با وجود اجماع اکثریت نخبگان ایرانی، هنوز عده قلیلی هستند که معتقدند برای دوری از جنگ باید به پای میز مذاکره با آمریکا رفت. هفته گذشته چهار نفر از چهرههای تندروی جریان اصلاحات، در یادداشتی کوتاه در روزنامه نیویورکتایمز، تنها راه گریز از جنگ در منطقه را مذاکره میان ایران و آمریکا ارزیابی کرده و تذکر دادهاند که اگر دولت ترامپ با آنها همکاری نکند در انتخابات آتی شکست خواهند خورد.
به گزارش صبح نو اولین بار نیست که اصلاحطلبان در بزنگاهها به رقیب، گرا میدهند. ادامه گزارش، بررسی بعضی اقدامات خام این جریان و افراد نزدیک به این جریان است.
پرت از کل ماجرا
با وجود اجماع ملی مبنی بر ضدیتِ امر مذاکره با منافع ملی در شرایط فعلی، برخی جریانهای سیاسی هنوز که هنوز است بر تئوری قبلی خود مبنی بر مذاکره با آمریکا مصر هستند. اخیراً محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، رضا خاتمی و عبدالله رمضانزاده از چهرههای تندروی جریان اصلاحات، در یادداشتی که در روزنامه نیویورکتایمز منتشر کردند، خواستار مذاکره فوری دو طرف شدند. با وجود اذعان نهادها و چهرههای ردهبالای آمریکایی مبنی بر بعیدبودن وقوع جنگ میان ایران و آمریکا، این چهار اصلاحطلب، با قریبالوقوع دانستن امر جنگ، مذاکره را تنها راه برونرفت از این وضعیت خطیر ارزیابی کردهاند. این چهار اصلاحطلب حتی در جای دیگری از نامه خود تاکید کردهاند که بحران میان ایران و آمریکا طی سالهای گذشته، جریان اصلاحطلب در ایران را نحیف کرده و به روند دموکراسیخواهی در ایران ضربه مهلک وارد کرده است. با وجود نفوذ جریان اصلاحات در دولت، شورای شهر و حتی مجلس، این سؤال مطرح میشود که منظور این چهار چهره تجدیدنظرطلب، از نحیف شدن جریان متبوعشان در ایران دقیقاً چیست؟
دو سال مذاکره، پَر!
ایران و گروه ۱+۵ پس از گذشت دو سال مذاکرات فشرده، در سال ۲۰۱۵ به نتیجهای دیپلماتیک تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دست یافتند. در قالب این توافق، غرب بهاصطلاح خودش، توانست ایران را از دستیابی به سلاح نامتعارف هستهای باز دارد و ایران نیز در مقابل، وعده القای تمامی تحریمهای یکجانبه را گرفت. غرب به وعده خود پایبند نماند و با گذشت ماهها از امضای نهایی برجام، بسیاری از تحریمها علیه کشورمان سر جای خود باقی ماند. پس از پایان عمر دولت اوباما و روی کار آمدن دولت ترامپ، برجام با تهدید مضاعفتری نیز روبهرو شد. ترامپ پس از چندین نوبت اخطار و هشدار مبنی بر کنارهگیری از این معاهده، سرانجام در اردیبهشت سال ۹۷، بهطور یکجانبه از برجام خارج شد. پس از آن، آمریکا سیاست اعمال فشار حداکثری را علیه ایران در پیش گرفت و ایران نیز در مقابل، سیاست افزایش ارتباطات منطقهای، از جمله با همسایگان و همچنین مذاکرات فشرده با طرفهای اروپایی برای پیداکردن راهحل برونرفت از بحران خروج آمریکا را پیشه راه خود کرد.
سم مضاعف
در این میان، آمریکاییها باوجود اعمال شدیدترین فشارهای اقتصادی علیه ایران، از مذاکره نیز دم میزدند؛ اما هدف ترامپ مشخصاً این بود که ضمن به راه انداختن شوی تبلیغاتی جهانی، همانطور که در مورد کرهشمالی و شخص «اون» در پیش گرفت، ایران را به پای میز مذاکره بکشاند تا از این طریق، چنته مبارزات سیاسیاش نسبت به دموکراتها را مشحونتر از قبل کند. از سوی دیگر، آمریکاییها قصد داشتند با تحمیل مذاکره یکجانبه علیه ایران، مطالبات دیگری از جمله تحدید برنامههای موشکی جمهوری اسلامی -که عنصری اساسی و مهم در تأمین امنیت و اقتدار ملی است- را پیش بکشند. با این حال، مقامات کشورمان نظر مساعدی به پیشنهاد مذاکره آمریکاییها نداشتند. آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب، اردیبهشت سال جاری در سخنانی، با سم مضاعف توصیف کردن مذاکره با دولت کنونی آمریکا فرمودند: «گزینه قطعی ملت ایران در مواجهه با دشمن، مقاومت در همه زمینههاست، چرا که مذاکره با دولت کنونی آمریکا سم مضاعف است، البته جنگی نخواهد شد بلکه برخورد، برخورد ارادههاست». محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان نیز دو ماه پیش در گفتوگو با شبکه «سیبیاس» دلایل عدم اقبال ایران به مذاکره با آمریکا را چنین شرح داد: «ما نمیتوانیم با کسی ملاقات داشته باشیم که احترام نمیگذارد، کسی که تعهدات بینالمللی کشور خود را زیر پا گذاشته است، کسی که از توافقات بینالمللی خارج شده است، بنابراین، به من بگویید برای چه چیزی دیدار میکنید؟ شما برای عکس گرفتن دیدار نمیکنید. شما ملاقات میکنید تا به یک نتیجه برسید. ما سندی داریم که عکس نیست، توافقی ۱۵۰ صفحهای است که به دقت مذاکره شده، نه یک توافق دوجانبه میان ایران و آمریکا». علاوه بر رهبری و وزیر خارجه کشورمان، دیگر مقامات کشورمان از جمله شخص حسن روحانی، رییسجمهوری نیز بارها و بارها پیشنهاد مذاکره با دولت کنونی آمریکا که یکجانبه و غیرقانونی از برجام خارج شد را مغایر منافع ملی ارزیابی کرد. حسن روحانی به کرات اعلام کرده که شرط بازگشت ایران به میز مذاکره، بازگشت آمریکا به برجام و حفظ چارچوبهای قبلی توافق است.
گِرا به دشمن
اقدام نابخردانه اصلاحطلبان در دادن پیامهای نابهنگام به دشمن، مسبوق به سابقه نیز هست. صادق خرازی چهار سال پیش در گفتوگویی با اشاره به ارتباط پنهانی برخی اصلاحطلبان با محافل دشمن، از گرای آنها به رقیب در دوران دولت اصلاحات سخن گفت. خرازی که در دوران حکومت دولت اصلاحات، سفیر ایران در فرانسه بود، درباره ارتباطات نهانی برخی اصلاحطلبان با دشمن گفت: «من اصلاحطلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بد و بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گِرا میدادند؛ من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد، منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه میدهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده وگرا داده است».
حمله و عقبنشینی
اظهارات خرازی با سیل حملات تند اصلاحطلبان همراه شد. یکی از چهرههایی که خرازی را مورد کنایه خود قرار داد، از قضا رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات بود که نامش در میان وجیزهنویسان روزنامه نیویورکتایمز نیز دیده میشود. او در واکنش به اظهارات خرازی، او را به قاچاق عتیقهجات متهم کرد و گفت: «به نظر شما لیست قاچاقچیان عتیقه در جیب کیست؟» محمدعلی ابطحی، رییس دفتر رییسجمهوری در دولت اصلاحات نیز در اظهاراتی طعنهآلود خطاب به خرازی اظهار کرد: «صادق خرازی در ادامه حرفهای شیرین و متناقضش گفته که لیست اصلاحطلبانی که به دشمن گرا می دادند را در جیبش دارد. از این شیرین زدنها قبلاً هم در گفتههایشان بود». هجمه اصلاحطلبان چنان شدید بود که خرازی را بر آن داشت تا در اظهارات دیگری اعلام کند که «اصلاحطلبان داخلی به دشمن گرا نمیدادند».
علاوه بر نخبگان جریان اصلاحات، بعضی مواقع شاهد هستیم که متاسفانه برخی چهرههای دولتی نیز در ورطه پیام دادن به دشمن از موضع ضعف گام برداشتهاند؛ نمونهاش اظهارات ظریف، وزیر خارجه، کمتر از سال قبل از پایانیشدن توافق برجام. ظریف سال ۹۳ در نشست مجمع عمومی سازمانملل حضور یافت و در شورای روابط خارجی آمریکا اظهاراتی را بیان کرد که اصلاً با منافع ملی دمساز نبود. او در پاسخ به سوالی درباره تأثیر گفتوگوهای هستهای بر شرایط داخلی ایران گفت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی (مجلس دهم) برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند».
رسانههای منتسب به جریان اصلاحات طی ماههای اخیر تلاش داشتهاند با دوگانهسازی از مفاهیمی نظیر جنگ و صلح، راه را برای پیشبرد مذاکره با غرب هموار کنند. هفتهنامه صدا دو ماه قبل با انتخاب تیتر «دوراهی جنگ و صلح» درصدد القای دوقطبی کاذب میان جنگ و صلح برآمد؛ همان دوقطبی کاذبی که اصلاحطلبان با پمپاژ دستهجمعی آن، به مذاکرات برجام و روند دیپلماتیک پیش و پس از آن، مشروعیت بخشیدند. حدادعادل، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز گذشته در اظهاراتی از لزوم ایجاد دوگانه «مقاومت-تسلیم» و جایگزینی آن بهجای دوگانه انحرافی «جنگ-مذاکره» سخن گفت. او اظهار کرد: «طرح دوگانه جنگ و صلح یا جنگ و مذاکره انحرافی است و گفتمان مقاومت یا تسلیم باید مورد توجه قرار گیرد».