این روزها نحوه حضور یا عدم شرکت اصلاحطلبان در رقابتهای مجلس یازدهم، موضوعی است که نقل محافل درونی این جریان شده و به گفته تاجزاده، اختلاف درباره انتخابات در هیچدورهای بین اصلاحطلبان در این حد بالا نبوده است.
طیف تندروی این جریان به شرکت نکردن در انتخابات به بهانه ردصلاحیتها دامن میزند، طرحی که مصطفی تاجزاده و سعید حجاریان بیش از همه آن را مطرح کردند اما اکثریت این جریان تاحدود زیادی با نظر تندورها برای تحریم انتخابات مخالف است.
یکی دیگر از بحثهای انتخاباتی اصلاحطلبان، دمیدن در آتش "مشارکت پایین مردمی در انتخابات" است. آذر منصوری قائم مقام حزب اتحاد ملت در مصاحبهای گفته "طبق نظرسنجیهایی که شنیدم، جستهگریخته درصد مشارکت پایین است. در واقع میل به مشارکت پایین آمده...".
به تازگی علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت هم به صف مخالفانِ حضور بیقید و شرط در انتخابات پیوسته و در مصاحبهای چنین اظهار داشته "مردم میگویند وقتی محصول رأیشان را ندیدهاند چرا باید در انتخابات شرکت کنند؟ ما به این حرف مردم توجه داریم به همین دلیل است که فعلا نمیتوانیم بگوییم در مورد حضور یا عدمحضور در انتخابات به تصمیم قطعی رسیدهایم. تصمیم قطعی ما در بحث انتخابات منوط به این است که آنهایی که انتخابات را بلااثر کردند باید شرایطی را فراهم کنند که مردم تفاوت را احساس کنند و نتیجه حضورشان پای صندوقهای رأی را ببینند."
ندیده شدن محصول و نتیجه انتخاباتها سخن درستی است که از زبان دبیرکل حزب اراده ملت بیان شده؛ چراکه در انتخابات سال 94 مجلس، ریاستجمهوری سال 96 و شوراهای شهر، کاندیداها با انبوهی از وعده و وعید روی کار آمدند. بهویژه در انتخابات ریاستجمهوری که اصلاحطلبان بزرگترین حامی حسن روحانی بودند، شرایط اقتصادی و بینالمللی ایران بهمراتب دشوارتر از 4 سال اول دولت وی شد اما اصلاحطلبان تنها به بیحاصلی رای مردم اشاره میکند و نمیگویند که دلیل احتمال پایین آمدن مشارکت مردم، عملکرد ضعیف نمایندگان جریان اصلاحات در مجلس، دولت و شورای شهر است نه نهادهای ناظر انتخاباتی.
تمام بیش از 40 انتخاباتی که در جمهوری اسلامی برگزار شده، نرخ مشارکت مردم حضور فعال آنها را نشان میدهد و پرشکوه بودن انتخابات ربطی به عملکرد نهادهای نظارتی و یا کاندیداتوری اصلاح طلبان ندارد. برعکس، آنچه ممکن است مشارکت اجتماعی را در عرصه انتخابات پایین بیارود، عملکرد ضعیف منتخبان دور قبلی است.
مثال آن هم انتخابات سال 81 شورای شهر دوم است که بهرغم حضور همه گروهها و دستهجات حتی لیست ملی-مذهبیها و نهضت آزادی، نرخ مشارکت به زیر 50 درصد آمد و پیروز قاطع آن انتخابات در تهران، اصولگرایان بودند. در واقع بلااثر شدن انتخابات، تقصیر عملکرد افراد حاضر در قدرت است!
عملکرد ضعیف نیروهای جریان اصلاحطلب در مجلس و فراکسیون امید و همچنین شورای شهر تهران که منجر به انتخاب سه شهردار در عرض کمتر از دو سال شد و اکثریت شهروندان را از عملکرد شهرداری تهران ناراضی کرد، احتمال بازماندن آنها از بهارستان را جدی کرده است و یکی از انتقادات اصلی که اصلاحطلبان در ماههای گذشته به خودشان داشتند، عدم نظارت بر عملکرد منتخبانشان در مجلس و شورای شهر بود.
امری که عارف نیز بر آن معترف است و در دیدار با اعضای دفتر سیاسی حزب ندای ایرانیان گفته بود "تاکنون هم شورای عالی اصلاح طلبان نظارت جدی بر عملکرد شورای اسلامی کلانشهرها و فراکسیون امید نداشته است." شکوریراد هم اگرچه این موضوع را قبول دارد ولی بهانهاش فراهم نبودن شرایط است!!: "من در این زمینه اشتباه، کوتاهی و کمکاری اصلاحطلبان را میپذیرم اما این بدان معنا نیست که نمیخواستند این کار را بکنند. واقعا شرایط برای کنشگری سیاسی در ایران دشوار است. ما حزبی تشکیل دادهایم تا کنشگر سیاسی باشیم اما شرایط برای ما هم هموار نیست!!..."
بنظر میرسد اصلاحطلبان که برای انتخابات امسال هنوز به جمعبندی نرسیده و از ریزش آراء خود نگراناند، به بهانه نبود انتخابات آزاد، بر طبل شرکت نکردن و پایین آمدن مشارکت میکوبند در حالیکه سابقه فعالیت انتخاباتی اصلاحطلبان نشان میدهد بهرغم همه مخالفتها با شرکت نکردن، دست آخر با یک لیست انتخاباتی پُر و پیمان در عرصه حاضر میشوند.
نویسنده: محمدعلی سافلی