جمعه ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۴

چرا "مرد جنگی" ترامپ اخراج شد؟

چرا
اخراج بولتون حکایت از این دارد که پر کردن پست مهم مشاور امنیت ملی، به یک بحران در دولت ترامپ تبدیل شده است؛ فرقی نمی کند که مشاور رئیس جمهور یک کارگزار صادق باشد و یا یک مشاور صریح.
کد خبر : ۴۷۴۹۷۰

اخراج بولتون حکایت از این دارد که پر کردن پست مهم مشاور امنیت ملی، به یک بحران در دولت ترامپ تبدیل شده است؛ فرقی نمی کند که مشاور رئیس جمهور یک کارگزار صادق باشد و یا یک مشاور صریح.

رییس جمهور آمریکا، سه شنبه هفته گذشته در پستی توئیتری نوشت: دیروز به جان بولتون اطلاع دادم که دیگر به او نیازی نداریم.

به گزارش خبرآنلاین، خبر توئیتری ترامپ در حالی منتشر شده که دقیقا یک ساعت قبل از آن یکی از عوامل اجرایی وزارت خارجه آمریکا اعلام کرده که بولتون قرار است در یک مأموریت در کنار پمپئو باشد. ترامپ در توضیح این تصمیمش نوشت: " با او دربارۀ بسیاری از مسائل از جمله ایران و کره شمالی اختلاف نظر داشتم؛ از جان خواستم استعفا بدهد و او هم این کار را کرد.

بولتون هم متعاقبا اعلام کرد که قبلا از رییس جمهور درخواست استعفا کرده بود؛ اما ترامپ تصمیم دربارۀ این مسئله را به بعدها موکول کرده بود.

نشریه فارن افرز در تحلیلی مشترک به قلم آیوو دالدر، رئیس شورای گلوبال افرز- یکی از تینک تنک های مهم و تأثیرگذار آمریکا و همچنین آی‌ام دستلر، استاد دانشکده سیاستگذاری عمومی دانشگاه مریلند ضمن مرور اخراج سه مشاور قبلی ترامپ، عادات رییس جمهور آمریکا و دلایل حذف بولتون را بررسی کرده است. بخش های مهم این تحلیل جالب را در ادامه بخوانید:

در طی کمتر از سه سال ترامپ سه مشاور امنیت ملی عوض کرد؛ یکی از آنها مشاور او در کمپین انتخاباتی ترامپ بود و البته با کارنامه ای بد. بعدی یک ژنرال محترم بود و در نهایت آخری یک ایدئولوگ با نظریاتی قوی که در ظاهر، نظرش با نظر رییس جمهور همخوانی داشت. همه مشاوران رییس جمهور اخراج شدند اما اخراج بولتون، دراماتیک ترین اپیزودِ سیاست خارجی بحران زدۀ ترامپ بود. مشاور اخراجی ترامپ، سیاست های سخت گیرانه ای در قبال ایران و سایر مسائل داشت؛ شیوه غیرمسالمت آمیز او در بستر زمان آشکار شد و تحمل آن برای رییسی جمهوری که در بسیاری از مسائل با نظرات او مخالف بود، غیرقابل پذیرش بود.

سیر وقایع نشان می دهد اخراج بولتون حکایت از این مسئله دارد که پر کردن این پست مهم، به یک بحران در دولت ترامپ تبدیل شده است؛ فرقی نمی کند که مشاور رئیس جمهور یک کارگزار صادق باشد و یا یک مشاور صریح؛ آنهم برای رییس جمهوری که مدام روندها را تحقیر می کند و براساس غریزه اش عمل می کند.

شغل مشاور امنیت ملی، یک پست در حوزۀ ریاست جمهوری است که نه قانونی برای تعیین آن وجود دارد و نه سنا آنرا تأئید کرده است. در حالت ایده آل، مشاور امنیت ملی، رییس جمهور آمریکا را به سایر مقامات عالیرتبۀ کشور متصل می کند و این اطمینان را به رییس جمهور می دهد که نظرات و دیدگاههای همۀ آنها را گوش داده و در تدوین تصمیمات در حوزۀ سیاستگذاری آنها را به اجرا می‌گذارد.

این توانایی که مشاوران وظایف شان را به خوبی انجام دهند، کمتر به شیوه و مدیریت خودشان بستگی دارد و در واقع موفقیت این امر بیشتر به تمایلات و ترجیحات رئیس جمهوری که برایش کار می کنند، بستگی دارد.

کمتر رییس جمهوری در آمریکا به اندازه دونالد ترامپ تا به این اندازه دغدغه پست مشاور امنیت ملی را داشته است. ترامپ بدون هیچ پیش زمینه ای وارد کمپین انتخابات ریاست جمهوری شد و اصلا توقع نداشت که برنده انتخابات شود، از این رو تمرکز اندکی بر شیوۀ حکومت داشت، و حتی پس از رییس جمهور شدن هم این روند را ادامه داد. ترامپ در کاخ سفید روندهای رسمی را نادیده می گرفت و به جای استفاده از کارشناسان، براساس نظرات متغیر و آنی خودش تصمیم می گرفت.

هر سه مشاور امنیت ملی ترامپ تلاش کردند تا رییس جمهور را متقاعد کنند که به جای استفاده از غریزه شخصی، به روندی پایبند باشد که بیشتر براساس نظر کارشناسان است. شاید بتوان گفت بولتون، اساساً در میان مشاوران ترامپ تا اندازۀ زیادی برای رییس جمهور مناسب بود و او را به شعارش در سیاست خارجی یعنی "اول آمریکا" نزدیک می کرد. اما دیری نپایید که بولتون هم در کنار یک رییس جمهور " به شدت متغیر"، خود را مشاوری از رده خارج یافت. البته شیوۀ خاص بولتون، یعنی اتخاذ تصمیمات تهاجمی و کنار گذاشتن مشاوران با دیدگاه مخالف، هر چند ممکن است در کوتاه مدت، نتیجه بدهد اما در بستر زمان برای سیاست خارجی کشور یک فاجعه خواهد بود.

طلسم سمت مشاور امنیت ملی آمریکا

گزینه اول ترامپ برای پست مشاور امنیت ملی آمریکا، مشاور ارشد خودش در کمپین انتخابات ریاست جمهوری یعنی ژنرال کهنه کار مایکل فلین بود. فلین آدم عجیبی بود. او نگاههای تند و افراطی نسبت به خطر تروریسم اسلامی داشت، با نهادها و دولتهای خارجی روابط مشکوک داشت و از قضا نگاه ملایم و لطیفی به روسیه داشت. او حتی از آخرین شغلی که داشت به دلیل سوء مدیریت اخراج شد. اما برای ترامپ وفاداری اهمیت زیادی داشت و به هشدارهای اطرافیان دربارۀ عدم به کارگیری فلین وقعی ننهاد.

فلین از همان ابتدای کار، لنگ می زد. او قرار بود مرکز اصلی قدرت در امور امنیت ملی کاخ سفید باشد. اما به جای انجام وظایفش، برای بدست آوردن برخی دسترسی ها و کنترلها و همچنین توجهات، با برخی چهره ها همچون استیو بنن، استراتژیست رییس جمهور، و همچنین جارید کوشنر، داماد ترامپ و به یک معنا، دست راست رییس جمهور رقابت می کرد. فلین قبل از اینکه بتواند فعالیت زیادی در این سمت داشته باشد و افرادی با نگاهِ سیاهِ شبیه خودش به استخدام بگیرد، پرونده ارتباطش با سفیر روسیه برملا شد. او پس از 24 روز از زمان تصدی پست مشاور امنیت ملی، از این سمت خلع شد و رکورد کوتاهترین مشاور امنیت ملی آمریکا را از آنِ خود کرد.

فلین یکی از معدود مشاوران امنیت ملی آمریکا بود که ترامپ او را شخصا می شناخت و زمانی که ترامپ مجبور به جایگزینی او شد، انتخاب های او ناگهانی شد. سایر انتخاب های ترامپ هم دستخوش همین روند شد؛ از جمله انتخاب جیمز متیس، جان کلی و رکس تیلرسون.

بعد از فلین، ترامپ یک نظامی دیگر یعنی مک مستر را برای سمت مشاور امنیت ملی آمریکا پیدا کرد. مک مستر یکی از نظامیان باتجربه بود که در جنگ افغانستان و عراق حضور داشت. او همچنین یکی از نخبگان نظامی محترمی شناخته می شد که در تدوین استراتژی آمریکا در عراق، کمک فراوانی کرده بود و از منتقدان سرسخت شیوه نظامی آمریکا در جنگ ویتنام بود. انتخاب مک مستر با واکنش های مثبتی در بدنه حاکمیت مواجه شد. مک مستر در کارش دقیق بود. او با همه افرادی که در این سمت خدمت کرده بودند، ملاقات کرد و از آنها راهنمایی گرفت. او افراد مایک فلین را اخراج کرد و تعدادی از دیپلمات های خبره، نظامیان و نخبگانی از سایر آژانس ها که در کارشان تبحر داشتند، را به کار گرفت.

مک مستر با توضیح و استدلال، رییس جمهور را در جریان امور قرار می داد. او حتی برای جزییات، جلسه می گذاشت و نظر کارشناسان را جویا می شد. اما هیچگاه موفق نشد با رییس جمهور روابط دوستانه و نزدیک برقرار کند؛ مسئله ای که می توانست عامل کلیدی در موفقیت او باشد. اطرافیان خیلی زود دریافتند که رییس جمهور، مک مستر و تلاشهای او را نادیده می گیرد.

تا اینکه نوبت به بولتون رسید؛ سیاستمداری با تجربیات زیاد، که می توانست ترامپ را در رسیدن به شعار "اول آمریکا " یاری کند. بولتون خیلی زود دریافت که ترامپ حوصله جلسات منظم و توضیح جزئیات را ندارد. بولتون در آن ساختار دست به اصلاح، تعدیل و حذف شماری از کارکنان زد. او جلسات منظم بین نهادها را حذف کرد و تلاش کرد از نظرات رییس جمهور حمایت کند.

بولتون همانند ترامپ، علاقه داشت به تنهایی و پشت دربهای بسته کار کند و ترجیح می داد با کارکنان از طریق ایمیل در تماس باشد تا رو در رو. جرقه ها از زمانی آغاز شد که بولتون تصمیم گرفت در جلسه مقامات شورای امنیت ملی با موضوع نشست سنگاپور و ملاقات ترامپ با کیم جونگ اون، در ماه جون 2018 شرکت نکند. همچنین او در جلسه ای که پیش از ملاقات ترامپ با پوتین ترتیب داده شده بود، شرکت نکرد.

بولتون 70 ساله، با سیاست دور ماندن از روندها، توانست سیاست خود را به رییس جمهور القا کند. بولتون سیاست کنترل سلاح، معاهدات بین المللی، سازمان ملل، و سایر نهادهای بین المللی را مانعی بر سر قدرت آمریکا می دید. از این رو آمریکا بلافاصله از توافق هسته ای با ایران و و معاهده هسته ای که در زمان ریگان منعقد شده بود، خارج شد. در واقع این بولتون بود که در پشت سیاست های تند و خصمانه آمریکا علیه ایران، کره شمالی و ونزوئلا قرار داشت. ترامپ خیلی زود دریافت که با جان دربارۀ کره شمالی موافق نیست و از همین رو بود که در دقایق آخر بولتون را از دیدار با کیم جونگ اون در منطقه غیرنظامی حذف کرد. بولتون همچنین از تیم مشاوران ارشد ترامپ در امور افغانستان نیز حذف شده بود؛ آنهم به این دلیل که او مخالف خروج نظامیان آمریکایی از این کشور بود. ترامپ برای تلافی کردن، در پرونده سقوط پهپاد ایرانی، برخلاف نظر او عمل کرد. او در اظهارنظری اعلام کرد: جان دلش میخواهد در یک روز سه جنگ راه بیندازد، اما من جلوی او را گرفته ام.

اما شخص بولتون دربارۀ نظراتش قبلا اعلام کرده بود: من فقط مشاور امنیت ملی آمریکا هستم و نه تصمیم گیر.

بولتون ایدئولوگی بود که تصور می کرد پاسخ همۀ سوالات را می داند و همۀ مخالفانش را اخراج کرد. او بسیاری از ارتباطات و نهادهایی را که پیشینیان او ساخته بودند، تخریب کرد. در مدت زمانی که بولتون به رییس جمهور خدمت کرد، هزینه های زیادی به کشور تحمیل شد.

همۀ روسای جمهور بالاخره یک مشاور امنیت ملی دارند. ممکن است نظراتشان خوب یا بد باشد؛ اما برای دفتر ریاست جمهوری این پست همانند یک شمشیر دولبه است. مشاور امنیت ملی در یک ساختار منظم و هارمونیک هم به رییس جمهور خدمت می کند و هم از طریق تعامل با مقامات بلندپایه، تلاش می کند تا رییس جمهور تصمیم درست و منطقی اتخاذ کند. اما در یک ساختار چندپاره و بحران زده، مشاور ممکن است با استفاده از روابط نزدیکش، دست به اقدامات اشتباه بزند.

استفان هاردلی، مشاور امنیت ملی در دوران جرج دبلیو بوش، معتقد است: روسای جمهور، مشاوری را انتخاب می کنند که لایق مقام ریاست جمهوری باشد. اما بر کسی پوشیده نیست که لیاقت کشور، گزینه های بهتری است.