محسن مهدیان در یادداشتی پیرامون تصمیم دولت برای افزایش نرخ سوخت نوشت:
یکم. آیت الله صافی گلپایگانی و آیت الله مکارم شیرازی و آیت الله علوی گرگانی از تصمیم دولت انتقاد کردند. بیانیه یکی از مراجع حاوی چندپرسش و ابهام جدی در اجرای این تصمیم است. این پرسش ها نشان می دهد مراجع بزرگوار نسبت به اجرای این تصمیم ابهامات و شبهات جدی دارند و دولت حتی برای اجرای این تصمیم نظر مراجع را هم جلب نکرده است.
دوم. ماجرا تنها به مراجع ختم نمی شود. از روز گذشته تعداد قابل ملاحظه ای از نمایندگان مجلس نسبت به اجرای این تصمیم اظهار گلایه کردند. مهمترین انتقاد آنها بی خبری است. آیا نباید این تصمیم با مشورت مجلس و در جریان قرار دادن آنها اجرا می شد؟ آیا انتظار پیچیده ای است؟
سوم. تا امروز هیچ کارشناس خبره ای حاضر نشده است از تصمیم دولت دفاع کند. این در حالی است که شوک درمانی، شعار قدیمی و سنتی لیبرال های وطنی اقتصاد و مدافعان قشری بازار است. پاسخ روشن است. دولت حتا برای اجرای این سیاست حاضر نشده است نظرات جمعی از کارشناسان و نخبگان را پیش از اجرای سیاست بگیرد.
چهارم. اهل سیاست نیز خاموشند. بخشی از این سکوت بدون تردید ناشی از شوک خبری است. چرا دولت نباید حداقل اصلاح طلبان را با خود همراه کند و چنان نباشد که هیچ اصلاح طلب شهیری جسارت حمایت از تصمیم دولت را نداشته باشد؟ آیا غیر از اینست که احساس نکردند در تصمیم دولت سهمی ندارند؟
این چهار ملاحظه را بگذارید کنار اعلام خبر سهمیه بندی؛ نیمه شب و در قالب یک اطلاعیه. چرا نباید رئیس جمهور با مردم و مقابل دوربین سخن بگوید و همدلانه مشارکت آنها را جلب کند؟ آیا این سطح از بی تدبیری در اجرای یک تصمیم پذیرفتنی است؟
ریشه این تکبر بنزینی ناشی از این تصور ساختاری و اعتقادی است که مردم کارمند دولتند و با بخشنامه می شود آنها را همراه کرد.