جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۳ مهر ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۷

آخرین خبر از ساخت کلاه قرمزی به روایت محمد بحرانی

محمد بحرانی از آخرین وضعیت ساخت کلاه قرمزی می‌گوید.
کد خبر : ۴۷۷۳۶۸

می‌توان دهه هشتاد را دوران بی‌توجهی تلویزیون به عروسک‌ها دانست. در همین سالها بود که بسیاری از کارشناسان اعلام کردند، زمان مرگ عروسک‌ها فرارسیده است اما برپایی دوباره برنامه کلاه قرمزی و ظهور عروسک‌هایی همچون جناب‌خان، بسیاری از ذهنیت‌ها نسبت به عروسک را تغییر داد.

برای بررسی نمایش‌های عروسکی در شرایط فعلی با محمد بحرانی که گویندگی عروسک‌های مختلفی همچون جناب‌خان، ببئی، آقای همسایه و بسیاری دیگر را برعهده داشته، به گفتگو پرداختیم.

به گزارش ایلنا در سال‌های اخیر صدای کاراکترهای عروسکی مختلفی همچون ببئی و آقای همسایه در مجموعه کلاه قرمزی بودید، اما جناب‌خان بیشتر از همه آنها دیده شده و مورد استقبال مردم قرار گرفت. دلیل خاطره‌انگیزتر شدن جناب‌خان به نسبت کاراکترهای دیگری که عهده‌دار بودید چیست؟

خیلی بستگی به کاراکترپردازی دارد. مثلا در کلاه قرمزی، فامیل دور یک کاراکتر کاملا چندبعدی است و شما می‌توانید عین یک آدم واقعی، قصه را با آن جلو ببرید چراکه ابعاد مختلفی دارد؛ خانواده و زن و بچه‌ دارد؛ می‌ترسد؛ مدام استرس می‌گیرد و در کل یک جهان گسترده‌ای را کنار خود دارد و به طبع این موضوع قابلیت قصه‌پردازی بیشتری برای آن در دسترس است. علاوه بر این، محمد لقمانیان و بهادر مالکی که پشت آن هستند نیز بی‌نظیر عمل می‌کنند. در نتیجه طبیعتا اتفاق خوبی می‌افتد و به نظر من نقش اول کلاه قرمزی در این سال‌ها؛ فامیل دور بوده است.

در این مجموعه کاراکتری مثل ببئی، بیشتر نقش یک گَگ را دارد. یعنی بیشتر به پیش بردن قصه و شوخی‌های حاشیه‌ای و جنبی کمک می‌کند. در آنجا برای هر کس، وظیفه‌ای تعریف شده است. مثلا شخصیت آقای همسایه از اسم آن نیز مشخص بوده که بیشتر همسایه آنها بوده و قرار نیست که اصولا در بطن قصه‌های این افراد باشد. به نوعی روایت خودش را به صورت مونولوگ تعریف می‌کند و می‌رود.

اما اینکه شما می‌گویید جناب خان بیشتر از همه اینها دیده شد، نظر شماست و من هم با فرض شما جلو می‌روم و لزوما با این نظر موافق و یا مخالف نیستم. جناب خان وارد برنامه‌ای شد که تا حدی پربیننده بود و یکسری شرایط هم در کنار هم قرار گرفت. یعنی به نوعی شاید شبکه نسیم مقداری آزادی‌های بیشتری داشت که بتوان در آن شوخی‌های بیشتری را مطرح کرد.

همچنین اگر اغراق نباشد، انگار سی و چند سال برای جناب خان در من پیش‌تولید اتفاق افتاده بود. یعنی من در جایی به دنیا آمدم و در آنجا با جنگ‌زده‌ها کلی مراوده داشتم و با آنها بزرگ شدم و کلی از ملودی‌هایی که جناب خان می‌خواند را، ۲۰ سال در کوچه و خیابان‌ با بچه‌های خوزستان و بوشهر خواندم و با دایره واژگان آنها آشنا شدم.

همچنین بعد از آن وارد خوابگاه دانشگاه شدم که هر کسی از یک جایی از ایران وارد آن شده بود. خب حافظه شنیداری من با شنیدن واژه‌ها و آواهای آنها تقویت شده است. سپس وارد حوزه عروسکی شدم و کار با آقای طهماسب و جبلی، خانم سعادت، محمد اعلمی و بزرگان دیگری را تجربه کردم. اگر رسما به آن نگاه کنیم، انگار یک پیش‌تولید سی و چند ساله شکل می‌گیرد تا در نهایت به جناب خان ختم می‌شود و باز یک شانس دیگر می‌آورد و پارتنری که خیلی خوب با عروسک بازی می‌کند را در کنار خود دارد.

باید بگویم رامبد جوان یکی از بهترین بازی‌کنندگان با عروسک است. او خیلی خوب با عروسک ارتباط برقرار می‌کند و فکر می‌کنم همه با این موافق باشند. یعنی آنقدر رابطه رامبد با جناب خان مثل دو آدم زنده است که بقیه هم همین را به رسمیت می‌شناسند. علاوه بر این موارد، دو عروسک‌گردان درجه یک عروسک را نگه می‌دارند و مشاوران عالی در کنار ما هستند. همچنین از فاکتورهای موسیقی جنوب استفاده شده که شاید به لحاظ اقبال عمومی جذابترین موسیقی نواحی ما باشد که هم شاد و هم خیلی غمگین است.

در نتیجه مجموعه این موارد دست به دست هم می‌دهد و منتج به کاراکتر جناب خان می‌شود و از بخت ما مردم آن را دوست دارند. در نهایت باید بگویم ما تمام زورمان را زدیم که در واقع جناب خان زاویه دید مردم؛ هم به خود برنامه و هم به اتفاق‌هایی که در کشور می‌افتد، باشد. شخصیت منتقدی باشد اما شکل همه ما هم باشد. یعنی یک جاهایی بی‌جنبه باشد و زود عصبانی شود؛ دل‌نازک باشد ولی با اینکه کودک کار و لبوفروش بوده، آنقدر جسارت داشته که باشگاه پاری‌سن‌ژرمن را هم خریده است. یعنی در واقع جناب خان نماد یک قدرت و توانایی بی‌حد و حصر است.

کاراکتر جناب خان به صورتی طراحی شده که هم می‌تواند مردم را بخنداند و هم آنها را به گریه بیندازد. چه اتفاقی می‌افتد که یک کاراکتر عروسکی می‌تواند هم خنده به لبهای مردم بیاورد و هم پای انتقاد گسترده از وضع موجود باشد؟ همچنین در عین حال سانسور کمتری هم در تلویزیون متوجه او شود؟

اینکه یک عروسک می‌تواند کمی راحت‌تر از آدم‌ها حرف بزند و انتقاد کند، در سابقه تاریخی نمایش عروسکی ما هم هست. یعنی مبارک هم همین کار را انجام می‌داد. به عنوان مثال در خیمه‌ شب‌بازی‌ها، مبارک انتقادهایی را به وضع حاکم می‌کرد و بعد فلان حاکم می‌گفت که این حرف‌ها چیست و بابای خیمه هم می‌گفت که من نگفتم، مبارک گفته است. انگار تیزی انتقاد از زبان عروسک کمی کندتر می‌شود.

راجع به شخصیت جناب خان نیز باید بگویم که حقیقتا تصمیم تیمی که پشت آن است، این بود که ما سعی کنیم با جناب خان تا انتهای احساسات بشری را تست بزنیم. یعنی همان‌قدری که این آدم ممکن است غصه‌دار، عاشق و عصبانی شود، ما هم همگی سعی کنیم که همه راه را با این عروسک برویم.

برای این موضوع تلاش کردیم و نتیجه آن را هم دیدیم و اکنون جناب خان می‌تواند حتی بیشتر از یک آدم خشمگین شود و کاملا درباره یک پدیده غم‌انگیز حرف بزند و آدم‌ها هم با او گریه کنند. این در حالی است که اگر شما برای اولین بار چهره عروسک را ببینید، شاید اصلا فکر نکنید که ممکن است، با یک حرف یا عملی از این عروسک به گریه بیفتید. ولی خب فکر کنم قسمت‌های کمی هم نبوده که مخاطبان با جناب خان اشکی هم ریخته‌اند.

باتوجه به اینکه جز تیم اصلی مجموعه کلاه‌قرمزی هم هستید، در نهایت این مجموعه به کجا رسید؟ آیا نوروز سال آینده می‌توان شاهد مجموعه جدید کلاه‌قرمزی باشیم؟

ما آنجا جز عوامل برنامه هستیم و خیلی از اتفاقاتی که در حوزه تهیه‌کنندگی، مدیریت و کارگردانی می‌افتد، با خبر نیستیم. حتی خیلی اوقات اصلا در جریان موضوعات قرار نمی‌گیریم و اخبار را از خبرنگاران فعال خیلی دیرتر می‌شنویم.

من هم عین شما چیزهایی که شنیده‌ام این است که مقداری اختلافات بین مدیران تلویزیون، سازندگان و تهیه‌کنندگان برنامه بوده که همچنان هم انگار حل نشده است چراکه ما دعوت به ادامه کار در برنامه نشده‌ایم و تا آنجایی که من می‌دانم فعلا قرار نیست سری تازه‌ای از این برنامه ساخته شود. ولی اینکه در آینده چه اتفاقی می‌افتد مشخص نیست.

من شخصا نظرم این بوده که خیلی خوب است، دوباره ساخته شود. چرا که درواقع ساختن برندهایی از این دست اصلا ساده نیست. چه باید بشود که شرایط مهیا شود و برندی این چنین ساخته شود.