پنجشنبه ۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۵

ابراز وفاداری حضرت عباس و یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا

امام سجاد(ع) فرمود شب عاشورا پدرم فرمود: گمان مى‌‏کنم فردا روز [برخورد] ما با این دشمنان است. نظرم اینست که شما همگى بروید. از ناحیه من عهدى بر گردن شما نیست.
کد خبر : ۴۷۴۴۵۸

حرکت کاروان حسینی به سوی کربلا دارای مفاهیمی درس‌آموز برای پیروان اهل‌بیت وحی(ع) و حتی برای تمام آزادگان عالم است. این مفاهیم به قدری گسترده است که می‌توان گفت کربلا، چشمه ارزش‌هاست که در هر زمان و مکانی نیازمندان و طالبان حق را سیراب می‌کند. تجربه ثابت کرده هرگاه جامعه مسلمین از آموزه‌های عاشورایی فاصله گرفته،‌ در آماج تیرهای فتنه‌های دشمن قرار گرفته‌ است و هرگاه به سوی چشمه زلال معارف عاشورایی حرکت کرده،‌ به عزت و سرافرازی دست یافته است. بنابراین اندیشمندان با مطالعه عبرت‌گونه از جریان کاروان حسینی به سوی کربلا و وقایع عاشورا می‌توانند جامعه را از جهات مختلف مصون نگه دارند و به سوی ارزش‌ها سوق دهند همچنان که امام خمینی(ره) در بیانی مشهور فرمودند: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».

با توجه به مفاهیم نهفته در ماجرای قیام امام حسین و واقعه کربلا، مهم‌ترین آموزه‌های آن را در مفاهیمی مثل تبعیت، اطاعت و همراهی با ولیّ عالم، تسلیم محض بودن در پیشگاه امام عصر، سرسپردگی و دلدادگی به آستان مقدس خلیفة الله، اعتماد به امام حیّ، جانبازی در راه حق و حقیقت با محوریت امام عالم، ستیز و نبرد با دشمنان حریم ولایت تا پای جان و دیگر گزاره‌هایی که هر کدام از آن‌ها برای دل بریدن از دنیا و پیوستن به کاروان بسوی ظهور ضروری است.

نمونه این ماجرا را در یک نقل تاریخی از واقعه شب عاشورا می‌خوانیم، آن زمان که امام حسین(ع) چراغ‌ها را خاموش کرد و اصحاب خویش را به ترک کاروان دعوت کرد. آزمونی سخت که تنها اندک افرادی از آن سرافراز بیرون آمدند و دلاورانه و جوانمردانه بر سر عهد خویش ایستادند.

در این باره امام سجاد(ع) مى‏‌فرماید: «بعد از اینکه عمر بن سعد برگشت، دم غروب بود که حسین یارانش را جمع کرد، من مریض بودم خودم را نزدیک حسین رساندم تا [سخنانش‏] بشنوم، شنیدم پدرم به یارانش مى‏‌گفت: ستایش مى‌‏کنم به بهترین ستایش خدایى را که برتر و بلند مرتبه است و در راحتى و سختى او را سپاس مى‏‌گویم، خدایا تو را سپاس مى‌‏گویم از آنکه ما را با نبوت [فرستادن پیامبرت‏] گرامى داشته‌‏اى و قرآن را به ما آموختى و ما را در دین فقیه و دانا کرده‌ای و گوشها و چشمها و قلبها را براى ما قرار داده و ما را از مشرکین قرار نداده‌‏اى.

من یارانى برتر و بهتر از یاران خویش، و أهل بیتى نیکوکارتر و پرهیزکارتر از اهل بیت خود نمى‏‌شناسم، خداوند به همه شما جزاى خیر عطا کند؛ فَإِنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَیْراً مِنْ‏ أَصْحَابِی‏ وَ لَا أَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّی خَیْراً.

آگاه باشید، گمان مى‌‏کنم فردا روز [برخورد] ما با این دشمنان است. نظرم اینست که شما همگى بروید. از ناحیه من عهدى بر گردن شما نیست؛ أَلَا وَ إِنِّی لَأَظُنُّ أَنَّهُ آخِر مِنِّی ذِمَامٌ هَذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیَکُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا.

شما را [تاریکى شب‏] [از دید دشمن‏] مى‏‌پوشاند، آن را مرکب خود قرار دهید [و بروید]. هر مردى از شما دست یکى از مردان أهل بیتم را بگیرد و در آبادی‌ها و شهرهایتان پراکنده شوید، تا اینکه خداوند گشایشى ایجاد کند. این قوم [سپاه عمر بن سعد] مرا مى‏‌طلبند و اگر به من دست یابند از تعقیب دیگران صرف نظر مى‌‏کنند.

[ابتدا] عباس بن على سخن را آغاز کرد و گفت: چرا این کار را بکنیم؟ آیا براى اینکه بعد از تو باقى بمانیم؟!  لِمَ نَفْعَلُ ذَلِکَ لِنَبْقَى‏ بَعْدَک خدا هرگز چنین روزى را نیاورد. بعد برادران و فرزندان [حسین علیه‌السلام] و فرزندان برادرش [حسن علیه‌السلام] و دو پسر عبد الله بن جعفر [محمد و عبد الله‏] به همین نحو یا مانند آن سخن گفتند.»

نکته جالب توجه در این روایت شریف، آغاز به سخن حضرت عباس(ع) و ابراز وفاداری‌اش نسبت به آستان مقدس امام حسین(ع) بود. چرا که در برخی نقل‌های تاریخی آغازکننده کلام را افرادی مثل حبیب و زُهیر و ... معرفی کرده‌اند. این مسئله نشان می‌دهد اصحاب امام حسین(ع) در صحنه‌های سخت نبرد، چشم‌شان به شاگرد اول حریم اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) بود و از او رفتار در قبال امام را می‌آموختند.

منابع:
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد شیخ مفید،ج‏2، ص91 
وقعة الطف، ص 198