رسول بهروش در یادداشتی نوشت: «یک نفر، فقط یک نفر از تماشاگران بازی پرسپولیس و سپاهان انصاریفرد را در کنار جایگاه ویژه دیده و از مدیرعامل پرسپولیس خواسته برانکو را به این تیم برگرداند. خبرگزاری رسمی کشور اما برای پوشش این خبر از تیتر «هواداران پرسپولیس خواهان بازگشت برانکو شدند» استفاده کرده؛ آن هم درست در لحظاتی که دوربینهای تلویزیونی به وضوح کف زدن تماشاگران حاضر در آزادی برای تیم شکستخورده کالدرون را به تصویر کشیده بودند.
به گزارش همشهری موضوع فقط «اشتهای کلیک» سایتها و خبرگزاریها نیست. بالاخره از روز اول هم میشد حدس زد جانشین برانکو در پرسپولیس، زیر سایه سنگین دستاوردهای مربی کروات کار دشواری دارد و مخصوصا حالا که ایوانکوویچ خیلی هم زود بیکار شده، این خطر جدیتر است. تازه کالدرون خوششانس بود که داربی را برد، وگرنه شاید نفسهای هووی کرواتش را زودتر حس میکرد. قرعه سخت پرسپولیس همچنان ادامه دارد و این تیم بعد از مصاف با تراکتورسازی، استقلال و سپاهان، حالا باید آماده رویارویی با شهر خودروی مشهد شود. بنابراین «برانکوطلبها» یک فرصت خوب دیگر برای غرولند به جان کالدرون پیدا خواهند کرد اما آیا واقعا این رویکرد سودی برای سرخپوشان خواهد داشت؟ آیا این برانکو برانکو کردنها، به نفع پرسپولیس است؟ اینطور به نظر نمیرسد.
نخست آن که تصور غلطی است اگر فکر کنیم پرسپولیس در صورت باقی ماندن برانکو، الان «قطعا» امتیازات بیشتری کسب کرده بود. رکورد شکستناپذیری ایوانکوویچ برابر تراکتورسازی و سپاهان ستودنی بود اما این رکورد بالاخره یک جا باید متوقف میشد و چهبسا این اتفاق امسال در حضور خود مربی کروات هم رخ میداد. کافی است ۲ بازی فصل گذشته پرسپولیس برابر تراکتورسازی را به یاد بیاورید. در کدامیک از آنها سرخپوشان پایتخت برتری مشهود بر حریف داشتند؟ پرسپولیس پارسال در آزادی بهآسانی میتوانست مغلوب تراکتور شود. تیم تبریزی حتی گل هم زد که - درست یا غلط - آفساید گرفته شد. تیم برانکو در بازی برگشت لیگی مقابل سپاهان هم حرف چندانی برای گفتن نداشت و صرفا با نمایشی محافظهکارانه توانست یک مساوی بدون گل بگیرد و در مسیر قهرمانی باقی بماند. چرا فکر میکنید اگر برانکو مانده بود پرسپولیس تا آخر تاریخ به قدرتمندترین رقبایش نمیباخت؟
دوم آن که برانکو قبل از آغاز فصل توفانی پانزدهم، سالها بهعنوان دستیار و سرمربی در فوتبال ملی ایران کار کرده بود و ۵ماه پیش از آن تاریخ هم از اواخر لیگ چهاردهم هدایت پرسپولیس را بهدست گرفت. او با شناخت کامل، تیمش را به طور صد درصد خودش بست؛ فاکتوری که در مورد کالدرون وجود ندارد. بنابراین مقایسه نعلبهنعل نتایج و بازیهای مربی آرژانتینی با سلف کرواتش بیانصافی است. کمی بردباری برای این که او لااقل سیستم و ارنجش را پیدا کند، توقع زیادی نیست.
سوم آن که کالدرون کمی هم بدشانسی آورده. فارغ از قرعه دشوار، او در سختترین هفتهها کامیابینیا را بهعنوان تنها توپگیر و تخریبچی استاندارد تیمش از دست داده و همه این بار را بر شانههای احمد نوراللهی گذاشته؛ بازیکنی که وجه فانتزی فوتبالش بر جنگندگی او میچربد. پرسپولیس مدام شوت میخورد، آن هم از حفرهای که اگر کمال بود، بیشتر و بهتر پوشش داده میشد. بهعلاوه خیلی از بازیهای برانکو را تکضربههای طلایی علی علیپور درمیآورد اما علیپور کالدرون در بیرمقترین فرم عمرش است؛ آن قدر که با یک پاس ناشیانه از کار ترکیبی و موقعیت گل صد درصد پرسپولیس، گل مرگبار استنلی کیروش را میسازد؛ کمی انصاف، کمی مدارا.
چهارم آن که بازگشت مربی در پرسپولیس اتفاق عجیبی نیست. سرخها به سختی از خاطراتشان دست میکشند و شاید به همین دلیل است که علی پروین، علی دایی، مصطفی دنیزلی و حتی یکی مثل حمید درخشان بیش از یک بار در این تیم مربیگری کردهاند؛ گواینکه تقریبا در همه موارد، مربیان تکراری هنگام بازگشت عملکرد ضعیفتری نسبت به گذشته داشتهاند. بنابراین پیشبینی این که یک روز برانکو هم به پرسپولیس برگردد اصلا کار سختی نیست، اما هواداران این تیم فعلا باید با تمام وجود روی دورانگذار تمرکز کنند. برانکو در لیگ نانجیب عربستان ۳ماه هم دوام نیاورد اما سرمربی کنونی پرسپولیس آن قدر پوست کلفت بوده که سالها در آن کشور بماند و نتایج فوقالعادهای بگیرد.»