن شما پای چشم کبود شده و زنی غمگین را تصویر می‌کند، تنها نیستید. این تصور خیلی از افراد است که خشونت علیه زن را فیزیکی و بدنی می‌دانند.
کد خبر : ۴۸۳۹۶۴

در بحث خشونت علیه زنان، دسته بندی‌های مختلفی وجود دارد. دسته اول خشونت‌های جسمی و فیزیکی است که انواع اقسام خشونت‌های فیزیکی را شامل می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز اگر واژه خشونت علیه زنان، در ذهن شما پای چشم کبود شده و زنی غمگین را تصویر می‌کند، تنها نیستید. این تصور خیلی از افراد است که خشونت علیه زن را فیزیکی و بدنی می‌دانند. اما همه خشونت این نیست. شاید انقدر شنیدن متلک‌ها و آزار‌های خیابانی برای زنان عادی شده باشد و هر روز در معرض آن باشند که فکر نکنند این هم نوعی اعمال خشونت علیه یک زن است در حالی که خشونت ابعاد و انواع مختلفی دارد.

در سراسر جهان، زنان به دلایل مختلف جنس دوم شناخته شده و در معرض خشونت بوده‌اند تا زمانی که شروع به صحبت درباره متوقف کردن این خشونت کرده‌اند؛ در همین رابطه مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۲۵ نوامبر را روز جهانی منع خشونت علیه زنان نامیده است. چند سال است در ایران هم تلاش می‌شود قانونی برای منع خشونت علیه زنان تدوین شود.

این لایحه در ابتدا تامین امنیت زنان در برابر خشونت نام داشت و شهیندخت مولاوردی در زمان حضورش در معاونت زنان ریاست جمهوری تلاش زیادی برای نهایی شدن آن کرد. این لایحه بعد از گذشت حدود پنج سال، ضمن تغییراتی با نام صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت، نهایی و متن آن منتشر شد.

شیما قوشه، وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق زنان در گفتگو با خبرآنلاین به سوالاتی در خصوص مصادیق خشونت علیه زنان و قوانین ایران درباره حمایت از زنان پاسخ داد.

مصادیق خشونت علیه زنان چه چیز‌هایی هستند؟

در بحث خشونت علیه زنان، دسته بندی‌های مختلفی وجود دارد. دسته اول خشونت‌های جسمی و فیزیکی است که انواع اقسام خشونت‌های فیزیکی را شامل می‌شود. دسته دوم خشونت جنسی است که از تجاوز گرفته تا مزاحمت جنسی و حتی ارسال عکس‌ها و فیلم‌های مستهجن برای یک زن را شامل می‌شود. دسته سوم خشونت روانی است، موضوعاتی مثل تحقیر، توهین، بی احترامی‌های مختلف و افترا و ...، دسته چهارم خشونت اقتصادی است. به این معنی که مال زن از او گرفته شود و مثلا پولی که به واسطه کار کردن به دست آورده از او گرفته شود یا نفقه از زن دریغ شود.

دسته بندی‌ها مختلفند. حتی موردی وجود دارد به اسم بی توجهی و غفلت و خیلی از زنان گلایه دارند که شوهرمان با ما رابطه جنسی ندارد و یا ما را در خانه ندیده می‌گیرد. ممکن است مرد همسرش را کتک نزند، اما همین که همسرش را مورد بی توجهی و غفلت قرار می‌دهد، نوعی از خشونت است.

در حال حاضر و با توجه به اینکه لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت هنوز به مجلس نرسیده است، قانون فعلی چقدر در حمایت از زنان موثر بوده است و چه ضعف‌هایی دارد؟

قوانین فعلی مشخصا درباره بحث خشونت علیه زنان نیست؛ عمومات قانون مجازات این موضوع را مطرح کرده است که هرکس به دیگری آسیبی وارد کند باید مجازات شود یا دیه پرداخت کند. این هرکس می‌تواند از اعضای خانواده باشد، مرد علیه مرد باشد مرد علیه زن باشد یا هرکس دیگری؛ در واقع هیچ تفاوتی بین خشونت خانگی که علیه زنان یا خشونتی که برای زنان به واسطه جنسیتشان اتفاق می‌افتد، با بقیه انواع خشونت وجود نداشته و قانون فعلی هیچ رویکردی در این باره ندارد.

شرایط خاص زنان در جامعه و نگاه خاصی که به آنها، خصوصا درباره بحث خشونت خانگی به عنوان جنس دوم وجود دارد، دلیلی است که ما اصرار می‌کنیم در این باره قانون خاص وجود داشته باشد و اینکه وقتی شخصی از اقوام درجه یک، یک زن مثل همسر، پدر، برادر و... خشونتی را به زنی اعمال می‌کند، قانونگذار باید با آن‌ها سخت‌گیرانه‌تر برخورد کند. چون خانه محل امن و امان است؛ و قانون باید با کسی که دراین فضای امن خشونتی وارد می‌کند، سختگیرانه‌تر از غریبه‌ها یا بقیه انواع خشونت برخورد کند.

نوع مجازات‌ها و نوع حمایتی که قانون از فرد بزه دیده می‌کند یا مجازاتی که برای فرد بزهکار در نظر می‌گیرد، مشخص شود و با شرایطی که در آن این اتفاق افتاده است متناسب باشد. بعضا حتی ممکن است یک مرد با دوره‌های آموزشی و مددکاری از این رفتار خشونت ورزانه دست بکشد و نیازی به زندان رفتن یا پرداخت دیه نداشته باشد؛ چون اگر بخواهیم خیلی زیاد روی مجازات مانور بدهیم ممکن است بسیاری از زن‌ها شرایط معیشتی و اقتصادی مناسبی نداشته باشند که بخواهند از شوهرشان شکایت کنند و اگر شوهرشان به زندان برود، عملا آن زن درزندگی روزمره‌اش دچار مشکل خواهد شد؛ به همین دلیل خیلی از زن‌ها عطای شکایت کردن را به لقای آن می‌بخشند. نگاه قانون، نگاهی مجازات محور است و به همین دلیل بخش‌هایی از آن کارایی ندارد.

چند سال است که در زمینه منع خشونت علیه زنان، بیشتر صحبت می‌شود، این گفتمان چه تاثیری در میزان خشونت علیه زنان داشته است؟

در این زمینه آماری وجود ندارد تا بتوان گفت کمتر شده یا زیادتر، اما موضوع اصلی این است که زن‌ها آگاه‌تر شده اند. حداقل اگر کتک می‌خورند، فکر نمی‌کنند که این طبیعت مرد است و مرد باید خودش را خالی کند و می‌داند که اسمش خشونت است؛ یا اگر مردی به هردلیلی، برای خنده یا هرچیز دیگر، در خیابان به زنی متلکی می‌گوید، می‌فهمد که این خشونت است و دیگر نامش را اینکه این طبیعت من است، نمی‌گذارد. آگاهی خیلی بیشتر شده است، اما آماری وجود ندارد.

در چه صورتی خشونت‌های خانگی منجر به حبس می‌شود؟

ما در حال حاضر قانونی که مشخصا درباره خشونت‌های خانگی باشد، نداریم. اما به هرحال اگر خشونت منجر به آسیب جسمی شود، می‌تواند منجر به حبس شود. مثل حالتی که این آسیب با هر فرد دیگری اتفاق بیافتد و تفاوتی ندارد، آشنا باشد و اعضای خانواده یا غریبه. اگر کسی به فرد دیگری آسیبی وارد کند که قابل جبران نباشد یا شرایط خاصی داشته باشد، احتمال اینکه منجر به حبس شود وجود دارد. نگاه قانون گذار کلی است و یکی از دلایل اصلی که ما اصرار داریم که این قانون تصویب شود، همین است.

در چه مواردی زنان حق و حقوق قانونی دارند، ولی نسبت به آن آگاهی نیستند؟

الان شرایط طوری شده است که زنان به نسبت قبل مطلع‌تر هستند، اما به طور مثال مساله جهیزیه از نظر قانون نفقه محسوب شده و برعهده مرد است، اما عرف می‌گوید که خانواده دختر باید آن را تهیه کنند.

به نظر شما ضعف در قانون در بروز خشونت علیه زنان مشکلی جدی‌تر است یا فرهنگ و عرف جامعه؟

به نظر من هردو می‌توانند روی هم تاثیر بگذارند و مثل بحث مرغ و تخم مرغ است. یعنی نمی‌توان گفت اگر قانون را تغییر بدهیم، حتما فرهنگ تغییر می‌کند یا برعکس. بعضی جا‌ها هرکدام از این‌ها ممکن است ابتدا به ساکن موثر باشد، اما نظر شخصی من این است که اگر ما باید قانونی داشته باشیم که آن قانون حتما و بدون استثنا اجرا شود و مقام ناظری هم روی اجرای این قانون نظارت کند، می‌تواند روی فرهنگ هم تاثیر گذار باشد.

به طور مثال یکی از مواردی که به عنوان خشونت علیه زنان مطرح می‌شود بحث ختنه دختران است. ناقص سازی اندام جنسی را قانون گذار از قبل به عنوان مجازات در نظر گرفته است، اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که ختنه زنان همان عمل ناقص سازی جنسی است، اما قانون اسم ختنه زنان را نیاورده است و در عرف بخش‌هایی از جامعه وجود داشته و به دلایل مختلف عشیره‌ای و قبیله ای، اجرا می‌شود. قانون‌گذار هم می‌گوید من نمی‌توانم جلوی این عرف بایستم. در بعضی موارد ما قانون داریم، ولی چون اجرا نمی‌شود هنوز علیه زنان خشونت اعمال می‌شود.

لایحه جدید چقدر توانسته به این دسته‌های خشونت پاسخگو باشد؟

متن آخری که قوه قضاییه ارائه داد، تقریبا هیچ کدام از موارد خشونت جنسی در آن وجود نداشت در حالیکه در متون قبلی و متنی که معاونت زنان تهیه کرده بود و متنی که ابتدای امر تهیه شده بود، اشاره واضحی به این موضوع داشت.

قانون نگاه جنسیتی را به زن به واسطه جنسیتش ندارد یا این نگاه که به واسطه اعضای خانواده و نزدیکانش این خشونت به او وارد شده است، اما در مجموع تصویب این لایحه برای شروع خوب است. به هرحال داشتن قانون حتی قانونی ناقص، از نداشتن قانون بهتر است ومی‌توان بعدتر و به مرور زمان و وقتی قانون در حال اجراست، ضعف‌های آن را مشخص کرد و برای جبران این نقص‌ها تلاش کرد.